آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۶

چکیده

دیدگاه عمدة روان شناسانی که با رویکرد شناختی مراحل فهم کودکان از مفاهیم دینی را بررسی کرده اند، این است که آموزش دین به کودکان بایستی تا زمان دستیابی کودک به تفکر انتزاعی به تأخیر انداخته شود. در این مقاله دیدگاه مذکور گزارش، نقد و ارزیابی شود. داده ها از راه مراجعه به اسناد و مدارک مربوطه گردآوری شده و به روش توصیفی ‐ تحلیلی و توصیفی ‐ انتقادی تجزیه و تحلیل شده است. یافته های تحقیق حاکی از این است که نظریة تأخیر آموزشِ دین با این پنج ایراد اساسی مواجه است: 1. چارچوب نظری که رشد دینی در آن چارچوب بررسی شده و نیز ابزار به کارگرفته شده برای سنجش دینداری نامناسب است؛ 2. از پیچیدگی و منحصربه فرد بودن رشد دینی غفلت شده است؛ 3. تفسیری نارسا از مفاهیم دینی ارائه شده است؛ 4. با دیدگاه مستفاد از روایات ناهماهنگ است و اینکه 5. تأخیر آموزش دین هم امکان پذیر نیست و هم آثار نامطلوب تربیتی در پی دارد.

تبلیغات