آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۸

چکیده

متن

بدون شک کتاب التجرید بهترین نوشتة خواجه نصیرالدین طوسی در کلام شیعه است که علیرغم حجم کوچک خود نقش بارزی را در برقراری ارتباط وثیق بین کلام و فلسفه ایفا می‌کند. در این کتاب از اضافه گویی‌های متکلمان و فلاسفه خبری نیست و تأثیرات آن تا زمان ما باقی است. اگر این کتاب را التجرید و بدون هر پسوندی بدانیم به طور خلاصه باید هدف از تألیف آن را حل مشکلات کلامی‌ای دانست که در حوزة فلسفه قابل بررسی هستند. این مسائل برای متکلمان اسلامی آشنا هستند و حتی در فاصلة زمانی بین امام محمد غزالی و فخرالدین رازی یعنی دورانی که فلسفة اسلامی در شرایط انحطاط خود به سر می‌برد نیز مطرح بوده‌اند. این مسائل تا زمان خواجه نصیر تنها در حوزة کلام مورد بحث قرار می‌گرفتند و نقش بارز خواجة طوسی بردن این مسائل به حوزة فلسفه است به نحوی که رنگ کلامی بسیاری از این مسائل از میان رفته و به مسائلی کاملاً فلسفی مبدل گردیده‌اند و به نحوی تغییر ماهیت یافته‌اند که گویی از اساس مسائلی فلسفی بوده‌اند. معمولاً برای التجرید دو پسوند به کار می‌برند، برخی آن را تجرید الاعتقاد و برخی تجرید الکلام نامیده‌اند کاری که بدون شک توسط شارحان انجام شده است.[1]

حافظ قدری طوقان این کتاب را تحریر الکلام[2] نامیده که قطعاً استنادی نادرست است و این اشتباه احتمالاً به دلیل شباهت با عنوان یکی از فصول کتاب التجرید که تجرید‌الکلام است صورت گرفته است.

در اینجا به بحثی کوتاه در مورد تاریخ تألیف این کتاب می‌پردازیم: می‌دانیم که خواجه نصیرالدین طوسی پس از سال 653 هجری برائت علنی خود را از اسماعیلیه اعلام کرده و از آن پس به مذهب امامیه باور یافته است. او از این کار دو هدف را دنبال می‌کرده است یکی راضی کردن مغولان با اعلام برائت از دشمنان سرسخت آنان یعنی اسماعیلیان، و دیگری دوری جستن از دشمنان دیگر آنان یعنی اهل سنت و خصوصاً خلیفة عباسی و از این رهگذر است که مذهب شیعه از فیلسوف ممتازی مانند خواجه نصیرالدین طوسی بهره‌مند گردیده است. پس از آن است که خواجه تأکید می‌کند که تلاش او تغییر جهت حوزة تشیع از رویکرد به علم کلام به سمت مباحث فلسفی است. او اهتمام کلام شیعی را که از زمان سید مرتضی (436 هجری) به کمال خویش رسیده بود به روش فلسفی ابن سینا و خصوصاً در منازعات فلسفی با اسماعیلیه نزدیک کرد و پس از فراغت از تألیف این کتاب درسال 660 هجری نسبت به نشر آن در حوزه‌های فکری اسلامی و خصوصاً شیعی اقدام کرد. در مورد این کتاب دو رأی متفاوت و عحیب نیز وجود دارد که یکی متعلق به عارف تامه در کتاب چهار رسالة اسماعیلیه است که کتاب التجرید را از مولفات طوسی اسماعیلی به شمار آورده است.[3] آنچه امروز مایة تأسف است این که اغلب کتاب التجرید را از روی متن اصلی و مستقل آن مطالعه نمی‌کنند بلکه اکثراً متکی به شروح تجرید هستند و اکثر پژوهشگران برای فهم مقاصد التجرید به متونی مراجعه می‌کنند که یا توسط شارحان معاصر خواجة طوسی یا متأخران بر التجرید نوشته شده است. التجرید کتابی است با حجم اندک که شامل مهم‌ترین مسائل کلامی و فلسفی است و خواجه نصیر آن را برای تحقق مقاصد 6 گانة زیر به رشته تحریر درآورده است: 1- در امور عامه  2- در جوهر و عرض  3- در اثبات صانع و صفات او   4- در نبوت    5- در امامت   6- در معاد.

هدف او از پرداختن به این مباحث روش ساختن ابعاد جدل عقلی در جهان اسلام مابین قرن‌های سوم و نهم در نزاع بین فلاسفه و متکلمین است. خواجة طوسی این مباحث را از حوزة کلام اخذ کرده و بر اساس براهین فلسفی محض به آنها بنیانی منطقی و استدلالی بخشیده است. و از هر گونه حاشیه‌پردازی در مباحث مذکور اجتناب ورزیده و کوشیده است با توسل به بنیان‌های منطقی نتایج فلسفی مقبولی را استنتاج نماید. به نظر می‌رسد خواجه دست به ابداعی فلسفی زده و برای اولین بار روش شناخت در معرفت دینی را را راهی برای وصول به نتایج فلسفی قرار داده است پس از آن که مدتها بود منطق فلسفی برای وصول به حقایق به فراموشی سپرده شده بود. دکتر کامل الشبیبی معتقد است: خواجه نصیرالدین طوسی برای اولین بار کلام را با فلسفه به نحو کاملی درآمیخت تا حدی که کلام و فلسفه به منزلة یک چیز واحد به شمار روند.[4]

او هم چنین از الخضیری نقل می‌کند که: وقتی مباحث علمی از جهت موضوع، مواد، تبویب و اصطلاحات از هم تفکیک شدند معلوم گردید که بسیاری از موضوعاتی که زمانی در حوزة فلسفه مورد بحث بوده‌اند به حوزه‌های علمی مانند الهیات، روان‌شناسی، فلسفة علم و اخلاق نقل مکان کرده‌اند و بسیاری از این مباحث نیز مربوط به حوزة علوم طبیعت بوده است که جایگاه خود را در دانش‌های طبیعی باز یافته‌اند. بسیاری از مباحثی که در حوزة علم دین مطرح می‌شدند نیز برای علمی شدن و پذیرش قواعد منطق فلسفی به حوزة فلسفه آمدند و پیشتاز علمی کردن و انطباق دادن فلسفه با علم دین نیز خواجه نصیرالدین طوسی است که در کتاب التجرید بر همین روش عمل کرده است و در آن همة مسائلی را که به اصل علم و دریافت‌های عقلانی مربوط نیست نفی کرده است.[5] نکتة دیگر این است که کتاب التجرید در نهایت ایجاز است. اولین شارح این کتاب یعنی ابن مطهر حلی این کتاب را این گونه توصیف می‌کند:

التجرید در نهایت ایجاز است و علی‌رغم ایجاز در واژه‌های آن، سعی شده است تا نهایت معنی به پیش رود به نحوی که شاگردان از درک مقاصد آن ناتوانند و درک معانی آن برای طالبان دشوار است.[6] الخضیری می‌گوید: کتاب التجرید در نهایت اختصار تألیف شده است به نحوی که هر کلمة آن حاوی مسئله‌ای است و هر جملة مختصری از آن در جایگاه یک فصل کتاب است. به همین دلیل این کتاب از زمان تألیف، شارحان بسیاری را به خود دیده است، علاوه بر این کتاب التجرید نقش بارزی را در تأسیس دانش الهیات فلسفی (Philosophical Theology) ایفا کرده است.[7] تأثیرات این کتاب از حدود اندیشة شیعی فراتر رفته و به حوزة عقلی در همة جهان اسلام سرایت کرده است. تأثیرات تفصیلی این کتاب در حوزة فلسفة اسلامی نیازمند پژوهش‌هایی است که تاکنون به درستی به انجام نرسیده است. به علاوه با توجه به این که مباحث این کتاب در شروح متعدد آن شرح و بسط یافته‌اند، لازم است مطالعاتی تطبیقی نسبت به شروح التجرید انجام شود و اما ارزش حقیقی کتاب التجرید زمانی معلوم می‌گردد که ارتباط میان مباحث طوسی و مباحث کلامی – فلسفی ابن سینا را دریابیم.

1. دکتر الشبیبی درمورد عنوان التجرید در کتاب الفکر الشیعی و النزعات، تحقیق کرده اما نظر خود را بیان ننموده است. الفکو الشیعی، ص 97.

2. قدری طوقان، حافظ، تراث العرب العلمی، القاهره 1963، ص 364.

3. تامر، عارف، اربع رسائل اسماعیلیة، سوریا 1952، ص 23.

4. الشبیبی، کامل، الفکر الشیعی و النزعات،  الصوفیه بغداد 1966، ص 197.

 

5. ابن مطهر الحلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، بومبی 1311، ص 3.

6. همان، ص 3.

7. نویسنده، Theology را کلام معنا کرده است در حالی که معادل دقیق این کلمه الهیات است. کلام. الهیات اسلامی است و کلمه‌ای است که قابل برگردان نیست و نوعاً به صورت Kalam عنوان می‌گردد.

 

تبلیغات