مقالهٴ حاضر تأمّلی دربارهٴ معانی و کارکردهای درونی حکایات عرفای اسلامی مانند جامی، سهروردی، نظامی و ابن سینا است. در ضمن مقاله به چیستی بیان نمادین و به خصوص به تأویل عرفانی نماد ها که این متون اقتضا میکند، توجه خاصی میشود. به قول نگارنده: «حکایت صرفاً زبان نمادین متن را در نظر نمیگیرد، بلکه نیز درونی کردن متن که با آن همراه است، اهمیت ویژه ای دارد . این حکایات فراخوان معنویت عملی اند که در آن رویدادهای فراتاریخی فقط برای خدا انجام میشود».
در بخش دوم مقاله، نگارنده روی «تأویل عشق» تمرکز میکند که «مرگ معنوی و معاد روحانی محض است یعنی عمل بیرون آمدن از خود و داخل شدن به مراتب جدید آگاهی، که معراج تأویلی هر نفس زنده را تشکیل میدهد». در این بحث به دیدگاه های عین القضات همدانی توجه خاصی میشود.