آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۶

چکیده

آموزش و پرورش تلفیقی، فنونی تدوین کرده که با استفاده از آن در کلاس درس می توان شاهد رشد در چهار زمینة درون فردی, میان فردی، برون فردی، و ماورای فردی بود. آلبرت اینشتین معتقد است که: «رشته های گوناگون فقط نشانگر دانش محدود بشر در باره هستی بوده و باید رشته های متفاوت درهم تنیده گردد و توصیفی کامل از جهان هستی ارائه شود». برنامه های درسیِ موضوع محور, محتوای درس ها را برای دانش آموزان به صورت خشک, بی روح, انتزاعی و غیرمنطبق با کیفیت یادگیری، در محیط طبیعی ارائه کرده است و هرچه به عمق موضوع های آموزشی افزوده گشته، جدایی از زندگی بیشتر شده است و این رویکرد, یادگیرنده را به سوی یک بُعدی بودن, و اعتقاد بدون دلیل و رقابت به جای همکاری سوق داده است؛ در حالی که وقتی انسان در زندگی با یک مسأله، یا با یک موقعیت چند بُعدی مواجه می شود, نمی پرسد چه بخشی ریاضیات, چه بخشی علوم و کدام بخش مفاهیم تفکر اخلاقی و اجتماعی است، بلکه سعی می شود برای حل مسأله و گذار از یک موقعیت، منابع مختلف دانش و مهارت لازم را به دست آورد. این پژوهش با توجه به کاستی های فعلی نظام برنامه ریزی درسی کشور، به دنبال چشم اندازی برای برنامه های تلفیقی دوره ابتدایی است که با توجه به مسأله محور بودن آن، پرورش مهارت های تفکر اجتماعی و اخلاقی در سطوح بالاتر را در پی دارد. هدف کلی این پژوهش، بررسی و تحلیل عناصر برنامه درسی تلفیقی علوم با مفاهیم اخلاقی در چند کشور منتخب است. جامعه آماری در این تحقیق، کشورهای شرکت کننده در مطالعه بین المللی ریاضیات و علوم (TIMSS) بوده و انتخاب نمونه با توجه به درهم تنیدگی برنامه علوم با مفاهیم اخلاقی آمریکا, کانادا و استرالیا انتخاب شده است. روش اجرای تحقیق از نوع توصیفی, تحلیلی است. از اسناد برنامه های درسی علوم دوره ابتدایی و کتاب های مرجع شامل دائره المعارف های تخصصی تعلیم و تربیت و برنامه های درسی به صورت تحلیل محتوا استفاده شده است.

تبلیغات