فقیه مبارزان
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
در جریان مبارزات مردم در سالهای 41 تا 43 که از شورش بر تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی آغاز شد و با تبعید امام در 13 آبان 1343 به ظاهر خاتمه یافت، شخصیتهای متعددی به ایفای نقشهای مثبت و منفی پرداختند.متن
حبیبالله عسگراولادی با شرکت در هیاتهای موتلفه و آیتالله محیالدین انواری با حضور در شورای فقهای این هیاتها نقش مهمی در وقایع آن روزها ایفا کردند که مهمترین آنها، اعدام انقلابی حسنعلی منصور نخستوزیر وابسته بود که این اقدام انقلابی جو خفقان پس از کشتار 15 خرداد را شکست و رژیم را به اضطراب عمیقی فروبرد.
در سوی دیگر، حسن پاکروان در سمت رئیس ساواک و مهدی پیراسته در پست وزارت کشور بر کشتار 15 خرداد حاضر و ناظر بودند و بر حسن جریان امور نظارت میکردند. سپهبد محسن مبصر نیز به دلیل ویژگیهایی که داشت از سوی رژیم انتخاب شده بود تا صدای مردم مسلمان قم را در گلو خفه سازد.
در دو صفحه مقابل، با این نقشآفرینان بیشتر آشنا میشویم.
آیتالله حاج شیخ محمدباقر محیالدین انواری فرزند حاج شیخ زینالعابدین، یکی از مبارزانی است که به تبعیت از امام خویش قدم به صحنه مبارزه نهاد و سالهای طولانی از عمر گرانمایهاش را در زندانهای مخوف رژیم پهلوی سپری کرد. وی سال 1305 در شهر قم در خانوادهای که اجداد پدریاش همگی اهل علم و روحانی بودند دیده به جهان گشود. سال 1310 با پدر عازم همدان شد.
وی ابتدا به سبک قدیم در مکتبخانه و پس از چندی در مدرسه شرافت به تحصیل پرداخت و همزمان، ادبیات عرب، منطق و کتاب اصولی معالم را نزد پدر فرا گرفت. ولی به صورت رسمی فراگیری و آموختن علوم اسلامی را از حوزه علمیه آخوند در همدان شروع کرد و سال 1322 راهی حوزه علمیه قم شد و پس از 2 سال به تهران آمد و در حوزه علمیه مروی اقامت گزید و مهمترین سالهای دوران تحصیلی را در تهران گذراند. طی این مدت در محضر اساتید متعددی زانوی تلمذ زده و به درجه اجتهاد نایل آمد. انواری همزمان با تحصیل، به تدریس نیز اشغال داشت و شاگردان فراوانی را تربیت نمود.
سال 1327 با دختر آیتالله شیخعباس انصاری ازدواج نمود. در جریان مبارزات پیش از انقلاب از سالهای 1340 به بعد فعالانه شرکت داشته و در جلسات دینی هفتگی، مردم را در جهت قیام علیه حکومت ستمشاهی تشویق میکرد.
در مقطعی که انجمنهای ایالتی و ولایتی در هیات دولت تصویب شد، ایشان امامت جماعت مسجد «چهل تن» دربازار تهران را عهدهدار بود و با سخنرانی در هیئات مذهبی به روشنگری و تبیین مسائل مختلف سیاسی پرداخت و در شناساندن شخصیت حضرت امام خمینی و ترویج نظریات ایشان بین مردم تهران فعالیت چشمگیری داشت. وی همچنین حامل نامه امامره به آیتالله حکیم در نجف درخصوص طرح انقلاب سفید و توطئههای پی در پی رژیم شاه بود. در جریان قیام پانزده خرداد و دستگیری حضرت امام بسیاری از علمای طراز اول حوزههای علمیه قم، مشهد و سایر شهرستانها در اعتراض به اقدامات رژیم به تهران مهاجرت کرده و رسما خواستار آزادی بیقید و شرط امام شدند. آیتالله انواری از جمله علمایی بود که در تهران سکونت داشت. وی دوشادوش علمای مهاجر در فعالیتهای مختلف آنان نظیر انتشار اعلامیه و ... شرکت میجست.1 ایشان در کنار شهید مطهری و شهید بهشتی و آیتالله مولایی یکی از 4 نفر اعضای شورای روحانیت در جمعیت موتلفه اسلامی بود که از طرف امام تعیین شدند. وی همچنین در تشکیل شاخه نظامی موتلفه نقش موثری ایفا کرد.2
در پی اعدام انقلابی حسنعلی منصور، آیتالله انواری دستگیر و محاکمه شد.
دادگاه وی را به اتهام بر هم زدن اساس حکومت، قتل نخستوزیر و... به پانزده سال حبس با اعمال شاقه محکوم ساخت. با اعلام محکومیت انواری برخی از بزرگان نظیر آیتالله محسن حکیم، آیتالله اسدالله مدنی، مرحوم فلسفی و... با ارسال نامه و تلگراف و یا ملاقات حضوری با مسوولان خواهان آزادی ایشان شدند ولی تمام این تلاشها بینتیجه ماند.
آیتالله بیشترین دوران محکومیت خود را در زندان قصر سپری نمود. در زندان نیز با تشکیل جلسات مختلف و کلاس درس به وظیفه و رسالت خود که روشنگری و نشر معارف دینی بود ادامه داد. ساواک وی را یکی از محرکین اصلی زندانیان سیاسی در زندان قلمداد میکرد. انواری از جمله کسانی بود که به ماهیت منافقانه اعضای سازمان مجاهدین خلق پی برد و پس از اعلام رسمی تغییر ایدئولوژی سازمان به مخالفت با آنان پرداخت.
در اواسط بهمن 1355 به همراه جمعی از همرزمانش از زندان آزاد شد و مجددا مبارزه را پی گرفت3 و به عنوان عضو روحانیت مبارز در شکلگیری جریانات سالهای 56 و 57 سهیم بود و در ارتباط با مسائل انقلابی به فرانسه و پاکستان و حجاز سفر کرد.
هر چه رژیم پهلوی به روزهای پایانی عمر خود نزدیکتر میشد دامنه فعالیتهای انواری نیز گسترش مییافت و امضای او ذیل غالب اعلامیههایی که در آن روزها از سوی شخصیتها و مجامع روحانی منتشر میگردید به چشم میخورد.
در کمیته استقبال از امام مسوول نظارت بر نیروی 60هزار نفری این کمیته بود. در اسفند 57 جهت تنظیم امور اصناف از طرف امام در کمیته امور صنفی مسوولیت یافت و تا سال 1358 در این سمت انجام وظیفه کرد.4 علاوه بر آن از سوی امام در تاریخ 23 اسفند 57 به امامت جماعت مسجد جامع نارمک منصوب گردید. در سال 1358 بهعنوان نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانی در مراسم حج، حضور و تلاش چشمگیری داشت. سال 59 به نمایندگی امام در ژاندارمری کل کشور برگزیده شد. در انتخابات اولین و دومین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از سوی مردم شهرستان رزن و همدان انتخاب و در کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس نقش بسزایی ایفا نمود. در دوره اول و دوم مجلس خبرگان حضوری فعال داشت و با تاسیس مرکز رسیدگی به امور مساجد ریاست این مرکز بنا به دستور مقام رهبری به عهده ایشان گذارده شد.5
این روحانی مبارز در حال حاضر در بستر بیماری بهسرمیبرد از خداوند متعال سلامت و بهروزی ایشان را مسئلت مینماییم.
پینوشتها:
1. آیتالله حاج شیخ محمد باقر محیالدین انواری (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 39)، تهران: وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1386، ص هفت هفده.2. روزشمار انقلاب اسلامی، ج 6، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، 1378، ص 3257. آیتالله حاج شیخ محمدباقر محیالدین انواری، صص بیست - بیست و شش4. روزشمار انقلاب اسلامی، ص 258.5. آیتالله حاج شیخ محمدباقر محیالدین انواری، ص بیست و هفت.
پنجشنبه 09 خرداد 1387
در سوی دیگر، حسن پاکروان در سمت رئیس ساواک و مهدی پیراسته در پست وزارت کشور بر کشتار 15 خرداد حاضر و ناظر بودند و بر حسن جریان امور نظارت میکردند. سپهبد محسن مبصر نیز به دلیل ویژگیهایی که داشت از سوی رژیم انتخاب شده بود تا صدای مردم مسلمان قم را در گلو خفه سازد.
در دو صفحه مقابل، با این نقشآفرینان بیشتر آشنا میشویم.
آیتالله حاج شیخ محمدباقر محیالدین انواری فرزند حاج شیخ زینالعابدین، یکی از مبارزانی است که به تبعیت از امام خویش قدم به صحنه مبارزه نهاد و سالهای طولانی از عمر گرانمایهاش را در زندانهای مخوف رژیم پهلوی سپری کرد. وی سال 1305 در شهر قم در خانوادهای که اجداد پدریاش همگی اهل علم و روحانی بودند دیده به جهان گشود. سال 1310 با پدر عازم همدان شد.
وی ابتدا به سبک قدیم در مکتبخانه و پس از چندی در مدرسه شرافت به تحصیل پرداخت و همزمان، ادبیات عرب، منطق و کتاب اصولی معالم را نزد پدر فرا گرفت. ولی به صورت رسمی فراگیری و آموختن علوم اسلامی را از حوزه علمیه آخوند در همدان شروع کرد و سال 1322 راهی حوزه علمیه قم شد و پس از 2 سال به تهران آمد و در حوزه علمیه مروی اقامت گزید و مهمترین سالهای دوران تحصیلی را در تهران گذراند. طی این مدت در محضر اساتید متعددی زانوی تلمذ زده و به درجه اجتهاد نایل آمد. انواری همزمان با تحصیل، به تدریس نیز اشغال داشت و شاگردان فراوانی را تربیت نمود.
سال 1327 با دختر آیتالله شیخعباس انصاری ازدواج نمود. در جریان مبارزات پیش از انقلاب از سالهای 1340 به بعد فعالانه شرکت داشته و در جلسات دینی هفتگی، مردم را در جهت قیام علیه حکومت ستمشاهی تشویق میکرد.
در مقطعی که انجمنهای ایالتی و ولایتی در هیات دولت تصویب شد، ایشان امامت جماعت مسجد «چهل تن» دربازار تهران را عهدهدار بود و با سخنرانی در هیئات مذهبی به روشنگری و تبیین مسائل مختلف سیاسی پرداخت و در شناساندن شخصیت حضرت امام خمینی و ترویج نظریات ایشان بین مردم تهران فعالیت چشمگیری داشت. وی همچنین حامل نامه امامره به آیتالله حکیم در نجف درخصوص طرح انقلاب سفید و توطئههای پی در پی رژیم شاه بود. در جریان قیام پانزده خرداد و دستگیری حضرت امام بسیاری از علمای طراز اول حوزههای علمیه قم، مشهد و سایر شهرستانها در اعتراض به اقدامات رژیم به تهران مهاجرت کرده و رسما خواستار آزادی بیقید و شرط امام شدند. آیتالله انواری از جمله علمایی بود که در تهران سکونت داشت. وی دوشادوش علمای مهاجر در فعالیتهای مختلف آنان نظیر انتشار اعلامیه و ... شرکت میجست.1 ایشان در کنار شهید مطهری و شهید بهشتی و آیتالله مولایی یکی از 4 نفر اعضای شورای روحانیت در جمعیت موتلفه اسلامی بود که از طرف امام تعیین شدند. وی همچنین در تشکیل شاخه نظامی موتلفه نقش موثری ایفا کرد.2
در پی اعدام انقلابی حسنعلی منصور، آیتالله انواری دستگیر و محاکمه شد.
دادگاه وی را به اتهام بر هم زدن اساس حکومت، قتل نخستوزیر و... به پانزده سال حبس با اعمال شاقه محکوم ساخت. با اعلام محکومیت انواری برخی از بزرگان نظیر آیتالله محسن حکیم، آیتالله اسدالله مدنی، مرحوم فلسفی و... با ارسال نامه و تلگراف و یا ملاقات حضوری با مسوولان خواهان آزادی ایشان شدند ولی تمام این تلاشها بینتیجه ماند.
آیتالله بیشترین دوران محکومیت خود را در زندان قصر سپری نمود. در زندان نیز با تشکیل جلسات مختلف و کلاس درس به وظیفه و رسالت خود که روشنگری و نشر معارف دینی بود ادامه داد. ساواک وی را یکی از محرکین اصلی زندانیان سیاسی در زندان قلمداد میکرد. انواری از جمله کسانی بود که به ماهیت منافقانه اعضای سازمان مجاهدین خلق پی برد و پس از اعلام رسمی تغییر ایدئولوژی سازمان به مخالفت با آنان پرداخت.
در اواسط بهمن 1355 به همراه جمعی از همرزمانش از زندان آزاد شد و مجددا مبارزه را پی گرفت3 و به عنوان عضو روحانیت مبارز در شکلگیری جریانات سالهای 56 و 57 سهیم بود و در ارتباط با مسائل انقلابی به فرانسه و پاکستان و حجاز سفر کرد.
هر چه رژیم پهلوی به روزهای پایانی عمر خود نزدیکتر میشد دامنه فعالیتهای انواری نیز گسترش مییافت و امضای او ذیل غالب اعلامیههایی که در آن روزها از سوی شخصیتها و مجامع روحانی منتشر میگردید به چشم میخورد.
در کمیته استقبال از امام مسوول نظارت بر نیروی 60هزار نفری این کمیته بود. در اسفند 57 جهت تنظیم امور اصناف از طرف امام در کمیته امور صنفی مسوولیت یافت و تا سال 1358 در این سمت انجام وظیفه کرد.4 علاوه بر آن از سوی امام در تاریخ 23 اسفند 57 به امامت جماعت مسجد جامع نارمک منصوب گردید. در سال 1358 بهعنوان نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانی در مراسم حج، حضور و تلاش چشمگیری داشت. سال 59 به نمایندگی امام در ژاندارمری کل کشور برگزیده شد. در انتخابات اولین و دومین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از سوی مردم شهرستان رزن و همدان انتخاب و در کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس نقش بسزایی ایفا نمود. در دوره اول و دوم مجلس خبرگان حضوری فعال داشت و با تاسیس مرکز رسیدگی به امور مساجد ریاست این مرکز بنا به دستور مقام رهبری به عهده ایشان گذارده شد.5
این روحانی مبارز در حال حاضر در بستر بیماری بهسرمیبرد از خداوند متعال سلامت و بهروزی ایشان را مسئلت مینماییم.
پینوشتها:
1. آیتالله حاج شیخ محمد باقر محیالدین انواری (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 39)، تهران: وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1386، ص هفت هفده.2. روزشمار انقلاب اسلامی، ج 6، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، 1378، ص 3257. آیتالله حاج شیخ محمدباقر محیالدین انواری، صص بیست - بیست و شش4. روزشمار انقلاب اسلامی، ص 258.5. آیتالله حاج شیخ محمدباقر محیالدین انواری، ص بیست و هفت.
پنجشنبه 09 خرداد 1387