سوز دینخواهی و مردمدوستی مراجع نجف
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
مرحوم آیتالله خراسانی (1329 1255 ق) فقیه اصولی و مرجع تقلید شیعه و رهبر سیاسی عصر مشروطیت بود. وی در عین اشتغال دائم به کارهای علمی و تربیت طلاب و اداره حوزه علمیه نجف، رویدادهای سیاسی ایران را نیز دنبال میکرد فیالمثل در جنبش مشروطیت به همراه دو مجتهد بزرگ معاصر خویش میرزا حسین تهرانی و شیخ عبدالله مازندرانی با ارسال نامه و تلگراف برای رهبران دینی و سیاسی و عموم مردم در داخل کشور و نشر اعلامیه در راس رهبران جنبش قرار گرفت. (سند شماره 1)متن
وی که اخذ وام از دول خارجی را مباین استقلال ایران میدانست در نامهای به سفرای خارجی مقیم اسلامبول در عثمانی به آنان هشدار داد که هر اقدام خلاف قانون دولت (همچون استقراض) صحیح و معتبر نیست و ایشان آن را کانلمیکن میشناسد. (سند شماره 2)
خراسانی طی تلگرافی به عضدالملک (نایبالسلطنه بعدی مشروطه) که از رجال خوشنام و متدین آن روزگار شمرده میشد، درخواست برگزاری و افتتاح مجلس شورا و اجرای مواد قانون اساسی را نمود. (سند شماره 3)
آخوند که دل در گرو اسلام داشت و تمام مقصودش از مشروطه همانا رفع ظلم و ستم و بسط عدالت و حاکمیت ارزشهای اسلامی بود، اندک زمانی پس از فتح تهران و اعدام شیخ فضلالله نوری هنگامی که مخالفت عناصر سکولار با اسلام را دید، قاطعانه به جنگ آنان آمد و تقیزاده را که در آن مقطع از عمرش دل در گرو غرب داشت، و معتقد بود ایرانی باید از فرق سر تا نوک پا غربی شود (سند شماره4) محکوم به فساد مسلک سیاسی و اخراج از مجلس نمود. (سند شماره 5)
او که ریشه همه مشکلات را در زیادهطلبی دولتهای استعماری میدانست، نسبت به تجاوزات دولت انگلستان به حقوق ملت ایران ساکت ننشست و در تلگرافی به دولت و مجلس دوم، آنان را به اخذ تدابیر و انجام اقدامات مقتضی جهت رفع این امر فرا خواند و از مجلس شورای ملی درخواست اعزام حکام با کفایت به جنوب ایران را نمود تا با ایجاد امنیت در منطقه، هرگونه بهانه اشغال و دخالت را از اجنبی بگیرند.(سند شماره 6) وی که از استیلای مشروطهطلبان سکولار بر ایران احساس خطر شدیدی میکرد پس از انتقاد شدید از رهبران مشروطه به سبب بیاعتنایی به مذهب و روحانیت که موجب تحریم مشروطه از سوی بعضی علما همچون مرحوم آیتالله سیدمحمدکاظم یزدی (صاحب عروه) شد، راهی ایران بود که ناگهان به شکلی غیرطبیعی در نجف درگذشت و امکان حضور در ایران و هدایت امور به سمت صلاح ملت را نیافت.
در صفحات آتی، با برخی اسناد پیرامون مشروطیت و مواضع آخوند خراسانی و سایر همرزمانش بیشتر آشنا میشویم.
سند شماره 1
اختلاف را کنار بگذارید
بسمالله الرحمن الرحیم
بر عموم افراد ملت، خاصه عشایر و ایلات و نگهبانان حدود و ثغور مملکت اسلامیه ایران اعلام میشود که در هیچ دوره ضعف و ناتوانی ممالک و دول اسلامیه به این اندازه که فعلا مشهود همگی است نبوده چنانچه قوه و قدرت و قهر و غلبه اجانب با این قرب جوار و همخاک بودنشان در هر نقطه از نقاط مملکت اسلام با مسلمین در هیچ زمان کسی یاد نمیدهد. و معلوم است اگر حال بدین منوال بماند خدا نخواسته حال (اندلس) در وطن مقدس اسلام خواهد ظاهر شد. پس قبل الوقت تا فرصتی در دست هست بر شما روسای عشایر و ایلات و پاسبانان حدود که بمنزله روح مملکت و قوه قهریه دولت بشمارید شرعا و عقلا لازم است که اختلاف فیمابین را به اتفاق کلمه جامعه اسلامیت مبدل کنید و دست بدست یکدیگر داده در مقدمات دفاع با اجانب از ارض اقدس اسلام بکوشید و تعلیم و تعلم قوانین حرب بطرز جدید فریضه ذمه خود دارید و قانون نظام را از مجلس شورای ملی شیدالله ارکانه درخواست کنید و در فرستادن وکلای خود به مجلس شورای ملی بطالت نکنید و اتخاذ اوامر و احکام و احکام و قوانین موضوعه صادره از مجلس شورای ملی را که وجودش موجب استحکام امر سلطنت و دوام پادشاهی اسلامی است فریضه شرعیه ذمه خود و مخالف آن را در حکم معاند و محارب با حضرت ولیعصر عجلالله فرجه دانسته تا آب رفته بجوی مگر باز آید و قبه مملکت و ملت و دولت اسلام از تحت رقیت اعادی دین مستخلص شود والا لاصبحت حوزه الاسلام تحت سلطنت الاجانب یفعلون فیها ما یشاون و یحکمون فیها ما یریدون ولا ارانا الله ذالک الیون انشاء الله تعالی
حرره الاحقر عبدالله مازندرانی
الاحقر نجل مرحوم حاج میرزا حسین محمدحسین
من الاحقرالحاج محمد کاظم خراسانی.
سند شماره 2
جواهرات خزانه مال ملت ایران است
به توسط انجمن سعادت ایرانیان در اسلامبول به سفرای کلیه دول [ابلاغ شود]
مقام ریاست روحانی اسلامیه به اقتضای مقامیه خود، خاطر آن جنابان را متوجه میخواهد که ایران نظر به استقلالیت تامه که دارد، تمام معاملاتی که از قبیل استقراض و رهن و امتیاز و هر نوع مقاوله را که امضاء نکرده و موافقت با قانون اساسی نداشته باشد و با حکومت غاصبه حاضره منعقد شود، به مقتضای بندهای 22 و 24 و 25 [از] قانون مزبور معتبر نخواهد شمرد [و] همانا جواهراتی که در خزائن طهران موجود است متعلق به شاه نیست، مال ملت ایران است و هرگونه رهن راجع به آنها و مقاوله و امتیاز دیگر که با هر دولت یا بانک اجنبی صورت وقوع یافته باشد، به حسب حفظ حقوق مالکیت خود، صحیح و معتبر ندانسته همه را کان لمیکن خواهیم شناخت. مستدعی آن که این معروضات را به حکومت متبوعه خود تبلیغ و احترامات صمیمانه ما را که هرگز روی نقص و زوال نمیبیند، به صفوت مخصوص بپذیرید. بتاریخ 20 شهر ذیقعده الحرام 1326
من الاحقر عبدالله المازندرانی
من الاحقر الجانی محمد کاظم الخراسانی
سند شماره 3
اجرای شرع، نوشداروی قلبهای ملت
از قصر به تهران اداره تلگرافی دولت علیه ایران
جناب مستطاب اجل اشرف آقای عضدالملک دام تائیده
از ابتدای عالم تا حال، هر انقراضی که اتفاق افتاده به تاثیر سموم انفاس خائنین مستبد و تفرق کلمه که دولت و ملت مابقی قلیل از حالت حالیه ایران جز زوال و اضمحلال کلی نتیجه نداشته و البته از این دسته خائنین که به مقام سلطنت احاطه و کار را به اینجا رسانیدهاند جز این که دین و دولت و مملکت و ملت سلطنت اسلامیه را به مقتضای «الخائن خائف» فدای اغراض خود کنند مترتب نباشد، لیکن مثل جناب مستطاب عالی و حضرت اشرف والا نایبالسلطنه دام تائیده که قدر مملکت و سلطنت ایران و وظایف مملکت و تاجداری را میدانید چه شده که به این حد ساکت و نوشداروی موافقت احکام شریعت و جلب قلوب رهیده ملت را نمیرسانید؟
... بله مقتضای این که جلو ضرر از هر جا گرفته شود نفع است انشاءالله تعالی هنوز تا موقع اعمال این تریاق اعظم از دست نرفته اصدار امر به انتخاب و افتتاح مجلس ملی و التیام به تمام مواد قانون اساسی و موجبات اطمینان جدی عموم ملت به عدم تجدد نقض عهود مبادرت فرموده...
البته این خدام شرع انور هم بعد از انجام مقاصد ملیه در موجبات اتحاد کلمه و حفظ استقلال مقام سلطنت به هر اقدام حاضریم، انشاءالله تعالی
محمدکاظم خراسانی عبدالله مازندرانی 23 ربیعالاول 1327
[در حاشیه این نامه نوشته شده:] این تلگراف به همین تاریخ نوشته به حضور مبارک فرستاده شده چطور شده نرسیده؟ اینک مجددا نوشته و تقدیم شد.
سند شماره 4
فتوای! تقیزاده:
جسماً و روحاً باید فرنگیمآب شد!
تقی زاده، پیشوای جناح تندرو و سکولار صدر مشروطه، دو سال پیش از کودتای رضاخانی در سرمقاله اولین شماره از دوره جدید مجله کاوه (جمادی الثانی 1338ق) چنین مینویسد:
امروز چیزی که به حد اعلا برای ایران لازم است و همه وطندوستان ایران با تمام قُوا... باید در راه آن بکوشند و آن را بر هر چیز مقدم دارند، سه چیز است که هر چه درباره شدت لزوم آنها مبالغه شود، کمتر از حقیقت، گفته شده. نخست: قبول و ترویج تمدن اروپا بلا شرط و قید، و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا (جز از زبان) و کنار گذاشتن هر نوع خودپسندی [!] و ایرادات بیمعنی که از معنی غلط وطن پرستی ناشی میشود و آن را «وطن پرستی کاذب»[!] توان خواند...
ایران باید ظاهراً و باطناً، و جسماً و روحاً، فرنگی مآب شود و بس [!].
سند شماره 5
حکم مراجع نجف علیه تقیزاده
بسمالله الرحمن الرحیم
12 ربیعالثانی 1328
به عرض میرساند: مراتب تشکر از کمال اسلامپرستی و وطنپروری و کفایت کافیه و درایت کامله جناب مستطاب عالی و قیام به وظیفه معلمی و راهنمایی و کشتیبانی سفینه حیات استقلالی مملکت خارج از آن است که در طی این مختصر حق آن را توان ادا کرد اجرکم علیالله ...
عجالتا آنچه که به تحقیق وضوح پیوسته آن که آقا سید حسن تقیزاده به عکس آنچه امیدوار بودیم مصداق این شعر است.
فکانت رجاء ثم صارت رزیه
لقد عظمت تلک الرزایا و جلت
ضدیت مسلکش با دین اسلام و سلامت مملکت و شوقش به این که همچنان که مملکت پاریس فیمابین ممالک نصاری به الغاء قیود مذهب تنصر [= مسیحیت] مسلم و معروف آفاق است [به] همین قسم، ایران هم فیمابین ممالک اسلامیه، که بحمدالله تعالی و حسن تاییده تا به حال به حفظ اساس دیانت اسلامیه امتیازی داشته است؛ از این به بعد همین مسلک ملعون لامذهبی و الغاء قیود و حدود اسلامیه را اختیار نماید و همچنان که پاریس فعلا فیمابین ملل مسیحیه به عدم التزام به قوانین و حدود نصرانیت انگشتنما و ممتاز است؛ همین طور ایران هم فیمابین ملل اسلامیه به همین لکه ننگ و عار العیاذبالله تعالی انگشتنما و ممتاز گردد.
و چون بدیهی است علاوه بر تمام مفاسد دینیه مترتبه بر تعقیب این مسلک خبیث، بالاخره جز انقلاب عمومی و ضدیت تمام علما و مسلمین با اصل اساس قویم مشروطیت و ذهاب مملکت و استیلاء اجانب اثری مترتب نتواند بود لهذا اصابه و صحت عقیده کسانی که او را عمدا یا جهلا کارکن خارجه میشمارند بدیهی است، و در این مدت چند ماه به تمام وسائل ممکنه در نصیحت او تشبث شد و اصلا مفید نشد.
اکنون چون زیاد بر این، سکوت و اغماض درباره این چنین ماده فاسده شقاقلوسیه را با وظیفه و تکلیفی که در حفظ دین و دنیای مسلمین و صیانت ممالک اسلامیه در عهده داریم منافی و عیانا مودی به انقلاب عمومی و استیلای اجانب شدن را مشاهده مینماییم. لهذا به ادای وظیفه الهیه... مبادرت و حکم قطعی صادر و لفا ایفاد شد.
ترتیب و تهیه مقدمات اظهار این حکم الهی... که بدون غائله، این ماده فاسده مقطوعالاثر گردد به عهده کفایت و درایت و دینپرستی و وطنپروری جناب مستطاب عالی و هیات معظمه و وزرای عظام و امنای محترم دارالشورا و سایر امرا و سرداران عظام، موکول [میشود] و به عنایت امام زمان ارواحنافداه امیدواریم که بعونالله تعالی و حسن تاییده بدون ترتیب هیچ غائله به کلی از هرگونه مداخله و افساد ممنوع و از هر قسم اثر داشتن در مملکت بالمره ساقط شود. انشاءالله تعالی، والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
من الاحقر الجانی محمد کاظم الخراسانی
من الاحقر عبدالله المازندرانی
سند شماره 6
لزوم حکام با کفایت و با استعداد کافی
از: قصر
به: تهران
مجلس محترم شورای ملی شیدالله تعالی ارکانه مقام منیع ریاست و هیات وزرای عظام دامت تاییداتهم تاکنون تجاوزات و مداخلات ناحق دولت روس باعث اغتشاش و اضمحلال استقلال [بود،] حالا به موجب تلگراف کمیته، سفارت دولت انگلیس هم اغتشاش جنوب را بهانه و اعلان سوق عسکر و تصرف در گمرکات نموده [است]. واجب است فردی برای تمام ایالات جنوب حکام با کفایت، وطنپرور، با استعداد کافی روانه فرموده قلوب امرا و روسای عشایر ایالات جنوب را مجلوب، و بهانه انگلیس، رفع و بیش از این محو آثار اسلامیه و هدم اساس دین مبین و ذهاب مملکت را رضا نداده [و] نتیجه اهتمامات [را] عاجلا اعلام فرمایید.
محمد کاظم الخراسانی عبدالله مازندرانی
جمعه 18 مرداد 1387