آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

در قرآن کریم گرچه به ایمان آوردن دستور داده شده ولی در برخی آیات آن، ایمان امری غیر ارادی و هدیه­ای الهی شمرده­ شده است. این چالشی تئوریک بر راه تربیت دینی است و تا این گشوده نشود، امکان تربیت دینی در عمل نخواهد بود. در این نوشتار، به روش توصیفی- تحلیلی، نگرش­های تفسیری خردگرا بررسی گردیده و کوشیده شده است با تفسیری حاشیه­ای (و نه کانونی) از طباطبایی و نگاهی کانونی (و نه حاشیه­ای) از غزالی راهی برای این چالش پیشنهاد شود و دلالت­های آن در تربیت دینی روشن گردد. نتیجة بررسی­ها این شد که آن گروه از آیاتی که ایمان را در اراده خداوندی دانسته است در یک تراز؛ و آیاتی که ایمان را در ارادة بشر دانسته­اند در ترازی دیگر باید معنی کرد. در ترازِ نخست سخن بر سر تمهیدِ مقدماتِ ایمانِ راستین است. آدمی باید بکوشد که ایمان راستین را دریافت دارد و برای این کار بسترسازی لازم است. این بسترها پالودن دل آدمی از عواطف منفی و خویِ بد و آراستن آن به عواطف مثبت و خوی نیک است. با این کوشش­ها، مقدمات فراز آمدن به تراز دوم آماده می­گردد که ایمان راستین، ای بسا چونان هدیه­ای الهی به بشر ارزانی داشته شده و فرد با چشم جان، متعلق ایمان را خواهد دید و به آرامش خواهد رسید. بنابراین، تربیت دینی را باید بر احساسات و عواطف شاگردان متمرکز نمود. در چنین تربیتی نخست باید احساسات شاگرد را در مسیری مثبت جاری کرد و عواطف او را درگیر ایمان کرد. پالودن دل از عواطف منفی و آراستن آن با عواطف مثبت زمینه ساز فهمی ژرف می گردد که امکان روی آوردن به ایمان را برای او ممکن می سازد.

تبلیغات