آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۷۸

چکیده

در بررسی سیر تطور مفهوم باده در ادبیات فارسی، نخست باید به دوره سبک خراسانی و سبک های بینابین اشاره کرد. در این دوره ها و قبل از پیدایش و گسترش سبک عراقی در پهنه ادب فارسی، باده در مفهوم واقعی و عینی به کار رفته است اما پس از گسترش تصوف و نفوذ آن در ادبیات، باده علاوه بر معنای عینی و عادی، در مفهوم استعاری عرفانی نیز استعمال می شود. باید گفت، میان اصل و ماهیت و تاثیرات و ویژگی های این دو باده تفاوت های اساسی وجود دارد که در اغلب موارد منجر به تضاد مابین آن ها می شود.باده در ادبیات متعهد و آرمانگرای معاصر (بعد از 1342) همواره در معنی عرفانی به کار می رود. بنابراین صبغه مادی و تجسم ظاهری ندارد بلکه امری معنوی و متعالی است و نشان تجرید و توحید در آن دیده می شود. مصادیق این باده عرفانی را در مقوله هایی چون مقام وحدت، عشق، اسرار الهی، شهادت و امثال آن باید جستجو کرد و در شعر شعرای انقلاب از این شراب معنوی و روحانی با قیود و تعابیر و عناوینی از قبیل باده طهور، می الست، صهبای وحدت، اشراق محبت و شهدگیرای وصال تعبیر شده است و مفاهیمی همچون خرابات، خمار، سرمستی، هشیاری و دیگر مفاهیم مرتبط با می و باده به تبعیت از تحول مفهوم آن،‌ متحول می شوند و معانی متناسب با مفاهیم عرفانی به خود می گیرند و بالاخره این که شعرای متعهد و آرمانگرا (در ادبیات انقلاب و پایداری) برخی مفاهیم دینی از قبیل ولایت و غدیر و کوثر و حتی ائمه معصومین (ع) را از جمله مصادیق و تجلیگاه های این شراب برتر به حساب آورده اند.

تبلیغات