آنچه «خسرو و شیرین» نظامی را به عنوان یکی از شاهکارهای زنده و پویای زبان و ادب فارسی در یک رابطه بینامتنیت با متونی قرار می دهد که ریشه در اندیشه های کهن بشری دارد و از آبشخور ناخودآگاه جمعی و مفاهیم نمادین آن بهره مندند، بخشهایی است که در هاله ای از نمادها پیچیده شده است و کشف استعارات غریب و پیچ و خمهای آن جز با فرا رفتن از بافت غنایی متن ممکن نیست. یکی از این بخشهای برجسته، داستان به گنج خانه رفتن خسروپرویز و خوابی است که پیش از آن می بیند. در یک رویکرد نمادین به این بخش از منظومه خسرو و شیرین، مجموعه ای گسترده از مفاهیم نمادین و رازناک به دست می آید که تمامی آنها نمودگر کهن الگوی باززایی یا به تعبیر یونگی آن، فرایند فردیت است؛ کهن الگویی که درون مایه اصلی منظومه را تشکیل می دهد. گنج خانه، گنجهای پنهان، کلید طلایی، صندوق مرمرین درون طاق، طلسم طلایی و شمایل حضرت محمد (ص) از برجسته ترین نمادهای موجود در این بخش از منظومه خسرو و شیرین است که درون مایه سمبلیک داستان را شکل می دهد و مفاهیم نمادین آنها ارتباطی عمیق با کهن الگوی نوزایی و نتیجه حاصل از آن، یعنی دستیابی به کمال دارد.