این روزها معماران و مدرسه های معماری ایران در معرض بازخواست مدیران، رسانه ها و و دلسوزانی هستند که معماری با هویت ایرانی و اسلامی را از آنان طلب میکنند. این مطالبه که گاه به صدور حکم و دستورالعمل برای تولید معماری مورد نظر نیز میانجامد، هرگز پاسخ روشنی از سوی معماران نداشته است. آنچه بسیاری از مخاطبان، معماری ایرانی و اسلامیاش میخوانند، نزد معماران چیزی نیست مگر تقلیدی سطحی از شکل و ظاهر گذشتهی معماری ایران. مقاله ابتدا نگاهی دارد به تقش مخاطبان در شکل گیری معماری معاصر ایران، از شاه قاجار که هوس بناهای فرنگی در سر داشت تا مخاطب امروزی که بنایی متفاوت و شگفت آور را طلب میکند. مقاله در میانه راه به کمک پژوهشی که در شناخت مخاطبان معماری در ایران انجام شده، میزان درک و آشنایی آنان را با مفهوم معماری و معماری فرهنگی مورد کنکاش قرار میدهد و درمییابد که این آشنایی بسیار اندک و ناچیز است. نتیجه و نظریه حاصل از مقاله آن است که معماری فرهنگی حاصل نمیگردد مگر در جامعه ای فرهنگی که تشنه هنر و معماری ناب باشد. ایجاد این تشنگی بر عهده رسانه ها و متولیان آموزش عمومی و سیراب کردن جامعه به گردن معماران و مدرسه های معماری است.