مهاجرت به خودی خود یک «مسألة اجتماعی» نیست، بلکه رفتاری است که در یک فضای اجتماعی صورت میگیرد و چنانچه پیامد دردسرآفرین داشته باشد، ناشی از شرایطی است که این عمل اجتماعی در آن فضا شکل و جهت میگیرد و یا به عبارتی متأثر از ناهماهنگی بین کردار اجتماعی و فضای اجتماعی است. در این پژوهش روند مهاجرت داخلی در ایران طی چند دهة گذشته بررسی و واکاوی میشود. چارچوب نظری این تحقیق پارادایم پیوند کارگزاری/ ساختار است و با کمک گرفتن از رویکرد بوردیو دربارة رابطة میان ساختار یا میدان و کارگزاری یا عادتواره، به ارزیابی روند برون- کوچی روستاییان از خاستگاه و زادگاه خودشان و پیامدهای مسألهدار آن در فضاهای روستایی و شهری پرداختهایم. البته در پایان به این نتیجه رسیدهایم که هرچند رویکرد بوردیو، چارچوب مناسبی برای چنین پژوهشی است ولی برای تکمیل بحث لازم است از دیدگاه های دیگر نیز کمک گرفته شود.