چکیده

محمد ولی‌الله قرنی فرزند میرزا آقاخان در سال 1292 ش در تهران به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی خود را در دبیرستان‌های دارالفنون و نظام به پایان رسانید و در سال 1309 به دانشکده افسری رفت و 2 سال بعد با درجه ستوان دومی فارغ‌التحصیل شد.1

متن

قرنی دوره ستاد دانشگاه جنگ و دوره 3 ماهه این دانشگاه را نیز طی نمود.2
در خلال سال‌های 1309 الی 1329 وی به علت لیاقت و کاردانی، سلسله مراتب نظامی را یکی بعد از دیگری پشت سرگذارد و پست‌های مختلفی را بر عهده گرفت.
سال 1329 با درجه سرهنگی فرمانده تیپ مستقر رشت شد و در سال 1330 سرتیپ شد.
بعد از کودتای 28 مرداد 1332 به ریاست رکن دوم ستاد ارتش نائل آمد و در مهر 1336 به درجه سرلشگری رسید.3
از مهم‌ترین حوادث اواخر سال 1336 افشای کودتای سرلشگر ولی‌الله قرنی بود که گفته شده در نظر داشت شاه را از سلطنت خلع و حکومتی نظامی در ایران برقرار سازد.
او به 3 سال زندان محکوم و چند ماه قبل از پایان محکومیت آزاد شد و از ارتش اخراج گردید.4
فردوست در خاطراتش در رابطه با کودتای قرنی می‌گوید: «سرویس اطلاعاتی بریتانیا پرده از روی ماجرای کودتای سرلشگر قرنی برداشت و بازجویی از دستگیر شدگان روشن ساخت که واشنگتن، امینی را مهره‌ای همطراز شاه می‌داند و جایگاه امینی در طرح این کودتا مشخص شد.» 5
قرنی پس از آزادی شدیدا تحت مراقبت ماموران امنیتی قرار داشت.
وی سال 1339 خود را به رهبران جبهه ملی دوم و نهضت آزادی ایران نزدیک کرد و در بهمن 1342 به اتهام داشتن رابطه با جمعی از روحانیون برای بار دوم زندانی شد و پس از چند ماه که در زندان قزل‌حصار به سر می‌برد در سال 1343 به زندان قصر منتقل شد. در اواخر سال 1343 از زندان آزاد شد و این بار تحت مراقبت شدیدتری قرار گرفت و ممنوع الخروج گردید. لیکن پس از مدتی از وی اعاده حیثیت شد و ایشان به حضور خود در ارتش ادامه داد ولی به‌دقت از طرف ساواک تحت نظر قرار داشت.6
وی از اواسط سال 1357 گرایش محسوسی نسبت به افسران ضد رژیم پیدا کرد و سعی داشت خود را به آنها نزدیک کند. همراهی قرنی با انقلابیون باعث شد تا پس از پیروزی انقلاب به ریاست ستاد کل ارتش برگزیده شود.7
در جریان وقایع کردستان و سرکوب شورشیانی که قصد حمله به پادگان سنندج را داشتند با دولت موقت اختلاف نظر پیدا کرد و در برابر پیام صدر حاج سید جوادی - وزیر کشور دولت موقت - مبنی بر جلوگیری از پرواز هواپیمای جنگی بر فراز شهر سنندج که محل مذاکرات هیات اعزامی دولت و نمایندگان مردم کردستان بود، مقاومت کرد و پاسخ داد: تا زمانی که از طرف رهبر انقلاب مسوولیت اداره ارتش را به عهده دارم ... تسلیم دستور وزیر کشور نخواهم شد.
در اثر این اختلاف‌نظرها سرلشگر قرنی در 6 فروردین 1358 به دستور نخست وزیر، بازرگان از ریاست ستاد کل کنار رفت و در سوم اردیبهشت همان سال توسط گروه فرقان در منزل خود ترور شد.8
در اطلاعیه‌ای که از طرف گروه فرقان منتشر شد وی متهم به سرکوب خلق کرد شده بود.
از دیگر دلایل ترور وی که از سوی گروه فرقان مطرح شد، سرسختی قرنی در مقابل دستور وزیر کشور دولت موقت بود.9
شهید قرنی در قطعه 17 شهدا در بهشت‌زهرا به خاک سپرده شد و گروه‌های مختلف ترور او را محکوم نمودند.10
پانوشت‌ها:
1 - اعتماد ملی، ش 493، ص 8
2 - مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک، ج2، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران، 1383، ص 97
3 - اسفندیار بزرگمهر، کاروان عمر، سخن، تهران، 1382، صص 416 الی 422
4 - مظفر شاهدی، ساواک سازمان اطلاعات وامنیت کشور، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران، 1386، ص 271
5 - مصطفی الموتی، بازیگران سیاسی از مشروطه تا 57، 2/394
6 - آیت‌الله حاج سیدمحمد هادی میلانی، تهران، مرکز بررسی اسناد (تاریخی) 1380، ص 95
7 - غلامرضا نجاتی، ماجرای کودتای سرلشگر قرنی، تهران، رسا، 1373، صص 89 الی 93
8 - یحیی فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، عروج، 1384، 1/431.
9 - یحیی فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی ایران، 1/431
10 - علی کردی، گروه فرقان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 120 الی 123.

   پنجشنبه 10 اردیبهشت 1388          

  

تبلیغات