چکیده

کودتای‌ انگلیسی‌ «رضاخان‌ سیدضیاء» (یا بهتر بگوییم: آیرونساید نورمن) در اسفند 1299 شمسی‌ در تاریخ‌ معاصر ایران‌ نامی‌ به‌ غایت‌ آشنا (و منفور) است.

متن

کودتای‌ یادشده، که‌ به‌ فاصله‌ کوتاهی‌ پس‌ از شکست‌ قرارداد استعماری‌ 1919 «وثوق‌ الدوله‌  کاکس» رخ‌ داد، با پیامدهای‌ سوئی‌ که‌ در تاریخ‌ کشورمان‌ بر جای‌ گذاشت‌ (همچون: حبس‌ و تبعید بی‌رویه‌ و «فله‌ای» بسیاری‌ از رجال‌ سیاسی‌ و دینی‌ کشور، ترکتازی‌ چهره‌های‌ مشکوکی‌ چون‌ سید ضیاء و رضاخان‌ در مرکز سیاست‌ ایران، طرح‌ مسئله‌ جمهوری‌ خواهی‌ و انقراض‌ سلطنت‌ مشروطه، وجود قرائنی‌ دال‌ بر دخالت‌ انگشت‌ خارجی‌ در همه‌ آن‌ ماجراها)، نگرانی‌ و احساس‌ خطر شدید و فزاینده‌ای‌ را در مردم‌ متدین‌ و علمای‌ مبارز کشورمان‌ نسبت‌ به‌ آینده‌ اسلام‌ و مسلمین‌ رقم‌ زد و این‌ امر در طول‌ دهه‌ 1300 شمسی، موجی‌ از بیداری‌ و تحرک‌ اسلامی‌ (به‌ رهبری‌ علما) را در تهران‌ و دیگر شهرهای‌ مهم‌ ایران‌ (اصفهان، قم، شیراز و...) برپا ساخت‌ که‌ از پشتیبانی‌ طبقات‌ مختلف‌ مردم‌ برخوردار بود. در این‌ میانه، وقوع‌ حادثه‌ تلخی‌ چون‌ تبعید شمار زیادی‌ از علما و مراجع‌ تقلید عراق‌ (توسط‌ حکومت‌ دست‌ نشانده‌ انگلیس‌ در آن‌ کشور در 1302) به‌ ایران، و اعتراض‌ گسترده‌ ملت‌ ایران‌ به‌ رهبری‌ روحانیت‌ بر ضد‌ آن 1، آتش‌ این‌ بیداری‌ و تحرک‌ را شعله‌ورتر ساخت. مقاله‌ زیر، مروری‌ کلی‌ بر تحرک‌ روحانیت‌ در فاصله‌ سال‌های‌ 1300 شمسی‌ تا 1306 دارد.
تضعیف‌ اسلام‌ و روحانیت؛ هدف‌ اصلی‌ کودتا
از همان‌ آغاز کودتای‌ 1299، نشانه‌های‌ بسیاری‌ دال‌ بر پیوند مجریان‌ کودتا با استعمار بریتانیا و نیز وجود اهداف‌ و مقاصد ضد‌ اسلامی‌ در ذهن‌ صحنه‌ گردانان‌ پنهان‌ و آشکار آن‌ جریان، وجود داشت. اعظام‌الوزاره، از فعالان‌ سیاسی‌ عصر قاجار و پهلوی، به‌ نقل‌ از یکی‌ از نمایندگان‌ آزادی‌ خواه‌ خراسان‌ در مجلس‌ چهارم‌ و عضو کمیته‌ دموکرات‌ آن‌ استان‌ (ظاهرا ملک‌الشعرای‌ بهار) آورده‌ است‌ که‌ کنسول‌ انگلیس‌ در مشهد، هدف‌ از کودتا را مسائلی‌ همچون‌ تمرکز قوای‌ سیاسی‌ و نظامی‌ در پایتخت، تمدید قرارداد نفت، نابودی‌ عشایر، کنار زدن‌ رجال‌ شایسته‌ و روی‌ کار آوردن‌ عناصر پست، و بالاخره‌ تضعیف‌ و محو روحانیت، و جلوگیری‌ از شعائر حیات‌ بخش‌ حسینی‌ (ع) قلمداد کرده‌ است. 2 مبارزه‌ با روحانیت، در واقع‌ از همان‌ صبح‌ کودتا آغاز شد: در بین‌ دستگیرشدگان‌ و محبوسین‌ کودتا، تعداد قابل‌ ملاحظه‌ای‌ از علما و روحانیون‌ به‌ چشم‌ می‌خوردند: سید حسن‌ مدرس، حاج‌ شیخ‌ اسحاق‌ رشتی‌ (فرزند آیت‌الله العظمی‌ میرزا حبیب‌‌الله رشتی)، آقا ضیاءالدین‌ نوری‌ (فرزند و وصی‌ شیخ‌ فضل‌‌الله نوری)3، سیدمحمد امامزاده‌ (امام‌ جمعه‌ وارسته‌ و مبارز تهران‌ در مشروطه‌ دوم)، شیخ‌ محمدحسین‌ استرآبادی، میرزا طاهر تنکابنی، میرزا هاشم‌ آشتیانی، میرزا علی‌ کازرونی، شیخ‌ محمدحسین‌ یزدی، سید ابوالقاسم‌ کاشانی.4 نیروهای‌ کودتا همچنین‌ چندین‌ بار در صدد دستگیری‌ و زندان‌ امام‌ جمعه‌ خویی‌ نیز برآمدند، که‌ البته‌ به‌ علت‌ عزیمت‌ ایشان‌ به‌ حضرت‌ عبدالعظیم‌ علیه‌ السلام، نتوانستند به‌ وی‌ دسترسی‌ یابند. 5 فشار آنان‌ تا آنجا شدید بود که‌ فرزندان‌ امام‌ جمعه، برای‌ حفظ‌ جان‌ خویش، از سفارت‌ فرانسه‌ در تهران‌ مصرا درخواست‌ پناهندگی‌ کردند. 6 پس‌ از کودتا نیز، دولت‌ برآمده‌ از آن‌ (به‌ ریاست‌ سید ضیاءالدین‌ طباطبایی) با وجود تظاهرات‌ ریاکارانه‌اش‌ در انجام‌ برخی‌ از احکام‌ و شعائر اسلامی‌ (نظیر اذان‌ اول‌ وقت‌ در ادارات، استعمال‌ دوغ‌ به‌ جای‌ مشروبات‌ الکلی‌ در ضیافتهای‌ رسمی‌ و...)، با روحانیت‌ سرگران‌ بود و عین‌ السلطنه، شاهد مطلع‌ واقعه، با اشاره‌ به‌ محبوسین‌ کودتا می‌نویسد: «بلا استثنا هر یک‌ از علما خواهش‌ ملاقات‌ از رئیس‌ الوزرا [سیدضیاء] نمودند جواب‌ داد وقت‌ ندارم... پدرش‌ هم‌ چند توسطی‌ کرد، [سیدضیاء] به‌ او نوشت: بهتر این‌ است‌ قم‌ تشریف‌ ببرید، شما را به‌ امور دولت‌ و سیاست‌ چه‌ کار؟!» 7
روحانیت‌ بیدار؛ نگران‌ از دسایس‌ بیگانگان‌
 اسناد و مدارک‌ تاریخی‌ نشان‌ می‌دهد، علما و مراجع‌ بزرگوار شیعه‌ (همچون‌ شهید مدرس، حاج‌ آقا نورالله‌ اصفهانی، حاج‌ شیخ‌ عبدالکریم‌ حائری‌ یزدی، میرزای‌ نائینی‌ و آقا سیدابوالحسن‌ اصفهانی) در سال‌های‌ پایانی‌ سلطنت‌ قاجار، از وجود دسایس‌ و توطئه‌های‌ خطرناک‌ استعماری‌ بر ضد‌ دین‌ و روحانیت، مطلع‌ و به‌ شدت‌ نگران‌ آینده‌ اسلام‌ و ایران‌ بودند و برای‌ مقابله‌ با این‌ امر، به‌ شیوه‌های‌ گوناگون‌ تلاش‌ می‌کردند. تاسیس‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ توسط‌ مرحوم‌ حائری‌ در 1340 قمری‌ (همزمان‌ با کودتا)، اساسا یکی‌ از مهمترین‌ اقدامات‌ مرجعیت‌ تشیع‌ برای‌ حفظ‌ دین‌ و تقویت‌ نهاد روحانیت‌ در آن‌ برهه‌ حساس‌ بود. نامه‌ تکان‌ دهنده‌ آیت‌ الله سید صدرالدین‌ صدر8 به‌ حاج‌ آقا نورالله اصفهانی‌ (ظاهرا در دوران‌ جنگ‌ جهانی‌ اول) مبنی‌ بر خطر تکرار وضعیت‌ اسفبار مصر (زیر سلطه‌ انگلیس) در ایران، به‌ خوبی‌ نشانگر اطلاع‌ و نگرانی‌ عمیق‌ علمای‌ شیعه‌ از دسایس‌ و نقشه‌های‌ پلید استعمار علیه‌ ایران‌ و اسلام‌ است. 9 صدرالاشراف‌ نقل‌ می‌کند در دیداری‌ که‌ با حاج‌ شیخ‌ عبدالکریم‌ حائری‌ در سال‌ 1307 شمسی‌ داشته‌ است‌ ایشان‌ «از اوضاع‌ وقت‌ به‌ طوری‌ گریه‌ کرد که‌ مثل‌ باران‌ اشک‌ می‌بارید و گفت: انگلیس‌ها حلقوم‌ اسلام‌ و مسلمین‌ را گرفته‌اند و تا آن‌ را خفه‌ نکنند دست‌ بردار نیستند».10 آگاهی‌ و نگرانی‌ از توطئه‌های‌ استعمار را همچنین‌ در نامه‌ آقا سید ابوالحسن‌ اصفهانی‌ به‌ حاج‌ آقا نورالله (مورخ‌ 12 ربیع‌ الثانی‌ 1346 ق‌ / مهر 1306 ش) و نیز نامه‌ پندآمیز میرزای‌ نائینی‌ به‌ رضاخان‌ (مورخ‌ مهر 1307)11 مشاهده‌ می‌کنیم. محققان، از وجود «عزمی‌ ملی» در کشورمان‌ در سال‌های‌ پس‌ از کودتا «برای‌ مبارزه‌ با نفوذ و دخالت‌ بریتانیا در امور» ایران‌ خبر می‌دهند.12 روحانیت‌ نیز همسو با این‌ جریان، خواهان‌ پاکسازی‌ کشور از لوث‌ نفوذ و سلطه‌ انگلیس‌ بود و به‌ همین‌ دلیل، در رفتن‌ زیر پای‌ نخست‌ وزیر کودتا (سید ضیاء) ایفای‌ نقش‌ کرد.

امیل‌ لوسوئور، حقوقدان‌ و نمایشنامه‌نویس‌ فرانسوی، که‌ در دوران‌ کودتا سمت‌ تدریس‌ در مدرسه‌ علوم‌ سیاسی‌ تهران‌ را برعهده‌ داشته‌ و شاهد وقایع‌ بود، در شرح‌ حوادث‌ دوران‌ نخست‌وزیری‌ سیدضیاء می‌نویسد: «روحانیون‌ در مساجد، عمال‌ ملیون‌ در بازار، توی‌ پیاده‌روها و بساطی‌ها در خیابان‌ها در گوشه‌ و کنار و حتی‌ در اجتماعات‌ خصوصی، فکر مردم‌ را آماده‌ و ذهن‌ ایشان‌ را درباره‌ خیانت‌ بزرگ‌ سیدضیاء که‌ به‌ انگلیس‌ها فروخته‌ شده‌ بود روشن‌ می‌نمودند». 13 چندی‌ پس‌ از برکناری‌ ضیاء و روی‌ کار آمدن‌ قوام‌ السلطنه‌ (که‌ از حمایت‌ مدرس‌ برخوردار بود)، سر پرسی‌ لورین‌ (سفیر انگلیس‌ در ایران) که‌ به‌ قول‌ خود: خویشتن‌ را در محاصره‌ تحریکات‌ ضد‌ انگلیسی‌ حکمفرما در تهران‌ و شهرستان‌ها می‌دید، در گزارش‌ به‌ لندن‌ نوشت: «مطبوعات، مردم، منبر و مجلس» از دولت‌ می‌خواهند «سیاست‌ ضد انگلیسی‌ اتخاذ کند؛ انزجار از انگلیس‌ و قطع‌ کامل‌ هر نوع‌ دخالت‌ انگلیس‌ در امور ایران‌ شعارهای‌ روزند».

به‌ عقیده‌ او، جو‌ ضد‌ انگلیسی‌ موجود در کشور، نتیجه‌ دخالت‌ بی‌وقفه‌ انگلیس‌ در امور داخلی‌ ایران‌ از هنگام‌ جنگ‌ (جهانی‌ اول) بود. این‌ امر سبب‌ شده‌ بود که‌ ایرانیان‌ فکر کنند بریتانیا قصد دارد کشورشان‌ را ببلعد و از آن‌ مستعمره‌ای‌ بسازد.14 اشغال‌ عراق‌ توسط‌ قشون‌ انگلیس‌ و تبعید علمای‌ عراق‌ (از سوی‌ حکومت‌ دست‌ نشانده‌ انگلیس) به‌ ایران‌ در سال‌های‌ پس‌ از کودتا، که‌ با اعتراض‌ تند و سراسری‌ علمای‌ ایران‌ روبرو شد، برای‌ مدت‌ها، جو‌ ضد انگلیسی‌ شدیدی‌ را در بین‌ ملت‌ ایران‌ دامن‌ زد که‌ انزوای‌ سیاسی‌ بریتانیا در کشورمان‌ را به‌ اوج‌ رساند. 15
تحرک‌ روحانیت؛ اهداف‌ و شعارها
تحرک‌ روحانیت‌ و مردم‌ متدین‌ در دهه‌ پس‌ از کودتا، حول‌ خواست‌ها و شعارهای‌ زیر انجام‌ گرفت:

1. اجرای‌ اصل‌ دوم‌ متمم‌ قانون‌ اساسی‌ مشروطه‌ (مبنی‌ بر نظارت‌ فائقه‌ و رسمیِ‌ هیاتی‌ از مجتهدین‌ طراز اول‌ بر مصوبات‌ مجلس‌ شورا) و لزوم‌ تجدید نظر در کلیه‌ قوانین‌ موضوعه‌ زیر نظر هیات‌ فقهای‌ یادشده. 16 

2. درخواست‌ لغو قانون‌ جزای‌ عرفی‌ (مصوبه‌ دولت‌ وثوق‌ الدوله) و متوقف‌ شدن‌ اجرای‌ آن، به‌ علت‌ مباینت‌ با موازین‌ شرعی 17 و نیز لغو مالیات‌ اضافی‌ (صدی‌ 12) بر درآمد املاک‌ وقفی‌ که‌ ابراهیم‌ زنجانی‌ (از عوامل‌ قتل‌ شهید شیخ‌ فضل‌الله نوری) در زمان‌ ریاست‌ خود بر اوقاف‌ (در سال‌های‌ پیش‌ از کودتای‌ 1299) آن‌ را باب‌ کرده‌ و بدون‌ تصویب‌ مجلس‌ شورا به‌ مرحله‌ اجرا گذاشته‌ بود. 18

 3. جلوگیری‌ از مفاسد اجتماعی‌ و مَنهیات‌ شرعی‌ (در قالب‌ حمایت‌ از طرح‌ ممانعت‌ از خرید و فروش‌ مسکرات‌ در کشور و ورود آن‌ از خارج، در مجلس‌ شورای‌ ملی) 19 و در همین‌ راستا: اعتراض‌ بر مصوبه‌ مجلس‌ ششم‌ مبنی‌ بر بستن‌ مالیات‌ بر خرید و فروش‌ عرق‌ و مشروبات‌ الکلی‌ و اختصاص‌ ستونی‌ در قانون‌ بودجه‌ سال‌ 1305 به‌ عواید آن20 و دستور صدور جواز برای‌ فروشندگان‌ مشروبات‌ الکلی‌ از سوی‌ وزارت‌ مالیه. 21

4. دفاع‌ از حقوق‌ پایمال‌ شده‌ مردم‌ (حتی‌ اقلیت‌های‌ دینی‌ نظیر ارامنه) توسط‌ کارگزاران‌ حکومت22 (بویژه‌ چکمه‌ پوشان‌ رضاخانی) و اعتراض‌ به‌ حبس‌ غیرقانونی‌ افراد23 و وساطت‌ نزد حکام‌ برای‌ حل‌ مشکلات‌ مردم‌ (نظیر دفع‌ ظلم‌ عناصر متنفذ و ستمگر از آنان). 24

5. تلاش‌ برای‌ حفظ‌ سلامت‌ انتخابات‌ و تهذیب‌ مجلس‌ شورا از طرق‌ گوناگون: اعتراض‌ به‌ تقلب‌ ماموران‌ دولتی‌ و نظامیان‌ در انتخابات25 و حمایت‌ از نمایندگان‌ متدین‌ و وطنخواه، بویژه‌ از آیت‌الله مدرس. 26

6. پاسداری‌ از استقلال‌ اقتصادی‌ کشور از راه‌های‌ زیر:

الف) تقویت‌ صنایع‌ داخلی‌ به‌ وسیله‌ پیشنهاد معافیت‌ صاحبان‌ صنایع‌ یاد شده‌ از مالیات‌ دولتی‌ به‌ مجلس.

ب) الزام‌ کارمندان‌ دولت‌ به‌ پوشیدن‌ البسه‌ وطنی.

ج) تبلیغ‌ و هدایت‌ مردم‌ به‌ پرهیز از استعمال‌ کالاها و تجملات‌ خارجی‌ و اکتفا به‌ مصنوعات‌ و ملبوسات‌ وطنی.

د) منع‌ ورود اشیای‌ تجملی‌ خارجی‌ به‌ کشور.

ه) تسهیل‌ امور تجاری‌ از طریق‌ اصلاح‌ قراردادهای‌ تجاری‌ و اقتصادی‌ با ممالک‌ همجوار نظیر روسیه. 27

7. توجه‌ به‌ خطر مدارس‌ خارجی‌  بویژه‌ آمریکایی  موجود در کشور (و کلا‌ مدارس‌ جدیدی‌ که‌ تحت‌ پوشش‌ عناصر لامذهب‌ یا ضد‌ دین‌ اداره‌ می‌شود) در تضعیف‌ و انحراف‌ عقاید نسل‌ جوان‌ و تحصیل‌کرده. 28

8. مخالفت‌ با سناریوهای‌ استعماری‌  استبدادی‌ (نظیر بلوای‌ «جمهوری‌ خواهی‌ رضاخانی» 29 و نیز «خلع‌ قاجاریه‌ برای‌ تفویض‌ حکومت‌ به‌ رضاخان») به‌ منظور حمایت‌ از اساس‌ مشروطیت. 30

9. حفظ‌ تمامیت‌ ارضی‌ ایران‌ (همچون‌ تلاش‌ برای‌ بازگرداندن‌ بحرین‌ به‌ دامن‌ ایران) 31

10. اعتراض‌ به‌ مظالم‌ استعمار در کشورهای‌ اسلامی، همچون: اعتراض‌ به‌ مظالم‌ انگلیس‌ در عراق 32 و نیز اعتراض‌ به‌ تخریب‌ قبور مطهر ائمه‌ بقیع‌ علیهم‌ السلام‌ در خرداد 1305 توسط‌ آل‌ سعودِ‌ متکی‌ به‌ انگلیس. 33

11. مبارزه‌ با احزاب‌ استعماری‌ نظیر حزب‌ «ایران‌ نو» به‌ ریاست‌ تیمورتاش. 34

12. تلاش‌ برای‌ حفظ‌ سلامت‌ فکری‌ و روحی‌ جامعه‌ از طرق‌ زیر:

الف) مخالفت‌ با نشر کتب‌ ضلال‌ در جامعه. 35

 ب) درخواست‌ توقیف‌ روزنامه‌های‌ مخالف‌ با اسلام‌ و روحانیت‌ نظیر روزنامه‌های‌ میهن36 و پژوهش37 که‌ مردم‌ را صریحا به‌ کشف‌ حجاب‌ دعوت‌ می‌کرد (مرداد  آبان‌ 1301) 38 یا روزنامه‌ شفق‌ سرخ39 که‌ با حملاتش‌ به‌ اسلام‌ و روحانیت، پایه‌های‌ ایمان‌ مردم‌ را سست‌ می‌کرد (اسفند 1302). 40

ج) تصویب‌ قانون‌ هیات‌ منصفه‌ در مجلس‌ برای‌ محاکمه‌ و مجازات‌ جراید متخطی‌ از قانون‌ و مذهب.

د) تعیین‌ ممیز مطبوعات‌ در وزارت‌ معارف‌ برای‌ نظارت‌ بر مسائل‌ مربوط‌ به‌ مذهب‌ در جراید. 41

موارد 12 گانه‌ فوق، خواست‌ها و اقدامات‌ مهم‌ روحانیت‌ و مردم‌ متدین‌ در آن‌ برهه‌ حساس‌ از تاریخ‌ بود که‌ مورد حمایت‌ آیت‌الله مدرس‌ و جمعی‌ از نمایندگان‌ متدین‌ و وطن‌خواه‌ مجلس‌ قرار داشت. علما حتی‌ از اموری‌ چون: حیف‌ و میل‌ جواهرات‌ و ذخایر ملی‌ در خزانه‌ دربار 42، مصرف‌ غیر قانونی‌ مالیات‌ قند و شکر (که‌ قرار بود عایدات‌ ناشی‌ از آن، تنها برای‌ تاسیس‌ راه‌ آهن‌ سراسری‌ هزینه‌ گردد) در امور دیگر43 یا تلاش‌ برای‌ جلوگیری‌ از سفر احمدشاه‌ به‌ خارج‌ از کشور در زمستان‌ 1300 (که‌ عملا‌ میدان‌ را برای‌ تاخت‌ و تاز رضاخان، بازتر و هموارتر می‌ساخت) و تحریض‌ وی‌ به‌ بازگشت‌ سریع‌ به‌ میهن‌ در سال ‌1303،‌ 44 غافل‌ نبودند و در این‌ زمینه‌ها به‌ دولت‌ و مجلس‌ تذکر می‌دادند.

فسوسا که‌ تلاش‌ علما و رجال‌ آزادیخواه‌ و مبارز، به‌ دلایل‌ مختلف، از آن‌ جمله: ترس‌ شاه‌ از سردار سپه‌ و چکمه‌پوشان‌ ددمنش‌ وی، بی‌فرجام‌ ماند. تلگراف‌ احمدشاه‌ (توسط‌ رضاخان: نخست‌ وزیر وقت) به‌ آیت‌الله شهرستانی‌ در تیر 1303، که‌ از پاریس‌ ارسال‌ شده، گواه‌ اهتمام‌ علما برای‌ بازگشت‌ احمدشاه‌ به‌ ایران‌ است: توجه‌ آن‌ ذوات‌ مقدس‌ و احساسات‌ عمومی، موجب‌ مزید اشتیاق‌ به‌ مراجعت‌ خواهد بود و همیشه‌ سعادت‌ و خوشبختی‌ خود را در خدمت‌ به‌ مملکت‌ و ملت‌ دانسته‌ و این‌ وظیفه‌ را یگانه‌ آمال‌ خود می‌شماریم. چقدر جای‌ مسرت‌ و قدرشناسی‌ است‌ که‌ احساسات‌ مقدسه‌ پیشوایان‌ اسلام‌ نسبت‌ به‌ مقام‌ سلطنت‌ و علاقه‌مندی‌ ما به‌ خدمت‌ به‌ مملکت‌ مشهود گردیده‌ است. بدیهی‌ است‌ با این‌ حسن‌ توجه‌ و با فرط‌ اشتیاقی‌ که‌ خودمان‌ به‌ مراجعت‌ برای‌ خدمت‌ به‌ اسلام‌ و مسلمین‌ داریم، به‌ زودی‌ حرکت‌ خواهیم‌ نمود... شاه. 45 سامان‌ دادن‌ به‌ تشکیلات‌ و تشکلات‌ دینی‌ حوزوی‌ نظیر «هیات‌ متحده‌ علمیه‌ طلاب» در اصفهان‌ (تاسیس: حدود بهمن‌ 1301) که‌ موجودیت‌ آن‌ همراه‌ با معرفی‌ مرامنامه‌ به‌ مجلس‌ اعلام‌ شد 46 و پیش‌ از آن: تشکیل‌ «هیات‌ علمیه‌ اصفهان» (به‌ ریاست‌ آیت‌الله حاج‌ آقا نورالله نجفی‌ اصفهانی) 47 و «هیات‌ علمیه‌ تهران» (به‌ ریاست‌ آیت‌الله حاج‌ آقا جمال‌الدین‌ نجفی‌ اصفهانی‌ برادر حاج‌ آقا نورالله)، حرکتی‌ بود که‌ در راستای‌ دفاع‌ از اسلام‌ و انجام‌ اصلاحات‌ اجتماعی‌ و سیاسی، انجام‌ گرفت. 48
چنان که‌ در سایر بلاد نیز کمابیش‌ تشکیلاتی‌ مشابه‌ هیات‌های‌ یادشده‌ راه‌‌اندازی‌ شده‌ بود، همچون: هیات‌ علمیه‌ سنقر، جامعه‌ اسلامیه‌ کاشان، هیات‌ جامعه‌ علمای اعلام‌ و مجتهدین‌ قزوین، هیات‌ اتحادیه‌ اسلامیه‌ فارس، هیات‌ علمیه‌ کاشان، و... 49
ابزارها و شیوه‌های‌ مبارزه‌ روحانیت‌
روحانیت، برای‌ پیشبرد اهداف‌ اصلاحی‌ خویش، از تمامی‌ ابزارها و امکانات‌ موجود بهره‌ می‌گرفت. ارسال‌ نامه‌ و تلگراف‌ توصیه‌ و اعتراض‌ به‌ مجلس‌ و دولت، طرح‌ خواسته‌های‌ اصلاحی‌ در قالب‌ ارائه‌ لوایح‌ و طرحها توسط‌ نمایندگان‌ وطن‌ دوست‌ و اسلام‌ خواه‌ به‌ مجلس، گفتگو با مقامات‌ دولتی‌ و حتی‌ تعطیل‌ شهر و تحصن‌ و سخنرانی‌ در مساجد، شیوه‌ها و ابزارهایی‌ بود که‌ روحانیت‌ برای‌ انجام‌ مقاصد خود مورد استفاده‌ قرار می‌داد. به‌ عنوان‌ نمونه‌ای‌ از اقدامات‌ تأثیرگذار روحانیت‌ در پایتخت‌ کشور، می‌توان‌ به‌ تعطیل‌ بازار تهران‌ و تحصن‌ باشکوه‌ مردم‌ و علمای‌ پایتخت‌ (نظیر آیت‌الله حاج‌ آقا جمال‌الدین‌ نجفی‌ اصفهانی) در مسجد جامع، در ماههای‌ مهر و آبان‌ 1301 اشاره‌ کرد که‌ به‌ بهانه‌ مخالفت‌ با هتاکی‌های‌ برخی‌ از جراید به‌ اسلام‌ و روحانیت‌ آغاز شد و با طرح‌ درخواست‌های‌ شش‌ گانه‌ همچون‌ اجرای‌ اصل‌ دوم‌ متمم‌ قانون‌ اساسی‌ (نظارت‌ فقها بر مصوبات‌ مجلس)، لغو قانون‌ جزای‌ عرفی، و تشکیل‌ هیات‌ منصفه‌ مطبوعات‌ برای‌ محاکمه‌ و مجازات‌ جراید هتاک‌ به‌ دین‌ و علما، تداوم‌ یافت. تحصن‌ مزبور که‌ از حمایت‌ جد‌ی‌ شهید مدرس‌ برخوردار بود، به‌ زودی‌ آفاقی‌ گسترده‌ یافت‌ و علاوه‌ بر اقبال‌ روزافزون‌ مردم‌ و علما به‌ آن‌ و همچنین‌ نشر اعلامیه‌ اصناف‌ تهران‌ در تا‌یید مقاصد متحصنین، علمای‌ اصفهان‌ نیز در تلگرافی‌ به‌ پیشوای‌ مذهبی‌ متحصنین‌ (حاج‌ آقا جمال) اعلام‌ کردند که‌ شهر اصفهان‌ به‌ حمایت‌ از مقاصد حقه‌ آقایان‌ علمای‌ تهران، تعطیل‌ کرده‌ است.

در ادامه‌ تحصن، مو‌سس‌ حوزه‌ علمیه‌ نوپای‌ قم‌ (آیت‌الله حاج‌ شیخ‌ عبدالکریم‌ حائری‌ یزدی) نیز به‌ سود متحصنین‌ موضع‌گیری‌ کرد و روز 9 آبان‌ 1301، عمید السلطنه‌ و مشار السلطنه‌  از سوی‌ قوام‌ السلطنه‌ نخست‌ وزیر وقت‌  برای‌ ملاقات‌ با آیت‌الله حائری‌ و گفتگو با ثقه‌ السلطنه‌ حاکم‌ قم‌ پیرامون‌ خواست‌های‌ متحصنین، به‌ قم‌ رفتند. فردای‌ آن‌ روز، آیت‌‌الله مدرس‌ در مجلس‌ شورا راجع‌ به‌ پاره‌ای‌ از خواست‌های‌ متحصنین‌ (لغو جزای‌ عرفی‌ و...) نطقی‌ ایراد کرد و روز 13 آبان‌ تحصن‌ مردم‌ و علما در مسجد جامع‌ تهران‌ با وعده‌هایی‌ که‌ داده‌ شد پیروزمندانه‌ به‌ پایان‌ رسید و 10 آذر 1301 قانون‌ هیات‌ منصفه‌ مطبوعات‌ در مجلس‌ به‌ تصویب‌ رسید و ممیز مطبوعات‌ در وزارت‌ معارف‌ برای‌ نظارت‌ بر مسائل‌ مربوط‌ به‌ مذهب‌ در مطبوعات‌ تعیین‌ گردید. 50

همچنین‌ رضاخان‌ روز 24 مهر (یعنی‌ 3 روز پس‌ از شروع‌ تحصن‌ مزبور)، در مجلس‌ شورا حضور یافته‌ و از مواضع‌ حویش‌ عقب‌نشینی‌ کرد: لغو حکومت‌ نظامی‌ را اعلام‌ و نظارت‌ وزارت‌ مالیه‌ بر بودجه‌ وزارت‌ جنگ‌ را پذیرفت. پیروزی‌ نسبی‌ متحصنین، میوه‌ شیرینی‌ بود که‌ پس‌ از تحمل‌ 2ماه‌ رنج‌ و سختی‌ به‌ دست‌ آمد.
توضیح: منابع در روزنامه موجود است.


    پنجشنبه 09 آبان 1387        

تبلیغات