«زبان» یکی از مهم ترین عناصر داستان است. هر شخصی یا شخصیتی به دلیل تجربیات گوناگون، حوادث شخصی و خانوادگی و اجتماعی و زمینه های فردی و اجتماعی، خصایص کلامی خاص خود را دارد. برای مثال یک فیلسوف یا یک عالم، زبان ویژة خود را دارد؛ درحالیکه زبان یک فرد عامی، پیچیدگیهای زبان آنها را ندارد. از طریق زبان میتوان فهمید که با چه شخصیتی روبه رو هستیم؛ شخصیتی شرور یا شخصیتی نجیب.البته باید توجه داشت که بین زبان ادبی و زبان معیار تفاوت بارزی وجود دارد. نویسندگان در ادبیات به دنبال «نوآوری» هستند و از به کارگیری کلمات کلیشه ای و مبتذل دوری میکننددر این مقاله کوشش شده است تحول زبان در داستان های کهن و داستان های امروزی (رمان) بررسی و وجوه تشابه و افتراق آنها مشخص شود.