امروزه مدلهای جایزه کیفیت مانند جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج (MBNQA) و بنیاد مدیریت کیفیت اروپا (EFQM) بهعنوان راهنمای اجرای مدیریت کیفیت فراگیر (TQM) مورد استفاده تعداد زیادی از سازمانها است. با این وجود، تعداد تحقیقات تجربی که تأیید کنند که این مدلها بهصورتی واضح مفروضات اصلی TQM را منعکس میکنند یا نه، اندک است. هدف این مقاله تحلیل میزان درک و فهم مدل تعالی EFQM از مفروضات اصلی موجود در مفهوم مدیریت کیفیت فراگیر است؛ یعنی تفاوت مسائل اجتماعی و فنی مربوط به مدیریت کیفیت فراگیر، برداشت کلی از مدیریت کیفیت فراگیر در سازمان، رابطة علّی روشهای TQM و عملکرد سازمانی. بر اساس پاسخ های جمع آوری شده از مدیران 446 شرکت ایرانی از طریق پرسشنامه ای سازمانیافته مشخص شد: (1) این مدل دارای ابعاد اجتماعی و فنی است؛ (2) هر دو بعد با هم ارتباط درونی دارند و (3) این دو بعد به اتفاق نتایج را افزایش میدهند. این یافته ها مدل تعالی EFQM را بهعنوان چارچوب کارآمدی برای TQM پشتیبانی میکند و همچنین نتایج حاصل از تحقیقات قبلی در رابطه با MBNQA را تقویت کرده و نشان میدهد که مدلهای جایزهی کیفیت واقعاً چارچوبی مناسب برای مدیریت کیفیت فراگیر به حساب میآیند