هدف اصلی این پژوهش «بررسی تجارب زنان مدیر از رهبری در آموزش عالی ایران» است. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی از نوع پدیده شناسی (فنومنولوژی) توصیفی استفاده گردیده است. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان دارای رتبه دانشگاهی بوده است که دارای سِمت های مهم دانشگاهی در سطح استان اصفهان بوده اند. نمـونه گیری به روش مبتنی بر هدف و با استفاده از روش گلوله برفی از افراد مهم آغاز شده و تا پایان اشباع اطلاعات ادامه یافت. در پایان تعداد مشارکت کنندگان به 8 نفر رسید. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق و ضبط به وسیله دستگاه MP3 انجام شد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش 7 مرحله ای کلایزی استفاده شد. یافته های به دست آمده شامل عوامل و موانع موفقیت زنان مدیر در دانشگاه بود که موانع موفقیت در 3 مؤلفه اصلی و 8 زیرمؤلفه قرار گرفت که عبارت بودند از عوامل اجتماعی، عوامل سازمانی و عوامل فردی، لازم به ذکر است که هر کدام از این 8 زیرمؤلفه خود زیرمؤلفه های دیگری داشت که در کل 61 مؤلفه را تشکیل می دادند، همچنین عوامل موفقیت در 7 مؤلفه اصلی و 19 زیرمؤلفه دسته بندی شدند که عبارت بودند از نگرش مثبت اطرافیان، ویژگیهای شخصیتی زنان، نگرش های فردی زنان، نگرش های جامعه، مهارتهای مدیریت و رهبری، عوامل خانوادگی والدین و محیط دانشگاهی و آزاد، هر کدام از این 18 زیرمؤلفه خوددارای زیرمؤلفه های دیگری بودند که در مجموع می توان به 191 مؤلفه اشاره کرد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که زنان در آموزش عالی ایران با وجود موانع متعددی که در سر راهشان قرار گرفته به ارتقای مهارتهای مدیریت و رهبری پرداخته و جایگاه خود را به عنوان مدیر موفق تثبیت کرده اند. آنان توانسته اند دیدگاه منفی جامعه را به سوی نگرش های مثبت تری نسبت به زنان سوق دهند.