چکیده

در این شماره بر آن شدیم تا ضمن درج مصاحبه مهم و تاریخی آیت‌الله کاشانی با نویسنده معروف، آندره موروی، جلوه‌هایی از شخصیت سیاسی و موقعیت بین‌المللی آیت‌الله را در معرض دید و داوری خوانندگان تیزبین و نکته‌سنج قرار دهیم. در این گفتگو، مرحوم کاشانی با ارائه تعریفی دقیق از امپریالیسم، زمان آگاهی خویش را به رخ می‌کشد و با محکوم ساختن استعمار بویژه استعمار فرانسه و انگلیس مصاحبه‌گر فرانسوی را به چالش می‌طلبد. موروی نیز که دعوی روشنفکری دارد، با دفاع از عملکرد استعماری دولت فرانسه در تونس و... دست خود را رو می‌کند و کوته‌بینی‌اش را به نمایش می‌گذارد و ننگ ابدی را برای خویش می‌خرد. همچنین در آن برهه زمانی که ملت ایران، یکپارچه در برابر انگلیس مکار قد علم کرده است، آیت‌الله می‌کوشد با جدا کردن انگلیس به عنوان دشمن شماره یک ملت ایران از سایر قدرت‌های زمان، همچون شوروی و آمریکا،‌ در مقابل سوالات حساب شده موروی، پاسخ‌هایی دقیق و سنجیده دهد تا از این فرصت،‌ به بهترین وجه به نفع نهضت ملی ایران بهره‌گیری نماید.

متن

منظور حضرت آیت‌الله از امپریالیسم چیست؟
منظور من از امپریالیسم، تمامی سیاست‌های نیرومند و متجاوزی است که در کشورهای دیگر برای مقاصد استعماری و یا برتری‌جویی‌های نظامی به طریق مستقیم و غیرمستقیم دخالت می‌کنند و مانع استقلال و آزادی سیاسی و اقتصادی آن کشورها می‌شوند.
خداوند بشر را آزاد خلق کرده است و آزادی هریک از افراد بشر تا آنجا که به آزادی دیگران خلل وارد نکند، باید محترم شمرده شود. سیاست‌های امپریالیست با وسایل مختلف، از آزادی و استقلال کشورها و مردم جهان جلوگیری می‌کنند تا آن کشورها، ملت‌ها را مورد استثمار و استعمار قرار دهند.
منظور من از امپریالیسم، همان سیاست تجاوزکارانه و شومی است که عده‌ای از برادران مسلمان مرا در تونس به زندان انداخته و آنها را در زیر فشار ظالمانه‌ای نگه داشته است و به همین جهت، چندی پیش، من بیانیه‌ای به وسیله روزنامه‌ها انتشار دادم که دولت ایران به نماینده خود در جامعه ملل دستور ‌دهد که مساله تونس را در سازمان ملل متحد طرح نماید و مردم آزادیخواه جهان از دولت فرانسه بخواهند که آزادی تونس را بشناسد و دست از مطامع امپریالیستی خود در تونس بردارد.
منظور حضرت آیت‌الله را کاملا درک کردم؛ لیکن اجازه می‌خواهم توضیح داده و به عرض برسانم که دولت فرانسه در 160 سال پیش وارد تونس شد و در آن وقت اعرابی که در آنجا سکونت داشتند، از تمدن خیلی دور بودند؛ بلکه اصولا تمدنی نداشتند. ما درآنجا مدارس زیاد افتتاح کردیم، مریضخانه‌های متعدد ساختیم، برای آنها راه ساختیم، شهر درست کردیم، برق بدانجا بردیم و آنها را با تمدن اروپایی و جدید آشنا نمودیم؛ حالا هم ما ابدا مخالف آزادی آنها نیستیم؛ اما تصدیق می‌فرمایید که دولت و مردم فرانسه نمی‌توانند حاضر شوند که دولت‌های خارجی در تونس تحریک کنند و برای مقاصد سیاسی خود اغتشاش برپا سازند. دولت و مردم فرانسه به هیچ وجه سیاست امپریالیستی انگلیس‌ها را ندارند و از آن بیزارند.
اگر بتوان گفته‌های شما را در مورد تونس تصدیق کرد، تازه باید بگویم که شما خدمتی کرده‌اید بسیار خوب؛ اما باید تصدیق کنید که در هر صورت، سطح فکر مردم امروز تونس با یک قرن و نیم یا دو قرن پیش خیلی فرق کرده و افکار آنها امروز کاملا رشد نموده است. آنها دیگر نباید و نمی‌توانند که بنده و اسیر شما فرانسوی‌ها باشند. شما می‌توانید و می‌بایست که با یک معاهده دوستانه که بر احترام طرفین استوار بوده و خالی از شائبه و اغراض استعماری باشد، آنها را آزاد بگذارید تا مردم تونس هر نوع حکومت و رژیمی را، که اکثر آنها می‌خواهند و می‌پسندند، برای خود انتخاب و اختیار نمایند. بسیاری از برادران عزیز تونسی من از مظالم بعضی از عمال شما در تونس به من شکایت کرده‌اند و اظهار داشته‌‌اند که عمال دولت شما به آنها بی‌احترامی می‌کنند. جلوی آزادی آنها را می‌گیرند و نمی‌گذارند که آیین و مراسم مذهبی و دینی خود را هم در مساجد آزادانه اجرا نمایند و حتی به طوری که شنیده‌ام مراعات ادب هم از طرف عمال دولت شما نسبت به مساجد و مرام دینی برادران تونسی من نمی‌شود.
مطالبی که به عرض آیت‌الله رسانده‌اند، موافق حقیقت نیست. فرانسوی‌ها نه‌تنها مانع آزادی کامل مذهبی نشده‌اند؛ بلکه خود فرانسوی‌ها در آفریقای شمالی مساجد بزرگی ساخته‌اند و کاملا به مذهب و عقاید دینی مردم احترام می‌گذارند.
همین فردا اگر حضرت آیت‌الله با من به آفریقای شمالی حرکت کنند، ملاحظه خواهند فرمود که فرانسوی‌ها در طول مدت این 160 سال نه‌تنها دخالتی در کار مذهب مردم آن دیار نکرده‌اند؛ بلکه همیشه نسبت به مذهب اسلام، کمال احترام را مراعات کرده‌اند و خواهند کرد.
این شرحی است که 400 نفر از تونس به من نوشته‌اند (قسمتی از نامه ترجمه شد)‌ و چند روز پیش یکی از سیاحان عرب را ملاقات کردم که می‌گفت این شکایت‌ها به مورد است. شما می‌دانید که سیاست ظالم استعماری انگلستان با این که همیشه کوشش کرده است که مبانی مذهبی مردم شرق را تضعیف کند، هرگز از راه فشار به عقاید مذهبی وارد نمی‌شود و جرات بی‌احترامی علنی به عقاید و مذاهب مسلمانان [را] ندارد. من هیچ خصومت و مخالفتی با فرانسوی‌ها ندارم، حتی نسبت به مردم انگلستان هم نمی‌توانم نظر مخالفت‌آمیز یا غیردوستانه‌ای داشته باشم، من تنها با سیاست امپریالیستی و تجاوزکارانه انگلستان و سیاست‌های امپریالیستی دیگر از هر طریق و به هر رنگی که باشد، مخالفم و با آن مبارزه می‌کنم؛ چنانکه من عمر خود را در جنگ و مبارزه با سیاست‌های امپریالیستی گذرانیده‌ام. تا نفس هم دارم ذره‌ای از مجاهدت و فداکاری در راه مبارزه با سیاست‌های امپریالیستی و حفظ صلح فروگذار نخواهم کرد؛ زیرا من دوستدار و خدمتگزار بشریت و آزادی شرافتمندانه کلیه ابنای بشر می‌باشم. شما هم البته می‌دانید که سرچشمه جنگ و بدبختی‌های ناشی از جنگ، همواره سیاست‌های متجاوز امپریالیستی بوده‌اند. بنابراین برای جلوگیری از استعمال بمب اتمی و افروخته شدن جنگ جهانی دیگری، تمام مردم شرافتمند و بشردوست جهان باید به قدر توانایی خود کوشش نمایند و شما نیز که نویسنده معروف و روزنامه‌نویس موثری می‌باشید، وظیفه دارید و شاید هم بیش از دیگران موظف باشید که با امپریالیسم و کلیه سیاست‌ها و عواملی که موجب و مایه جنگ می‌شوند یا خواهند شد با تمام نیرو پیکار کنید.
من سال‌هاست کوشش می‌کنم که تمام برادران مسلمان من با یکدیگر کاملا متحد و متفق شده و صف نیرومند و خلل‌ناپذیری برای جلوگیری از جنگ و حفظ صلح تشکیل دهند، من کوشش و مجاهده کرده‌ام و می‌گفتم که کلیه کشورهای شرقی مسلمان و مسیحی و پیروان ادیان دیگر، دست در دست هم بکوشند تا سیاست‌های متجاوز امپریالیستی را از کشورهای خود ریشه‌کن نموده و بکلی براندازند.
یکی از شخصیت‌های مهم حزب کاتولیک 25 روز پیش به ایران آمد و با من ملاقات کرد و چون به عقاید و افکار بشردوستانه و مبارزات من برای آزادی و صلح از نزدیک آشنا شد و با نماینده پاپ نیز مذاکره کرد، نماینده پاپ که از هدف بزرگ مردم ایران در مبارزه با سیاست‌های متجاوز امپریالیستی و مبارزات من برای برقراری و حفظ صلح اطلاع داشت، یک بار دیگر از من وقت ملاقات خواست و پس از اظهار تشکر به من اظهار داشت که: <من از هدف بشردوستانه شما، پاپ را مطلع خواهم کرد و ایشان این هدف عالی شما را بسیار مغتنم خواهد شمرد زیرا کلیه کسانی که به خداوند باری‌تعالی ایمان دارند و صاحب دین هستند از دو چیز جدا جلوگیری می‌کنند و برای جلوگیری از ایجاد و پیشرفت آن دو چیز، مبارزه و مجاهدت می‌نمایند؛ یکی جنگ و دیگری کمونیسم. احزاب کاتولیک دنیا که کاملا نیرومند هستند از شما پشتیبانی خواهند کرد.
شما نیز آقای نویسنده و روزنامه‌نویس عزیز باید برای اتحاد و اتفاق مردم جهان و مبارزه با سیاست‌های استعماری و امپریالیستی کوشش کنید زیرا این اتحاد و اتفاق مانع از بروز جنگ خواهد شد و جلو پیدایش و پیشرفت کمونیزم را نیز کاملا خواهد گرفت.
حضرت آیت‌الله تحت چه تشکیلاتی می‌خواهند که این اتحاد عظیم ایجاد شود. اتحاد مذهبی یا اتحاد سیاسی؟
اتحاد دینی و مذهبی بدین زودی در جهان میسر نیست ما مسلمانان آرزو می‌کنیم و کوشش می‌نماییم که تمام جهانیان با ما همدین و برادر شوند، لیکن این عقیده مانع از آن نخواهد بود که برادران مسلمان ما اتحاد و اتفاق دینی خود را کاملا برقرار نموده و استوار سازند و با کاتولیک‌ها که با هم متحدند یا متحد خواهند شد و همچنین سایر مسیحیان، اتحاد سیاسی برقرار کنند.
من برای رفع اختلاف‌های مذهبی در هندوستان که آتش آن همیشه به وسیله سیاست‌های استعماری دامن زده می‌شده است نیز کوشش فراوان کرده‌ام و می‌کنم و ملت بزرگ هندوستان نیز آماده است که دست در دست سایر برادران شرقی خود برای برکندن ریشه‌های فسادخیز و فتنه‌انگیز سیاست‌های استعماری مبارزه کند.
آیا نظر حضرت آیت‌الله این است که ایران در میان بلوک‌های شرقی و غربی بی‌طرف بماند؟
کوشش من برای اتحاد کشورهای مسلمان بلکه کلیه ملت‌های آسیایی برای این است که ما بتوانیم در سایه اتحاد در میان دو بلوک نیرومند، بی‌طرفی کامل خود را حفظ کنیم. من معتقدم و کوشش می‌کنم که نه تنها کشور ما، بلکه هیچ یک از کشورهای خاورمیانه و مسلمان وارد هیچ یک از دو بلوک شرقی و غربی نشوند.
اگر ایران از طرف روسیه شوروی اشغال شود چه خواهید کرد؟
دولت اتحاد جماهیر شوروی تاکنون به کشور ما بدرفتاری نکرده و همان طوری که تاکنون چند بار در مصاحبه‌های مطبوعاتی خود گفته‌ام، ما از دولت اتحاد جماهیر شوروی متشکریم که در مساله نفت با ما کجتابی ننمود، گرچه به ما کمکی نکرده‌اند و ما هم کمکی از آنها نخواستیم اما هنگامی که ما سرگرم مبارزه با عمال شرکت سابق نفت بودیم و دستگاه فتنه‌انگیز شرکت سابق را از کشور خود برمی‌چیدیم آنها می‌توانستند کارشکنی کنند و نکردند و همچنین از دولت اتحاد جماهیر شوروی بسیار ممنونیم که در شورای امنیت به ما کمک کرد، گرچه مجاهدت‌های فراموش‌نشدنی و گرانبهای آقای دکتر مصدق در شورای امنیت مانع از این شد که انگلیس‌ها بتوانند رای ظالمانه‌ای از شورای امنیت به سود خود و زیان ما بگیرند و ما محتاج نشدیم که دولت شوروی از حق وتوی خویش نیز استفاده کند یا نکند، لیکن در هر صورت ما از روشی که تاکنون دولت اتحاد جماهیر شوروی در مساله ملی شدن نفت جنوب ایران پیش گرفته است، راضی و سپاسگزاریم، در اینجا بی‌مناسبت نیست که من گله شدید هموطنان خود را از دولت فرانسه اظهار بدارم که در شورای امنیت جانب حق و انصاف را مراعات نکرد و جانب ظالم و قوی را نگهداشت، یعنی از سیاست ظالمانه انگلستان پیروی نمود.
آیا حضرت آیت‌الله کاشانی موافقت دارند که مساله نفت تحت نظر آمریکا یا بانک بین‌المللی حل بشود؟
هر بانک یا دولتی که بخواهد مردم ایران را در بهره‌برداری از منابع نفت یاری کند، به شرطی که این کمک، مایه اعمال نفوذ سیاسی آنها نگردد و اعمال نفوذ‌های استقلال‌شکنانه شرکت سابق نفت به صورت دیگری تکرار نشود، ما کمک آنها را با میل می‌پذیریم اما اگر بخواهند به بهانه کمک به ما در بهره‌برداری از منابع نفت، اعمال نفوذهای استقلال‌شکنانه بکنند ما از آن کمک صرف‌نظر خواهیم کرد و مداخله‌کنندگان را نیز مانند عمال شرکت سابق نفت از کشور خود بیرون خواهیم راند.
پس از باز شدن مجلس و رفع اشکال نفت آیا شما موافق اصلاحات کشاورزی هستید؟
تاکنون اگر در نیم قرن اخیر، پیشرفتی در کار کشاورزی ایران روی نداده و اصلاح کشاورزی به تاخیر افتاده است بیشتر در نتیجه مداخلات و اعمال نفوذهای عمال شرکت نفت بوده است که نمی‌خواسته‌اند وضع کشاورزی ایرانی‌ها رونق گرفته و پیشرفت نماید؛ بخصوص در خوزستان و جنوب، عمال شرکت نفت از پیشرفت هر اقدام مفیدی که برای توسعه کشاورزی به عمل می‌آمده جلوگیری می‌کرده‌اند تا مردم جنوب، به اصلاح امور کشاورزی مشغول نشوند و در سختی بمانند و شرکت غارتگر نفت جنوب، آسان‌تر و بهتر بتواند با مزد کم، کارگر استخدام کند و کشور ما محتاج حق‌الامتیازی که آنها به ما می‌پرداختند، بماند. اکنون که ما از شر عمال شرکت سابق نفت رهایی یافته‌ایم، من بسیار امیدوارم که در مجلس آینده، قوانین مفید و مقرراتی برای اصلاح کشاورزی و بهبود کامل وضع کشاورزان به تصویب برسد.
اگر اصولا بانک بین‌‌المللی یا هیچ دستگاه و سرمایه یا دولتی در بهره‌برداری نفت، شما را کمک نکنند، چه خواهد شد؟ آیا حاضرید سر چاه‌ها را ببندید؟
اگر منابع نفتی ما وسیله اعمال نفوذهای استقلال‌شکنانه کشورهای بیگانه گردد همان بهتر که سر چاه‌ها را مسدود کنیم، من بارها می‌گفته‌ام که ای کاش ما نفت نمی‌داشتیم و از شر فساد سیاست استعماری شرکت سابق در امان می‌بودیم، در هر صورت اگر هیچ وسیله‌ای هم فراهم نشود و ما را همین‌طور در فشار قرار بدهند، باز هم به قدر مصرف داخلی کشور خود نفت استخراج خواهیم کرد و کاملا مقاومت می‌کنیم. البته عدم بهره‌‌برداری از منابع نفت، ما را تا اندازه‌ای دچار مضیقه ارزی خواهد کرد که مقاومت در برابر آن مضیقه به هیچ وجه برای اکثریت مردم ایران دشوار نخواهد بود، زیرا اگر جمعیت ایران را تقریبا 20 میلیون حساب کنیم، بیش از 18 میلیون آن با نان خالی و گیوه و در خانه‌های بسیار ساده زندگی می‌کنند و نیازی به اشیای لوکس که با ارز باید وارد شود، ندارند و برای واردات خیلی ضروری نیز به وسیله صادرات کشور که در دوره آینده مجلس توسعه خواهد یافت، ارز به دست می‌آید و خواهد آمد. مگر کشورهای دیگری که نفت ندارند، چه می‌کنند؟
مدت نیم قرن عمال شرکت سابق نفت به وسیله اعمال نفوذ در هیات حاکمه ایران، اکثریت مردم این کشور را در فقر و تنگدستی بی‌رحمانه‌ای برای تامین منافع حریصانه و ظالمانه خود نگه داشتند.
ملتی که برخلاف میل خود و زور سرنیزه و اعمال نفوذ عمال شرکت سابق نفت، مدت نیم قرن در فقر و بدبختی بسر برده تا شرکت سابق نفت، منافع بی‌پایان خود را تامین کند، به آسانی و از روی رغبت کامل خواهد توانست مدت کوتاهی در مقابل فشارهای اقتصادی انگلستان مقاومت کند تا منابع نفت خود را به دست خود، استخراج و بهره‌برداری کند و منافع آن را صرف رفاه و سعادت خود بنماید.
بنابراین مردم ایران ابدا وحشتی ندارند که برای برکندن ریشه سیاست‌های استعماری و به دست آوردن استقلال سیاسی و اقتصادی کامل وطن خود اگر ناچار شوند و لازم شود برای مدتی از صدور نفت صرف‌نظر کنند و به قول شما در چاه‌های نفت را ببندند لیکن همان‌طور که البته می‌دانید عدم بهره‌برداری کامل از منابع نفتی ایران و جلوگیری از صدور آن به کشورهای اروپا، زیانش برای کشورهایی که در کار بهره‌برداری کشور ما از منابع نفت کارشکنی می‌کنند، بیشتر از این زیان موقتی خواهد بود که ما اکنون تحمل می‌کنیم و تحمل خواهیم کرد.
اجازه می‌خواهم که آخرین پرسش خود را نیز مطرح کنم که آیا حضرت آیت‌الله که در میان ملل مسلمان نفوذ خیلی مهم و موثری دارند و برای اتحاد مسلمین کوشش می‌کنند، میل دارند که اختلاف‌نظرهای مسلمین با کشورهای اروپا و بخصوص با فرانسه از راه گفتگو و مسالمت‌ حل شود یا به وسیله تحریک کینه مسلمین و تقویت مخالفت آنها با فرانسه؟
تمام کوشش من در راه متحد ساختن مسلمین جهان برای این است که ما در سایه اتفاق و اتحاد خود بتوانیم خود را بی‌طرف نگهداریم و از جنگ برکنار مانده با صلح و صفا با جهانیان به سر بریم، کینه‌جویی جز جنگ ،‌حاصلی ندارد و جنگ هم جز بدبختی و فقر و فساد برای بشر، محصولی نمی‌آورد.
همان‌طور که گفتم دولت فرانسه باید دست از تعدی و مقاصد شوم استثماری بردارد و با مردم مسلمانی که با دولت فرانسه سر و کار داشته‌اند و دارند، قراردادهای دوستانه‌ای که بر پایه احترام و آزادی شرافتمندانه و متقابل، برقرار باشد، منعقد کند. اگر دولت فرانسه دست از مقاصد استعماری بردارد، کینه‌ای دیگر در میان نخواهد بود.
کشور آمریکا با آزاد گذاردن مردم فیلیپین و احترام به افکار عمومی مردم آن جزایر، برای خود آبرو و حیثیتی در جهان کسب کرد و شما هم باید مردم تونس را آزاد بگذارید تا از عدم رضایت و کینه مسلمین در امان بمانید.
در این موقع آقای آندره موروی اجازه مرخصی خواست، زیرا قرار ملاقات و مصاحبه‌ای با آقای نخست‌وزیر [دکتر محمد مصدق] داشت و هنگام برخاستن یک بار دیگر از حضرت آیت‌الله تشکر کرد که به او اجازه ملاقات و مصاحبه داده‌اند.
 
کنسرسیوم مشابه قرارداد 1933
پس از کودتای سیاه 28 مرداد ، زاهدی با حاکمیت سنگین دیکتاتوری و برگزاری انتخابات فرمایشی مجلس دوره 18، زمینه را برای انعقاد قرارداد استعماری با کنسرسیوم فراهم ساخت. در آن اختناق سیاه، کاشانی فریاد برآورد که:
این اختیارات را چه کسی به آقای زاهدی داده که این دیکتاتوری شدید و رفتار قرون وسطایی را با مردم شریف ایران بنماید و مملکت را بعد از آن همه فداکاری‌هایی که ملت برای قطع ریشه استعمار نموده، دوباره اسیر چنگال اجانب کند؟... صریحا می‌‌گویم که اگر دست از این خیانت برداشته نشود، ملت رشید و غیور ایران با قیام شجاعانه خود، خائنین و مسببین بدبختی خود را، هر کس و در هر مقام که باشد در اولین فرصت ممکنه به شدیدترین وجهی مجازات خواهند نمود.
در خاتمه چنانچه در پایان‌نامه خود به آقای زاهدی قبلا متذکر گردیده‌ام ]...[ اگر مجلس هجدهم با این وضعیت ننگین تشکیل شود، هیچ‌کس جز معدودی نوکران و سرسپردگان اجنبی آن را به رسمیت نمی‌شناسد و هر قراردادی که به تصویب برساند، سرنوشت آن بدتر از قرارداد نفت 1933 خواهد بود...
غلامرضا نجاتی، مصدق سال‌های مبارزه و مقاومت، 3/471.
 
یک انسان قوی و مبارز
وقتی که قوام‌السلطنه به سر کار آمد، اعلامیه بسیارتند و شدیداللحنی را منتشر کرد. بنده یادم هست و فراموش نمی‌کنم آن فضای پر از رعبی را که به خاطر اعلامیه قوام‌السلطنه به وجود آمده بود. من در مشهد با پدرم می‌رفتم که دیدم افراد به هم که می‌رسند، ازجمله به پدر من، آهسته از اعلامیه تهدیدآمیز و خطرناک‌ قوام‌السلطنه حرف می‌زنند. در این اعلامیه، قوام‌السلطنه مردم و سردمداران نهضت را تهدید کره بود که خشونت به خرج خواهد داد، سرکوب خواهد کرد و هر مانعی را از سر راه خودش برخواهد داشت. به هر حال، همه را تهدید کرده بود. درباره این اعلامیه هم یک نکته‌ای است که بعدا عرض خواهم کرد.در مقابل این اعلامیه، در نقطه مقابل این توپ و تشر بسیار قوی که البته متکی به ارتش و به گروه‌های مسلح هم بود و به انگلیسی‌ها در خارج هم متکی بود، فقط یک نفر مقاومت کرد: یک انسان قوی و مقاوم و مبارز فریادش را بلند کرد و بلند کردن فریاد او ترس و محیط رعب را شکست، به مردم دل و جرات داد، قدرت داد و مردم وارد صحنه شدند و نتیجه به عکس آن چیزی شد که شاه و درباری‌ها و پشتیبانانش می‌خواستند. آن شخص، مرحوم آیت‌الله کاشانی بود.
منبع: شاهد/ ش 97( 19 بهمن 30)
          

پنجشنبه 15 اسفند 1387 
 
 

تبلیغات