ماتریالیسم منافق
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
استاد شهید آیتالله مطهری همچون دیدهبانی بیدار به سنگربانی از مرزهای عقیدتی مشغول بود و در هر زمان متناسب با نیاز، قلم و زبان خویش را به بهترین شکل به خدمت اسلام در میآورد.متن
با اوجگیری تکاپوهای جریانات التقاطی، آن بزرگوار احساس خطر کرد و در مناسبترین فرصت ممکن یعنی تجدید چاپ کتاب علل گرایش به مادیگری و در مقدمه آن به زمینههای ظهور و رشد تفکر ماتریالیستی در ایران اشاره نمود و فرقان را نماد جدیدترین شگرد آنان برای انحراف مردم ایران خواند و با برهان قاطع و استدلال متین دست این گروه منحرف را رو کرد. نگارش این مقدمه و اعلام خطر جدی استاد نسبت به تفکر التقاطی، موجبات عصبانیت شدید سران فرقان را فراهم آورد و آنان را به ترور و شهادت آن متفکر گرانقدر مصمم ساخت.
در زیر گزیدهای از این مطلب را که بحق باید آن را سند قتل استاد دانست، با هم میخوانیم:
در نیم قرن اخیر، فلسفه مادی در ایران و سایر کشورهای اسلامی، در اثر ترجمه کتب فلاسفه مادی غرب، جانی تازه گرفت و پیروانی به دستآورد ولی در همان حمله اول بیپایگیاش ظاهر شد و از پای درآمد، معلوم شد که اندیشههای مادی با همه زرق و برقهای ظاهری، محتوایی ندارد. کاملا مشهود است که ماتریالیستهای ایران، در برابر الهیون پاسخی ندارند و جز تکرار همان سخنان همیشگی کاری از آنها ساخته نیست. آنان ترجیح میدهند که خود را درگیر این مسائل نکنند و همان روش «سراسر تبلیغی» را که با آن آشنا هستیم ادامه دهند.
ماتریالیستهای ایران اخیرا به تشبثات مضحکی دست زدهاند. این تشبثات بیش از پیش فقر و ضعف این فلسفه را میرساند. یکی از این تشبثات «تحریف شخصیتها» است. کوشش دارند از راه «تحریف شخصیت»های مورد احترام، اذهان را متوجه مکتب و فلسفه خود بنمایند... .
استاد در ادامه به یکی دو مورد از این تحریف شخصیتها اشاره میکند و منجمله ادعای احمد شاملو شاعر نوپرداز و معاصر مبنی بر بیاعتقادی خواجه شیراز به ماوراء طبیعت را با برهان قاطع به نقد میکشد و بطلان این ادعای واهی را بر خواننده آشکار میسازد و در ادامه به جدیدترین و خطرناکترین شگردهای ماتریالیستها اشاره میکند و مینویسد:
ماتریالیسم در ایران، در یکی دو سال اخیر، به نیرنگ تازهای بسی خطرناکتر از «تحریف شخصیتها» دست یازیده است و آن «تحریف آیات قرآن کریم» و تفسیر مادی محتوای آیات با حفظ پوشش ظاهری الفاظ است. این نیرنگ، نیرنگ جدیدی است و از عمر آن در ایران کمتر از 2 سال میگذرد.
البته اصل این طرح و نیرنگ چیز تازهای نیست، طرحی است که کارل مارکس برای ریشهکن کردن دین از اذهان تودههای معتقد در 100 سال پیش، داده است. طرح مارکس این است که برای مبارزه با مذهب در میان توده معتقد باید از خود مذهب علیه مذهب استفاده کرد، به این صورت که مفاهیم مذهبی از محتوای معنوی و اصلی خود تخلیه و از محتوای مادی پر شود تا توده، مذهب را به صورت مکتبی مادی دریابد. پس از این مرحله، دور افکندن پوسته ظاهری دین ساده است... .
ایشان سپس به هماوردی ماتریالیستها و الهیون در ایران اشاره و این نبرد نیمقرنی را چنین جمعبندی میکند: ماتریالیسم در شکل جدید که کمتر از نیم قرن است در ایران برای خود جای پایی پیدا کرده است، در ابتدا نه منطق الهیون را در سطحی که بعد با آن مواجه شد پیشبینی میکرد و نه مذهب را در میان عموم طبقات و بالاخص تودهها این اندازه ریشهدار میدانست. میپنداشت به سادگی میتواند حریف را، هم از میدان منطق و استدلال و هم از صحنه اجتماع خارج سازد. اما در عمل این حساب غلط از آب درآمد.
اکنون که نه از راه منطق و استدلال و نه از راه به اصطلاح وارد کردن خودآگاهی طبقاتی در اندیشه تودهها طرفی نسبت و عملا قویترین و بانفوذترین نیروها را در میان عموم طبقات و بالخصوص، طبقه محروم و ستمکشیده، نیروی مذهب تشخیص داده، به این فکر افتاده که از خود مذهب علیه مذهب استفاده کند.
و در خاتمه به هشداری جدی پیرامون این توطئه عظیم و خطر بزرگ میپردازد و تفکر فرقان را ماتریالیسم اغفال شده مینامد و نتیجه میگیرد که: مطالعه نوشتههای به اصطلاح تفسیری که در یکی دو سال اخیر منتشر شده و میشود تردیدی باقی نمیگذارد که توطئه عظیمی در کار است. در اینکه چنین توطئهای از طرف ضد مذهبها برای کوبیدن مذهب در کار است من تردید ندارم. آنچه فعلا برای من مورد تردید است این است که آیا نویسندگان این جزوهها خود اغفال شدهاند و نمیفهمند که چه میکنند؟ و یا خود اینها عالما عامدا با توجه به اینکه با کتاب مقدس هفتصد میلیون مسلمان چه میکنند، دست به چنین تفسیرهای ماتریالیستی زده و میزنند.
ما نظر به اینکه در این نوشتهها آثار و علائم خامی و بیسوادی را فراوان میبینیم و به چند نمونه اشاره خواهیم کرد ترجیح میدهیم که فعلا ماتریالیستی را که به صورت تفسیر آیات قرآن در این یکی دو سال اخیر تبلیغ میشود، ماتریالیسمی اغفال شده بنامیم و اگر پس از این تذکرات، باز هم راه انحرافی خود را تعقیب کردند ناچاریم آن ماتریالیسم را «ماتریالیسم منافق» اعلام نماییم.
مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگرایی، انتشارات صدرا/ قم، بیتا، مقدمه، صفحات 16 تا 35
پنجشنبه 10 اردیبهشت 1388
در زیر گزیدهای از این مطلب را که بحق باید آن را سند قتل استاد دانست، با هم میخوانیم:
در نیم قرن اخیر، فلسفه مادی در ایران و سایر کشورهای اسلامی، در اثر ترجمه کتب فلاسفه مادی غرب، جانی تازه گرفت و پیروانی به دستآورد ولی در همان حمله اول بیپایگیاش ظاهر شد و از پای درآمد، معلوم شد که اندیشههای مادی با همه زرق و برقهای ظاهری، محتوایی ندارد. کاملا مشهود است که ماتریالیستهای ایران، در برابر الهیون پاسخی ندارند و جز تکرار همان سخنان همیشگی کاری از آنها ساخته نیست. آنان ترجیح میدهند که خود را درگیر این مسائل نکنند و همان روش «سراسر تبلیغی» را که با آن آشنا هستیم ادامه دهند.
ماتریالیستهای ایران اخیرا به تشبثات مضحکی دست زدهاند. این تشبثات بیش از پیش فقر و ضعف این فلسفه را میرساند. یکی از این تشبثات «تحریف شخصیتها» است. کوشش دارند از راه «تحریف شخصیت»های مورد احترام، اذهان را متوجه مکتب و فلسفه خود بنمایند... .
استاد در ادامه به یکی دو مورد از این تحریف شخصیتها اشاره میکند و منجمله ادعای احمد شاملو شاعر نوپرداز و معاصر مبنی بر بیاعتقادی خواجه شیراز به ماوراء طبیعت را با برهان قاطع به نقد میکشد و بطلان این ادعای واهی را بر خواننده آشکار میسازد و در ادامه به جدیدترین و خطرناکترین شگردهای ماتریالیستها اشاره میکند و مینویسد:
ماتریالیسم در ایران، در یکی دو سال اخیر، به نیرنگ تازهای بسی خطرناکتر از «تحریف شخصیتها» دست یازیده است و آن «تحریف آیات قرآن کریم» و تفسیر مادی محتوای آیات با حفظ پوشش ظاهری الفاظ است. این نیرنگ، نیرنگ جدیدی است و از عمر آن در ایران کمتر از 2 سال میگذرد.
البته اصل این طرح و نیرنگ چیز تازهای نیست، طرحی است که کارل مارکس برای ریشهکن کردن دین از اذهان تودههای معتقد در 100 سال پیش، داده است. طرح مارکس این است که برای مبارزه با مذهب در میان توده معتقد باید از خود مذهب علیه مذهب استفاده کرد، به این صورت که مفاهیم مذهبی از محتوای معنوی و اصلی خود تخلیه و از محتوای مادی پر شود تا توده، مذهب را به صورت مکتبی مادی دریابد. پس از این مرحله، دور افکندن پوسته ظاهری دین ساده است... .
ایشان سپس به هماوردی ماتریالیستها و الهیون در ایران اشاره و این نبرد نیمقرنی را چنین جمعبندی میکند: ماتریالیسم در شکل جدید که کمتر از نیم قرن است در ایران برای خود جای پایی پیدا کرده است، در ابتدا نه منطق الهیون را در سطحی که بعد با آن مواجه شد پیشبینی میکرد و نه مذهب را در میان عموم طبقات و بالاخص تودهها این اندازه ریشهدار میدانست. میپنداشت به سادگی میتواند حریف را، هم از میدان منطق و استدلال و هم از صحنه اجتماع خارج سازد. اما در عمل این حساب غلط از آب درآمد.
اکنون که نه از راه منطق و استدلال و نه از راه به اصطلاح وارد کردن خودآگاهی طبقاتی در اندیشه تودهها طرفی نسبت و عملا قویترین و بانفوذترین نیروها را در میان عموم طبقات و بالخصوص، طبقه محروم و ستمکشیده، نیروی مذهب تشخیص داده، به این فکر افتاده که از خود مذهب علیه مذهب استفاده کند.
و در خاتمه به هشداری جدی پیرامون این توطئه عظیم و خطر بزرگ میپردازد و تفکر فرقان را ماتریالیسم اغفال شده مینامد و نتیجه میگیرد که: مطالعه نوشتههای به اصطلاح تفسیری که در یکی دو سال اخیر منتشر شده و میشود تردیدی باقی نمیگذارد که توطئه عظیمی در کار است. در اینکه چنین توطئهای از طرف ضد مذهبها برای کوبیدن مذهب در کار است من تردید ندارم. آنچه فعلا برای من مورد تردید است این است که آیا نویسندگان این جزوهها خود اغفال شدهاند و نمیفهمند که چه میکنند؟ و یا خود اینها عالما عامدا با توجه به اینکه با کتاب مقدس هفتصد میلیون مسلمان چه میکنند، دست به چنین تفسیرهای ماتریالیستی زده و میزنند.
ما نظر به اینکه در این نوشتهها آثار و علائم خامی و بیسوادی را فراوان میبینیم و به چند نمونه اشاره خواهیم کرد ترجیح میدهیم که فعلا ماتریالیستی را که به صورت تفسیر آیات قرآن در این یکی دو سال اخیر تبلیغ میشود، ماتریالیسمی اغفال شده بنامیم و اگر پس از این تذکرات، باز هم راه انحرافی خود را تعقیب کردند ناچاریم آن ماتریالیسم را «ماتریالیسم منافق» اعلام نماییم.
مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگرایی، انتشارات صدرا/ قم، بیتا، مقدمه، صفحات 16 تا 35
پنجشنبه 10 اردیبهشت 1388