در باب امکان سخن گفتن از امر متعال یا خداوند به زبان عادی بشری، با دو گونه الهیات مواجهیم: الهیات ایجابی و الهیات سلبی. پیروان الهیات ایجابی بر این باورند که دربارة اوصاف و افعال خداوند، با همین زبان بشری سخن می گوییم. طرف داران الهیات سلبی معتقدند که تنها به شیوة سلبی می توان دربارة افعال و صفات خداوند سخن گفت؛ اینکه خداوند چه چیزی نیست؛ نه اینکه چه چیزی است. الهیات سلبی، در طول تاریخ اندیشه، از پیروان بسیاری برخوردار بوده و از یونان باستان تا امروز تداوم داشته است.
این نوشتار به سیر تاریخی الهیات سلبی پرداخته و در ادامه به نقد و بررسی دیدگاه ها در این زمینه خواهد پرداخت. هدف این نوشتار، ارائة راه اعتدال میان ایجاب محض و غلتیدن در ورطة شرک و تشبیه، سلب محض، تعطیل عقل از شناخت خداوند، و لاادری گری است.