چکیده

از دیرباز که باب روابط دولت ایران و انگلستان گشوده شد، این کشور کارنامه‌ای بسیار سیاه و منفی از خود در ذهن ملت فرزانه و رشید ایران بر جای گذاشت. چراکه بریتانیا همواره در تعامل با ملل شرق فقط منافع خویش را در نظر می‌گرفت و هیچ حقی برای سایر ملت‌ها و ازجمله مردم ایران قائل نبود. پیمان‌شکنی، ترویج فساد، جاسوس‌پروری، سلطه‌طلبی، زیاد‌ه‌خواهی، تبعیض و منفعت‌طلبی بخشی از شاخص‌های حضور انگلیس در سایر کشورها (به معنای عام) و در ایران (به طور خاص) است. مقاله حاضر می‌کوشد ما را با مطامع و نیات شوم این قدرت استعماری بیشتر آشنا سازد.

متن

    بررسی‌ کارنامه‌ جنایات‌ و مظالم‌ وحشیانه‌ بریتانیا در جهان، تمام‌ نیست‌ مگر آنکه‌ پرونده‌ سیاه‌ این‌ قدرت‌ استکباری‌ در ایران‌ اسلامی‌ نیز گشوده‌ و خوانده‌ شود. تنها نه‌ هندوستان، بلکه‌ ایران‌ نیز از دست‌ لردها و کلنلهای‌ انگلیسی، در طول‌ تاریخ‌ خویش‌ هزاران‌ رنج‌ و آسیب‌ را متحمل‌ شده‌ است.
دکتر فریدون‌ آدمیت، با اشاره‌ به‌ دشمنی‌ روس‌ تزاری‌ «استقلال‌ و آزادی‌ و ترقی‌ و تمامیت‌ ارضی» ایران‌ و تلاش‌ آن‌ برای‌ «ناتوان‌ و عقب‌ مانده» نگه‌ داشتن‌ این‌ کشور و پیشبرد سیاست‌ متجاوزانه‌ نظامی‌ و استعمار اقتصادی‌ خود در آن، می‌افزاید: «ماهیت‌ سیاست‌ انگلیس‌ با سیاست‌ روس، فرق‌ اساسی‌ نداشت. [ انگلستان] در تزویر و ریا و نیرنگ‌ و تقلب، از او هم‌ هنرمندتر بود. همان‌ رویه‌ متجاوزانه‌ نظامی‌ روس‌ را، انگلیس‌ در سر تا سر صفحات‌ مشرق‌ ایران‌ و خلیج‌ فارس‌ تعقیب‌ کرد؛ در نهاد سیاست‌ اقتصادی‌ آن، نیز استثمار و چپاولگری‌ بود؛ در هر کاری‌ که‌ سرمایه‌ انگلیسی‌ به‌ کار افتاد کارش‌ تقلب‌ و حسابسازی‌ بود؛ همیشه‌ ایران‌ را ناتوان‌ و درمانده‌ می‌خواست؛ هر گاه‌ دولتی‌ اصلاحگر چون‌ دولت‌ میرزا تقی‌ خانی‌ با نقشه‌ ترقی‌ ملی‌ روی‌ کار آمد، در اعدام‌ آن‌ کوشید و عنصر خائن، یا قُلتَشَن‌ دیوانی‌ را تراشید و جانشین‌ آن‌ گردانید؛ و همیشه‌ علیه‌ منافع‌ و حقوق‌ حاکمیت‌ ایران‌ در پی‌ سازش‌ و زد و بند سیاسی‌ با روس‌ بود. بله، در کشمکش‌ با روس‌ می‌خواست‌ ایران‌ به‌ حالت‌ کشور پوشالی‌ وجود داشته‌ باشد، اما مستقل‌ و آزاد و نیرومند و مترقی‌ نباشد. در آغاز روابط‌ جدید ایران‌ و انگلیس‌ سر گور اوزلی‌ نوشت: «از آن‌ جا که‌ هدف‌ غائی‌ ما حفظ‌ متصرفاتمان‌ در هندوستان‌ می‌باشد، به‌ عقیده‌ صمیمی‌ من‌ بهتر این‌ است‌ که‌ ایران‌ را در حالت‌ ناتوانی‌ و وحشیگری‌ کنونی‌ خود بگذاریم، نه‌ اینکه‌ سیاستی‌ در یک‌ جهت‌ دیگر پیش‌ گیریم».1 به‌ پیروی‌ همان‌ سیاست‌ کلی‌ بود که‌ انگلیس‌ با نقشه‌ اصلاحات‌ امیرکبیر در راه‌ ترقی‌ اقتصادی‌ و ایجاد صنعت‌ و پیشرفت‌ قدرت‌ نظامی‌ آشکارا به‌ مخالفت‌ برخاست‌ - حتی‌ نماینده‌ آن، کوشید مدرسه‌ دارالفنون‌ تعطیل‌ گردد و استادان‌ فرنگی‌ آن‌ را از ایران‌ بیرون‌ کنند. و همان‌ مأمور سیاسی‌ در بر هم‌ زدن‌ نقشه‌ راه‌ آهنی‌ که‌ ایران‌ را به‌ اروپا متصل‌ می‌گردانید، نوشت: مصلحت‌ انگلیس‌ در «ویرانی‌ و ناتوانی‌ و فقر» ایران‌ است، و هیچ‌  «تعهد اخلاقی» هم‌ ندارد که‌ در تغییر آن‌ وضع‌ عمومی‌ تلاشی‌ بکند. به‌ علاوه‌ چه‌ آن‌ اوان‌ و چه‌ بعد از آن... هر وقت‌ دولت‌ ایران‌ موضوع‌ تضمین‌ استقلال‌ و همکاری‌ دفاعی‌ با انگلستان‌ را مطرح‌ ساخت، دست‌ رد به‌ سینه‌ آنها نهاد».2
کارنامه‌ سیاست‌ بریتانیا در کشورمان‌ در دو سده‌ اخیر، سرشار از فشارها و زورگویی‌ها، تحمیل‌ قراردادها، کسب‌ امتیازها و انجام‌ کودتاهای‌ استعماری‌ (با زور و فشار و نیرنگ) در این‌ مرز و بوم‌ است، که‌ به‌ عنوان‌ شاخصترین‌ آنها در عصر قاجار می‌توان‌ به‌ موارد زیر اشاره‌ کرد:
الف) اشغال‌ نظامی‌ مکرر نواحی‌ جنوبی‌ و جنوب‌ غربی‌ ایران‌ در زمان‌ سلطنت‌ محمد شاه‌ و ناصرالدین‌ شاه‌ قاجار، و ادامه‌ این‌ جریان‌ به‌ اشکال‌ گوناگون‌ در دوران‌ مشروطه‌ و پهلوی.
ب) تحمیل‌ عهدنامه‌ مارس‌ 1857 (مبنی‌ بر تجزیه‌ هرات‌ و افغانستان‌ از ایران).
ج) تبانی‌ و سازش‌ با دشمن‌ قدیمی‌ آزادی‌ و استقلال‌ ایران: رژیم‌ روسیه‌ تزاری‌ (در دوران‌ شکوه‌ و جولان‌ تزاریسم) از طریق‌ عقد قراردادهای‌ سر‌ی‌ 1907 و 1915 میلادی‌ با آن‌ رژیم‌ (در جهت‌ تجزیه‌ ایران‌ به‌ مناطق‌ نفوذ لندن‌ و پترزبورگ).3
د) تحمیل‌ قرارداد 1919 بر کشورمان‌ (جهت‌ استقرار نظام‌ مستشاری‌ و تحت‌ الحمایگی‌ انگلیس، به‌ شکل‌ انحصاری، در ایران) پس‌ از فروپاشی‌ روس‌ تزاری‌ و خالی‌ شدن‌ عرصه‌ برای‌ یکه‌ تازی‌ انحصاری‌ بریتانیا در ایران‌ و خاورمیانه.
ه) اخذ امتیازهای‌ استعماری‌ پیاپی‌ (با زور و تزویر) از ایران‌ نظیر امتیاز رویتر و رژی‌ و بانک‌ شاهی‌ و دارسی، و به‌ یغما بردن‌ ثروت‌ و دارایی‌ ملی‌ این‌ مرز و بوم.4
و) انجام‌ کودتاهای‌ سوم‌ اسفند 1299 و 28 مرداد 1332 برای‌ ایجاد رژیمهای‌ فاسد و وابسته‌ (مستقلاً‌ یا با کمک‌ قدرت‌های‌ استکباری‌ نظیر امریکا).
ز) جلوگیری‌ از پیشرفت‌ تجارت‌ ایران‌ در منطقه‌ و جهان، و بویژه، ضدیت‌ با استقلال، شکوفایی‌ و خود بسآییِ‌ اقتصادی‌ این‌ کشور.
ح) زمینه‌ سازی‌ و ایجاد قحطی‌های‌ بزرگ‌ در کشورمان.
ط) تبعیض‌ شدید و خشن‌ بین‌ کارمندان‌ ایرانی‌ و عناصر انگلیسی‌ در دوائر مربوط‌ به‌ خویش‌ در ایران‌ (نظیر شرکت‌ نفت‌ ایران‌ و انگلیس‌ در خوزستان).5
ی) تلاش‌ در جهت‌ انحراف‌ مسیر جنبشهای‌ اصیل‌ ملی‌ و اسلامی، و مخالفت‌ با آزادی‌ و اصلاحات‌ در ایران، در پوشش‌ طرفدارای‌ از آن.
ک) جاسوس‌ پروری‌ و ترویج‌ روح‌ خیانت‌ به‌ مُلک‌ و ملت‌ در بین‌ ایرانیان.
ل) کسب‌ اطلاعات‌ محرمانه‌ سیاسی، نظامی، اقتصادی، و غارت‌ ذخائر فرهنگی‌ و مواریث‌ باستانی‌ ایران.
بحث‌ پیرامون‌ یکایک‌ امور دوازده‌گانه‌ بالا، که‌ هریک‌ بازنمای‌ وجهی‌ از وجوه‌ فعالیت‌ شیطانی‌ بریتانیا جهت‌ استعمار و استثمار کشورمان‌ است، فرصتی‌ فراتر از گنجایش‌ محدود این‌ مقال‌ می‌طلبد و لذا تنها به‌ توضیح‌ پیرامون‌ برخی‌ از موارد فوق‌ بسنده‌ می‌کنیم‌ و طالبان‌ تحقیق‌ بیشتر در این‌ زمینه‌ را به‌ آثاری‌ که‌ به‌ تفصیل‌ از تکاپوی‌ استعماری‌ انگلیس‌ در ایران‌ و شرق‌ پرده‌ بر می‌دارد ارجاع‌ می‌دهیم.
مخالفت‌ بریتانیا با آزادی‌ و پیشرفت‌ «واقعی» ایران‌
انگلستان، در برخی‌ برهه‌ها (نظیر صدر مشروطیت) خود را هوادار آزادی‌ و اصلاحات‌ کشورمان‌ نشان‌ می‌داد، و با این‌ ژست‌ دروغین، برای‌ مدتی، بخشی‌ از آزادی‌ خواهان‌ و اصلاح‌ طلبان‌ این‌ مرز و بوم‌ را کاملاً‌ فریفت. اما، تیزبینان‌ و صاحبان‌ بصیرت، در همان‌ زمان‌ هم‌ می‌دانستند که‌ بریتانیا، با اصلاحات‌ (واقعی) در ایران، مخالف‌ است، چه‌ بر خلاف‌ منافع‌ و مصالح‌ استعماری‌ او در ایران‌ و منطقه‌ بوده‌ و اتخاذ ژست‌ اصلاح‌طلبی، صرفاً‌ به‌ منظور فریب‌ افکار عمومی‌ و نفوذ در صفوف‌ جنبش‌ ملت‌ برای‌ انحراف‌ آن‌ به‌ سوی‌ اهداف‌ خودخواسته‌ است.
اشاراتی‌ به‌ این‌ امر قبلاً‌ از زبان‌ دکتر آدمیت‌ گذشت. عبدالحسین‌ مسعود انصاری، از دولتمردان‌ مطلع‌ عصر پهلوی، نیز در خاطرات‌ خود، تابلو گویایی‌ از سیاست‌ استکباری‌ بریتانیا در ایران‌ ترسیم‌ کرده‌ است. وی، با اشاره‌ به‌ عقد قراردادهای‌ گوناگون‌ ایران‌ و شوروی‌ در اکتبر 1927 توسط‌ پدرش‌ (علیقلی‌ خان‌ مشاورالممالک‌ وزیر خارجه‌ وقت‌ ایران‌ در مسکو) می‌نویسد: انگلیس‌ها همیشه‌ با هر اصلاحی‌ در ایران‌ مخالف‌ بودند و نمی‌خواستند ایرانی‌ در راه‌ ترقی‌ و تعالی‌ گام‌ بردارد و مانند کشورهای‌ پیشرفته‌ جهان‌ بشود، بلکه‌ سعی‌ داشتند ایران‌ همیشه‌ به‌ صورت‌ خراب‌ باقی‌ بماند... آنها نمی‌خواستند که‌ در ایران‌ صنایعی‌ به‌ وجود بیاید و ما قوه‌ و قدرتی‌ پیدا کنیم. آنها میل‌ نداشتند که‌ در کشور ما قشون‌ منظم‌ و مقتدری‌ به‌ وجود بیاید. آنها به‌ آتش‌ ناامنی‌ها و نابسامانی‌ها در کشور ما دامن‌ می‌زدند، تا ما برای‌ تأمین‌ هزینه‌های‌ قشون‌کشی‌ بیشتربه‌ آنها نیاز پیدا کنیم‌ و بیشتر زیر بار قرض‌ آنها برویم. آنها نمی‌خواستند  که‌ اوضاع‌ مالی‌ ایران‌ سر و صورتی‌ پیدا کند. آنها با تغییر تعرفه‌ گمرکی‌ ما، که‌ کاملاً‌ برخلاف‌ مصالح‌ ما و به‌ نفع‌ آنها تنظیم‌ شده‌ بود، مخالفت‌ می‌ورزیدند. آنها با هر گونه‌ اقدامی‌ از طرف‌ ما برای‌ جلوگیری‌ از دخل‌ و تصرف‌ در منابع‌ نفتی‌ ما مخالفت‌ می‌کردند. آنها می‌خواستند که‌ رژیم‌ منحوس‌ کاپیتولاسیون‌ در ایران‌ باقی‌ بماند و به‌ لغو هیچ‌ یک‌ از امتیازاتی‌ که‌ به‌ زور یا دسیسه‌ از ما گرفته‌ بودند تن‌ در نمی‌دادند و با در دست‌ داشتن‌ بانک‌ شاهنشاهی‌ ایران، می‌خواستند که‌ بر سرنوشت‌ اقتصادی‌ و مالی‌ کشور ما حاکم‌ باشند. خلاصه، آنها می‌خواستند که‌ آقا باشند و بر ما فرمانروایی‌ بکنند...6
به‌ باور صاحب‌ نظران: برخورد دولت‌ انگلیس‌ با کشورمان‌ (و دیگر کشورها) صرفاً‌ از زاویه‌ منافع‌ و مطامع‌ شیطانی‌ آن‌ دولت‌ صورت‌ می‌گرفت‌ و لاغیر. مرحوم‌ کریم‌ امامی، در مقدمه‌ای‌ که‌ بر کتاب‌ «ایرانیان‌ در میان‌ انگلیس‌ها» (نوشته‌ دیپلمات‌ انگلیسی: دنیس‌ رایت) دارد خاطر نشان‌ می‌سازد:
خ‌ مشی‌ سیاسی‌ دولت‌ بریتانیا در قرون‌ اخیر نسبت‌ به‌ ایران‌ و دول‌ همسایه‌ مخصوصاً‌ روسیه‌ بر پایه‌ دو اصل‌ استوار بود: اول، ضرورت‌ حفظ‌ و حراست‌ هندوستان، مستعمره‌ زرخیز که‌ به‌ قول‌ خود انگلیسی‌ها چون‌ «نگینی‌ بر تارک‌ تاج‌ امپراطوری» می‌درخشید. خطری‌ که‌ هند را تهدید می‌کرد گاه‌ از جانب‌ فرانسویها بود که‌ در اوج‌ کشورگشایی‌ ناپلئون‌ سودای‌ فتح‌ هندوستان‌ را نیز در سر می‌پختند؛ گاه‌ از جانب‌ روس‌های‌ تزاری‌ که‌ در قرن‌ نوزدهم‌ قلمرو خود را در آسیای‌ میانه‌ گسترش‌ می‌دادند؛ گاه‌ از جانب‌ قبایل‌ افغان‌ که‌ به‌ ایالت‌های‌ هند در همسایگی‌ خاک‌ خود دست‌ اندازی‌ می‌کردند؛ و گاه‌ از جانب‌ مردمان‌ خود هند - هندوان‌ و هندیان‌ - که‌ سر به‌ شورش‌ بر می‌داشتند تا یوغ‌ استعمار را به‌ یکسو بیفکنند. در بیشتر این‌ موارد ایران‌ برای‌ انگلیسی‌ها جزئی‌ از دیواره‌ای‌ بود که‌ راه‌ هند را بر دشمنان‌ می‌بست.
اصل‌ دوم‌ به‌ نفت‌ مربوط‌ بود. پس‌ از اعطای‌ امتیاز اکتشاف‌ و بهره‌ برداری‌ نفت‌ به‌ دارسی‌ و استخراج‌ آن‌ در خوزستان‌ توسط‌ شرکت‌ نفت‌ انگلیس‌ [ و ایران] حفظ‌ منافع‌ نفتی‌ بریتانیا یکی‌ از ارکان‌ مهم‌ وفائق‌ سیاست‌ انگلیس‌ در منطقه‌ بود و همین‌ دو اصل‌ بود که‌ چهارچوب‌ مصالح‌ عالیه‌ بریتانیای‌ کبیر را در ایران‌ تشکیل‌ می‌داد، چهارچوبی‌ که‌ به‌ نوبه‌ خود جزئیات‌ سیاست‌ روز به‌ روز آن‌ دولت‌ را در ایران‌ تعیین‌ می‌کرد. به‌ خاطر همین‌ چهارچوب‌ بود که‌ وجود یک‌ ایران‌ مستقل‌ و نیرومند و خود را‡ی‌ و ایرانیانی‌ آزاداندیش‌ و سربلند که‌ منافع‌ و مصالح‌ وطن‌ خود را بر منافع‌ اجنبی‌ مقدم‌ بدارند همیشه‌ به‌ نفع‌ دولت‌ بهیه‌ نبود، هر چند که‌ مؤ‌لف‌ عقیده‌ دارد حمایت‌ از استقلال‌ ایران‌ همیشه‌ از رئوس‌ سیاست‌ دولت‌ بریتانیا در منطقه‌ بوده‌ است.به‌ خاطر همین‌ چهارچوب‌ بود که‌ انگلیسی‌ها ترجیح‌ می‌دادند کسانی‌ در ایران‌ بر سر کار باشند که‌ از آنان‌ حرف‌ شنوی‌ داشته‌ و در لحظات‌ حساس‌ و سرنوشت‌ ساز در جهت‌ حفظ‌ مصالح‌ سیاسی‌ و تجاری‌ انگلیس، و نه‌ الزاماً‌ مصالح‌ سیاسی‌ و تجاری‌ وطن‌ خودشان، اقدام‌ کنند.7
در واقع، هدف‌ نهایی‌ امپراتوری‌ بریتانیا (یا دست‌ کم، بخشی‌ مهم‌ از حاکمیت‌ آن‌ امپراتوری) در ایران‌ بویژه‌ منطقه‌ خلیج‌ فارس، چنانکه‌ در قرارداد 1919 معلوم‌ شد، سیطره‌ انحصاری‌ بر این‌ سرزمین‌ بود.
لرد کرزن، نایب‌ السلطنه‌ بریتانیا در هند در سالهای‌ نخست‌ قرن‌ 20 میلادی، و طراح‌ اصلی‌ قرارداد 1919 است‌ که‌ ایام‌ جوانی، در اواخر سلطنت‌ ناصرالدین‌ شاه، در پوشش‌ مخبر روزنامه‌ تایمز لندن، به‌ ایران‌ آمد و نقاط‌ مختلف‌ این‌ کشور را به‌ گام‌ مطالعه‌ پیمود. در باره‌ کرزن‌ به‌ درستی‌ نوشته‌اند که: «در پس‌ چهره‌ یک‌ اشرافزاده‌ هوشمند و جذاب، با شور و علاقه‌ فراوان، خود را وقف‌ نظام‌ امپریالیستی‌ کرده‌ بود. سفرهای‌ او بخشی‌ از آموزش‌ یا تعلیم‌ برای‌ مطالعه‌ از نزدیک‌ اوضاع‌ کشورهایی‌ بود که‌ می‌دانست‌ روزی‌ برای‌ حکمرانی‌ به‌ آنجا احضار خواهد شد».8
پژوهشگران‌ با اشاره‌ به‌ تحقیقات‌ و آگاهی‌های‌ گسترده‌ کرزن‌ راجع‌ به‌ اوضاع‌ ایران‌ (که‌ در اثر مشهورش: «ایران‌ و قضیه‌ ایران»، انعکاس‌ دارد)، و حساسیت‌ و مخالفت‌ بسیار شدید وی‌ با تشدید نفوذ و فعالیت‌ روسیه‌ در ایران، از اعتقاد و خوی‌ امپریالیستی‌ او یاد می‌کند.
محمود محمود، که‌ تحقیقات‌ مبسوط‌ و کم‌نظیری‌ درباره‌ عملکرد استعمار بریتانیا در ایران‌ و جهان‌ دارد، معتقد است: «در میان‌ سیاستمداران‌ دولت‌ انگلیس‌ هیچ‌ یک‌ به‌ قدر لرد کرزن‌ دشمن‌ ایران‌ نبود. کرزن‌ نماینده‌ پر و پا قرص‌ سیاستمداران‌ ظالم‌ و جابر و متعدی‌ قرن‌ نوزدهم‌ انگلستان‌ بود. همیشه‌ در دوره‌ زندگانی‌ خود می‌کوشید ایران‌ را ذلیل‌ و بیچاره‌ کند».9 مؤ‌ید این‌ امر، نامه‌ کرزن‌ در واپسین‌ سال‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ به‌ سر پرسی‌ کاکس‌ (یار و همکار زبده‌ و «مستعمره‌چی» خویش‌ در منطقه‌ خلیج‌ فارس، و مأمور بعدی‌ پیگیری‌ قرارداد 1919 در تهران) است‌ که‌ در تاریخ‌ 21 ژانویه‌ 1918 می‌نویسد:
تو امروز در حکم‌ پادشاه‌ خلیج‌ فارس‌ هستی‌ و مطمئن‌ باش‌ که‌ پس‌ از پایان‌ جنگ‌ پایه‌های‌ این‌ قلمرو سلطنتی‌ را که‌ برای‌ بریتانیای‌ کبیر ایجاد کرده‌ای‌ مستحکم‌ خواهیم‌ ساخت‌ و به‌ هیچ‌ قدرتی‌ دیگر اجازه‌ نخواهیم‌ داد تا این‌ سیادتی‌ را که‌ ثمره‌ سعی‌ و همت‌ تو در این‌ منطقه‌ است‌ از دستمان‌ برباید...10
جاسوس‌ پروری‌ و ترویج‌ روح‌ خیانت‌ به‌ کشور
موضوع‌ جاسوس‌ پروری‌ انگلیسی‌ها در ایران، پرونده‌ای‌ قطور دارد که‌ باید در جای‌ خود بدان‌ پرداخت. در این‌ زمینه، نمونه‌ وار، به‌ کلام‌ خان‌ ملک‌ ساسانی، مورخ‌ پراطلاع‌ دوران‌ معاصر، اشاره‌ می‌کنیم‌ که‌ می‌تواند سرنخ‌ خوبی‌ برای‌ آغاز بحث‌ و کاوش‌ در این‌ زمینه‌ باشد. خان‌ ملک، به‌ مناسبت‌ شرح‌ ماجرای‌ دستگیری‌ و حبس‌ یکی‌ از دوستداران‌ آلمان‌ در ایران‌ (میرزا ابوالقاسم‌ خان‌ مهام‌ الملک، کارگزار وزارت‌ خارجه‌ در کرمان‌ در دوران‌ جنگ‌ جهانی‌ اول) به‌ امر سفارت‌ انگلیس‌ در تهران، و تکاپویی‌ که‌ خود برای‌ نجات‌ وی‌ از زندان‌ داشته، می‌نویسد: «در آن‌ ایام‌ سفارت‌ انگلیس‌ هنوز به‌ جاسوسان‌ ایرانی‌ خود حقوق‌ ماهیانه‌ مرتب‌ می‌داد و آنها را به‌ چهار دسته‌ تقسیم‌ کرده‌ بود؛ حد اقل‌ حقوقشان‌ دویست‌ و پنجاه‌ تومان‌ و حداکثرش‌ هزار تومان‌ بود که‌ این‌ خدمتگزاران‌ سر‌ی‌ هر ماهه‌ از بانک‌ شاهی‌ دریافت‌ می‌داشتند. بر خلاف‌ این‌ سی‌ ساله‌ اخیر که‌ حقوق‌ ماهیانه‌ جاسوسان‌ به‌ صورت‌ انعام‌ موقت‌ درآمد و کمپانی‌ نفت‌ سابق‌ از هرکس‌ که‌ خدمت‌ شایسته‌ای‌ دیده‌ بود او را دعوت‌ به‌ آبادان‌ می‌کرد و پس‌ از پذیرایی‌ شایان‌ یک‌ جام‌ زرین‌ پر از لیره‌ طلا که‌ به‌ اصطلاح‌ (فول‌ کاپ) می‌گفتند به‌ خدمتگزاران‌ صمیمی‌ انعام‌ می‌داد». خان‌ ملک‌ می‌افزاید: «من‌ که‌ برای‌ جمع‌ آوری‌ تاریخ‌ معاصر ایران‌ همیشه‌ در جستجوی‌ اطلاعات‌ و شناسایی‌ مردم‌ بودم‌ متأسفانه‌ اغلب‌ این‌ خدمتگزاران‌ سفارت‌ را می‌شناختم...» و سپس‌ با اشاره‌ و رمز از یکی‌ از آنها که‌ بعداً‌ وکیل‌ مجلس‌ شورا یا عضو سنا شده‌ است‌ یاد می‌کند.11
کسب‌ اطلاعات‌ محرمانه‌ و غارت‌ مواریث‌ باستانی‌ ایران‌
بر مطلعان‌ پوشیده‌ نیست‌ که‌ یکی‌ از مأموریت‌های‌ مهم‌ و عمده‌ سفرا و نمایندگان‌ سیاسی‌ دول‌ بیگانه‌ (خصوصاً‌ انگلیس) در ایران، جمع‌ آوری‌ و تحلیل‌ اخبار و اطلاعات‌ دقیق‌ سیاسی‌ - نظامی‌ - اقتصادی‌ - فرهنگی‌ و اجتماعی‌ راجع‌ به‌ منطقه‌ مأموریت‌ خویش‌ (بویژه‌ در مواقع‌ بحران) بوده‌ است.
گرنت‌ واتسون، عضو مهم‌ سفارت‌ انگلیس‌ در ایران‌ عهد ناصری، با اشاره‌ به‌ سفارت‌ سر جان‌ ملکم‌ (رئیس‌ هیئت‌ اعزامی‌ از سوی‌ کمپانی‌ هند بریتانیا به‌ ایران‌ در زمان‌ فتحعلی‌ شاه) در این‌ سرزمین‌ می‌نویسد: «علاوه‌ بر منظورهای‌ مستقیم، هیئت‌ اعزامی‌ هند مقاصد دیگری‌ هم‌ داشت‌ که‌ عزم‌ داشتند آنها را تأمین‌ کنند. احتیاج‌ به‌ اطلاعات‌ صحیح‌ درباره‌ کشورهایی‌ که‌ در شمال‌ غربی‌ ماوراء هند واقع‌ بودند از مدتها پیش‌ در هندوستان‌ مورد علاقه‌ بود. به‌ خصوص‌ تحصیل‌ این‌ اطلاعات‌ در زمانی‌ که‌ تهاجم‌ به‌ هند به‌ وسیله‌ دشمنی‌ اروپایی‌ از احتمالات‌ قوی‌ به‌ شمار می‌رفت، بسیار ضرورت‌ داشت‌ و چندین‌ افسر بسیار مستعد برای‌ این‌ منظور در هیئت‌ ژنرال‌ ملکم‌ بودند و با مساعی‌ پوتینگر، کریستی، مکدونالد کنیر..... مونتایس‌ و دیگران‌ این‌ گونه‌ اطلاعات‌ فراهم‌ آمد و اروپا قسمت‌ اعظم‌ آمارهای‌ قابل‌ اعتماد در باره‌ کشورهایی‌ که‌ بین‌ دریای‌ سیاه‌ و رودخانه‌ سند واقعند در پرتو مجاهدتهای‌ هیئت‌ مزبور به‌ دست‌ آورد و مدیون‌ آنان‌ بود و حتی‌ تا یک‌ ربع‌ قرن‌ بعد نیز اطلاعات‌ مزبور مورد استفاده‌ واقع‌ می‌شد».12
در بند نهم‌ و دهم‌ از دستورالعملی‌ که‌ ژرژ سوم‌ (پادشاه‌ انگلیس‌ در زمان‌ فتحعلی‌ شاه) در 13 ژوئیه‌ 1810 میلادی‌ برای‌ وزیر مختار خود در ایران‌ (سر گور اوزلی‌ مشهور) نوشت‌ - و عملاً‌ دستورالعمل‌ همه‌ سفرای‌ امپراتوری‌ بریتانیا در کشورمان‌ بود و شد - وزیر مختار موظف‌ به‌ امور زیر شده‌ است: گردآوری‌ اطلاعات‌ دقیق‌ از اوضاع‌ و احوال‌ اقتصادی، نظامی‌ و صنعتی‌ ایران، و آداب‌ و رسوم‌ و خُلقیات‌ ایرانیان، و حتی‌ گیاهان‌ و معادن‌ و اطلاعات‌ مختلف‌ راجع‌ به‌ تاریخ‌ طبیعی‌ این‌ سرزمین‌ (و فریب‌ اولیای‌ حکومت‌ ایران‌ برای‌ آنکه‌ نسبت‌ به‌ کسب‌ این‌ اطلاعات، حساس‌ و نگران‌ نشده‌ و مانعی‌ بر سر راه‌ انجام‌ آنها ایجاد نکنند)، و همچنین: نقشه‌ برداری‌ «از ایالات‌ و شهرها و بقایای‌ آثار قدیمی‌ ایران» و برداشتن‌ تصاویر «از آثار باستانی»، و خریداری‌ «هرگونه‌ کتب‌ خطی‌ و کمیاب‌ فارسی‌ و عربی» در ایران‌ «به‌ قیمت‌ مناسب» و ارسال‌ آنها به‌ بریتانیا جهت‌ انتقال‌ به‌ موزه‌ بزرگ‌ لندن‌ (بریتیش‌ میوزیوم).13
کسب‌ این‌ اطلاعات‌ وسیع‌ و گسترده‌ در کشورمان، قاعدتاً‌ بدون‌ استفاده‌ از عناصر بومی‌ ممکن‌ نبود، چنانکه‌ متقاعد ساختن‌ این‌ عناصر نیز به‌ همکاری‌ با سفارت‌ اجنبی‌ (= استعمار انگلیس) و دوائر مربوط‌ به‌ آن، بدون‌ فریب‌ و استخدام‌ آنها از راه‌ «تطمیع» و «تحبیب» و احیاناً‌ «تهدید»، امکان‌پذیر نمی‌شد، و این‌ کارها نیز یعنی‌ همان‌ تأسیس‌ دکان‌ جاسوسی‌ و مکتب‌ جاسوس‌ پروری‌ که‌ فوقاً‌ از آن‌ یاد شد.
متن‌ دستورالعمل‌ پادشاه‌ انگلیس‌ در بندهای‌ یادشده‌ را با هم‌ می‌خوانیم:
9. باید با تمام‌ قوا کوشش‌ نمایید از منافع‌ مالی‌ و نظامی‌ دولت‌ ایران‌ اطلاعات‌ دقیق‌ و صحیحی‌ به‌ دست‌ بیاورید، از شماره‌ نفرات، از دیسیپلین‌ ارتش، از میزان‌ و راههای‌ وصول‌ مالیات‌ و عوارض‌ در موقع‌ صلح‌ و جنگ، از نیروهای‌ صنعتی‌ و از سایر مطالبی‌ که‌ بتوان‌ از روی‌ آنها قضاوت‌ صحیحی‌ درباره‌ اوضاع‌ فعلی‌ ایران‌ بنمود ما را از طریق‌ وزارت‌ خارجه‌ مطلع‌ بنمایید. هرگونه‌ گزارش‌ درباره‌ عادات‌ و سنن‌ و رسوم‌ و خُلقیات‌ ایرانیان‌ و اطلاعات‌ تجارتی، و مخصوصاً‌ آثار باستانی‌ ایران، مورد علاقه‌ ما می‌باشد، به‌ شما اختیار داده‌ می‌شود هر شخصی‌ را که‌ برای‌ بررسی‌ و تحقیقات‌ لازم‌ می‌دانید، خواه‌ اروپایی‌ یا غیر آن، با هزینه‌ دولت‌ در ایالات‌ مختلف‌ و یا در هر نقطه‌ که‌ شما مناسب‌ می‌دانید در در آنجا معلوماتی‌ به‌ دست‌ آید با نظر خودتان‌ استخدام‌ نمائید کسانیکه‌ وارد خدمت‌ می‌شوند باید دفاتر روزانه‌ داشته‌ باشند و با نظر و صلاحدید خودتان‌ با شما مکاتبه‌ نمایند.
شما باید خلاصه‌ تمام‌ آنها را با یادداشتها و نظرات‌ خود را مستقیماً‌ به‌ وزارت‌ امور خارجه‌ بفرستید. هر خرجی‌ را که‌ می‌کنید در تمام‌ موارد ما اطمینان‌ کامل‌ به‌ عقل‌ و کاردانی‌ شما داریم‌ و یقین‌ می‌دانیم‌ هزینه‌های‌ لازم‌ را با کمال‌ صرفه‌جویی‌ انجام‌ خواهید داد.
10. نظر فرماندار کل‌ هندوستان‌ برای‌ موافقت‌ با تقاضاهای‌ شما راجع‌ به‌ اعزام‌ کسانی‌ که‌ در ادارات‌ طبی‌ و یا سرویسهای‌ علمی‌ کار می‌کنند و برای‌ تحقیقات‌ علمی‌ مانند گیاه‌شناسی‌ و علوم‌ مربوط‌ به‌ معادن‌ و طبقات‌ الارض‌ و سایر رشته‌های‌ تاریخ‌ طبیعی‌ صلاحیت‌ کامل‌ دارند جلب‌ خواهد شد و به‌ این‌ گونه‌ شخصیتهای‌ علمی‌ اجازه‌ خواهد داد، به‌ عنوان‌ مرخصی‌ بدون‌ اینکه‌ به‌ حقوق‌ و در آمد ماهیانه‌ آنها لطمه‌ وارد آید، برای‌ خدمت‌ در ایران‌ آماده‌ شوند.... موقعی‌ که‌ شما این‌ تحقیقات‌ علمی‌ را دنبال‌ می‌کنید مخصوصاً‌ باید عادت‌ کنید که‌ حس‌ حسادت‌ پادشاه‌ را برنیانگیزید. همواره‌ سعی‌ کنید موافقت‌ فعلی‌ اعلی‌ حضرت‌ شاه‌ ایران‌ را به‌ دست‌ آورید. شما باید مراقبت‌ نمایید برای‌ به‌ دست‌ آوردن‌ نتایجی‌ که‌ در کشفیات‌ علمی‌ موفق‌ خواهید شد اعلی‌ حضرت‌ را با ترجمه‌ قسمتی‌ از بررسی‌ها و مشاهدات‌ خودتان‌ که‌ مورد پسند ایشان‌ یاشد علاقه‌مند نمایید. هرگاه‌ شما عملی‌ دانستید هرگونه‌ کتب‌ خطی‌ و کمیابی‌ را به‌ زبان‌ فارسی‌ و عربی‌ بتوان‌ به‌ قیمت‌ مناسب‌ به‌ دست‌ آورد خریداری‌ نمایید، به‌ شما اختیار داده‌ می‌شود در این‌ راه‌ مفید در حدود ششصد پاوند طلا (یکصد و پنجاه‌ هزار تومان) در سال‌ خرج‌ کنید و شما این‌ گونه‌ کتب‌ خطی‌ را باید با کمال‌ دقت‌ بسته‌بندی‌ نموده‌ و به‌ وزیر امور خارجه‌ ما بفرستید که‌ از این‌ به‌ بعد در بریتیش‌ موزیوم‌ [موزه‌ بزرگ‌ لندن] تا در جایی‌ که‌ شما مناسب‌ می‌دانید نگهداری‌ بشود. 14
آقای‌ زندفرد (از کارمندان‌ وزارت‌ خارجه‌ ایران‌ در عصر پهلوی) که‌ دستور العمل‌ فوق‌ را ترجمه‌ کرده‌اند، می‌نویسند: «ضمن‌ مطالعه‌ در کتابخانه‌ موزه‌ بریتانیا کُتُبی‌ را دیدم‌ که‌ آن‌ زمان‌ به‌ قیمت‌ 5 تا 10 تومان‌ خریداری‌ شده‌ و نظایر آن‌ کتاب‌ در حراجهای‌ مهم‌ به‌ قیمت‌ 10 الی‌ 20 هزار پاوند هر کدام‌ به‌ فروش‌ رفته‌ است. مِن‌ جمله، کتاب‌ شیخ‌ عطار می‌باشد که‌ نظیر آن‌ در کتابخانه‌ موزه‌ بریتانیا موجود است‌ و در سال‌ 1945 در حراج‌ سودابی‌ 18600 پاوند فروش‌ رفت).15
یکی‌ از فعالان‌ این‌ راه، سیدنی‌ چرچیل، مدیر امور شرقی‌ سفارت‌ انگلیس‌ در ایران‌ عهد قاجار، بود که‌ عبدالله بهرامی‌ (از صاحب‌ منصبان‌ عالی‌ رتبه‌ و مطلع‌ نظمیه‌ کشورمان‌ در مشروطه‌ دوم) در خاطرات‌ خود، از نقش‌ او و سفارت‌ انگلیس‌ در تهران‌ در سرقت‌ و خرید ذخائر تاریخی‌ و باستانی‌ از ایران‌ پرده‌ بر داشته‌ که‌ خواندنی‌ است.16
نفرت‌ عمیق‌ مردم‌ ایران‌ از بریتانیا
عطف‌ به‌ نکات‌ فوق، بایستی‌ از نفرت‌ عمیق‌ مردم‌ ایران‌ نسبت‌ به‌ بریتانیا یاد کرد، که‌ گذشته‌ از مورخین‌ و سیاستگران‌ ایرانی، در اظهارات‌ دیپلماتهای‌ غربی‌ (و حتی‌ خود انگلیسی‌ها) نیز بازتاب‌ گسترده‌ دارد. وزیر مقیم‌ امریکا در اسلامبول‌ در 1273ق‌ راجع‌ به‌ تعدی‌ انگلیس‌ نسبت‌ به‌ ایران‌ چنین‌ می‌گوید: «کردار دولت‌ انگلیس‌ نسبت‌ به‌ ایران‌ در سالیان‌ گذشته‌ به‌ اندازه‌ای‌ متعدیانه‌ بوده‌ است‌ که‌ نفرت‌ و کینه‌ای‌ در دل‌ شاه‌ و مردم‌ ایران‌ - هر دو، به‌ وجود آورده، نفرت‌ و کینه‌ای‌ که‌ در هر فرصت‌ مساعدی‌ که‌ به‌ دست‌ آید، تجلی‌ متحقق‌ خواهد یافت».17
ادوارد براون، خاورشناس‌ مشهور انگلیسی، انزجار شدید ملت‌ ایران‌ از امتیازهای‌ استعماری‌ بیگانگان‌ در ایران‌ را، به‌ حق، طبیعی‌ و منطقی‌ می‌شمارد. وی‌ در بحبوحه‌ هجوم‌ سرمایه‌داران‌ غارتگر غربی‌ به‌ ایران‌ و در آستانه‌ قیام‌ تحریم‌ تنباکو می‌نویسد: «من‌ فکر می‌کنم‌ که‌ احساس‌ رشک‌ و انزجار مردم‌ ایران‌ از این‌ راه‌ آهنها، ترامواها، حق‌ انحصارها، دریافت‌ امتیازها و کمپانی‌های‌ اروپایی‌ که‌ اخیراً‌ در باره‌شان‌ سر و صدای‌ زیادی‌ به پا خاسته‌ است، کاملاً‌ طبیعی‌ و حتی‌ منطقی‌ است. درست‌ است‌ که‌ اینها در واقع‌ منابع‌ مولد ثروت اند، اما نه‌ برای‌ مردم‌ ایران‌ بلکه‌ برای‌ شاه‌ و درباریانش‌ از یکسو و برای‌ اروپائیان‌ طرف‌ قرارداد از سوی‌ دیگر».18
پی‌نوشت‌ها:
1. برای‌ متن‌ انگلیسی‌ عبارت‌ اوزلی‌ نگاه‌ کنید به: محمود محمود، تاریخ‌ روابط‌ سیاسی‌ ایران‌  وانگلیس، 3/713-712. 2. اندیشه‌ ترقی‌ و حکومت‌ قانون، عصر سپهسالار، صص‌ 165164. 3. برای‌ بحث‌ جالب‌ سفیر فرانسه‌ (اوژن‌ اوبن) راجع‌ به‌ قرارداد 1907 روس‌ و انگلیس، و پیشینه‌ تاریخی‌ وحدت‌ نظر و عمل‌ روس‌ها و انگلیسی‌ها در جهت‌ بلعیدن‌ ایران، ر.ک، ایران‌ امروز، ترجمه‌ علی‌ اصغر سعیدی، صص‌ 243-232. 4. راجع‌ به‌ «غارتگری‌های‌ روس‌ و انگلیس» در ایران‌ ر.ک، فصلی‌ با همین‌ عنوان‌ در کتاب‌ «میراث‌‌خوار استعمار»، نوشته‌ دکتر مهدی‌ بهار، ص‌ 504 به‌ بعد.5. ر.ک، خاطرات‌ دوران‌ سپری‌ شده، یوسف‌ افتخاری، صص‌ 32-31. 6. مروری‌ بر پنجاه‌ سال‌ تاریخ؛ خاطرات‌ سیاسی‌ و اجتماعی، تهذیب‌ و تلخیص‌ از باقر عاقلی، صص‌ 327-326. 7. ایرانیان‌ در میان‌ انگلیس‌ها، دنیس‌ رایت، ترجمه‌ کریم‌ امامی، صص‌ 98 .8. سیاست‌ نادرست‌ لرد کرزن؛ و سیاست‌ امپریالیستی‌ بریتانیا و صعود رضاخان‌ به‌ قدرت، وحید خباز، مندرج‌ در: مطالعات‌ ایرانی، سال‌ 1، ش‌ 2، زمستان‌ 1382، ص‌ 81 .9. تاریخ‌ روابط‌ سیاسی‌ ایران‌ و انگلیس‌ در قرن‌ 19، 5 / 408. 10. سیمای‌ احمد شاه‌ قاجار، دکتر محمد جواد شیخ‌ الاسلامی، نشر گفتار، تهران‌ 1361، 1/150، به‌ نقل‌ از: شرح‌ حال‌ کاکس، فیلیپ‌ گریوز، ص‌ 231. 11. ر.ک، دست‌ پنهان‌ سیاست‌ انگلیس‌ در ایران، ص‌ 79. 12. تاریخ‌ ایران‌ دوره‌ قاجاریه، گرنت‌ واتسون، ترجمه‌ ع. وحید مازندرانی، ص‌ 156. 13. در دستورالعمل‌ قید شده‌ که‌ از سوی‌ دولت‌ بریتانیا، حدود 600 پوند طلا (معادل‌ یکصد و پنجاه‌ هزار تومان‌ آن‌ روز) بودجه‌ و اعتبار در سال، برای‌ این‌ کار در نظر گرفته‌ شده‌ است. 14. سر گور اوزلی، فریدون‌ زندفرد، ص‌ -265 266. 15. سر گور اوزلی، فریدون‌ زندفرد، صص‌ 267-266. 16. ر.ک، خاطرات‌ عبدالله بهرامی، صص‌ 299-289. 17. امیرکبیر و ایران، فریدون‌ آدمیت، ص‌ 579. 18.  ر.ک، یک‌ سال‌ در میان‌ ایرانیان، براون، ترجمه‌ مانی‌ صالحی‌ علامه، ص‌ 120.

 
پنجشنبه 18 مهر 1387
            

تبلیغات