از پر بسامدترین موضوعات مطرح در دیوان حافظ، تقابل برخی عناوین و اصطلاحات و شخصیت ها است که حافظ به روش های گوناگون با آن ها مضمون آفرینی می کند. او در این مسیر، از تأمّل برانگیزترین بازی، یعنی شطرنج نیز برای تبیین چنین تقابل هایی، بهره می برد. یکی از ابیات درخور تأمل از این دست، بیتِ «تا چه ب ازی رخ نم اید بیدقی خواهیم راند / عرصة شطرنج رندان را مجال شاه نیست»، است.
با نگاهی مختصر به شرح های دیوان حافظ روشن می شود که «هر کسی از ظن خود» دربارة این بیت بحث برانگیز اظهار نظر کرده است و اغلب حافظ پژوهان، بیت را از منظر بازی شطرنج و موقعیت مهره های آن مورد مداقّه قرار نداده اند. این مقاله نخست، در پی اثبات این موضوع است که اراده ذهنی خواجه از ایراد «رخ» و «بیدق» با توجه به ایهام تناسب و استخدام در واژة «شاه»، همان «زاهد» و «سالک» است. در مرحله بعد نیز بررسی شرح های معتبر دربارة بیت مطمح نظر خواهد بود.