"مقدمه: بهمنظور بررسی تفاوت تاثیر رویدادهای خوشایند و ناخوشایند در حافظه، این پژوهش به بررسی تاثیر محتوای عاطفی تکالیف بر عملکرد حافظه آشکار و ناآشکار دانشجویان پرداخت. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی است و با انتخاب و تخصیص تصادفی 90 نفر از دانشجویان بهصورت انفرادی اجرا شد. به هر آزمودنی یکی از تکالیف دارای بار عاطفی مثبت، خنثی یا منفی داده شد. سپس با دو روش برای سنجش حافظه آشکار و حافظه ناآشکار، میزان یادآوری تکالیف عاطفی اندازهگیری شد. یافتهها: تکلیف عاطفی (مثبت، منفی و خنثی) تاثیر متفاوتی بر عملکرد حافظه آشکار و ناآشکار داشتند. در حافظه آشکار، بهترین عملکرد مربوط به تکالیف عاطفی مثبت و کمترین عملکرد حافظه، در تکلیف منفی بود. عملکرد حافظه ناآشکار در هر دو نوع تکالیف عاطفی مثبت و منفی بهتر از تکلیف خنثی بود.
نتیجهگیری: حافظه آشکار نسبت به مسایل عاطفی مثبت و خوشایند بیشترین کارآیی را دارد؛ کمترین میزان کارآیی حافظه مربوط به مسایل عاطفی ناخوشایند و منفی است. در حافظه ناآشکار خوشایند (مثبت) یا ناخوشایند (منفی) بودن مسایل عاطفی موجب بهتر بهخاطر سپردن اطلاعات میشود، اما مطالبی که دارای محتوای خنثی هستند، کمترین میزان تاثیرگذاری را بر حافظه ناآشکار دارند."