چکیده

پیوندهای تاریخی و مذهبی میان ایران و یمن سابقه‌ای طولانی دارد. این رابطه به قبل از ظهور اسلام باز می‌گردد. در منابع متعدد ادبی عبارت‌هایی مثل عقیق یمنی، سهیل یمانی، نگار یمنی و... وجود دارد که بیانگر حضور موثر فرهنگی یمنی‌ها در ایران دارد.

متن

برخی از شخصیت‌های ایرانی نیز بصورت انفرادی به آن دیار سفر کرده‌اند از جمله دانشمند ایرانی فیروزآبادی صاحب قاموس المحیط که در قرن هشتم هجری به آنجا رفت و از سوی حاکم وقت یمن به سمت مفتی نائل آمد و پس از 10 سال زندگی، دار فانی را وداع گفت و در شهر زبید واقع در ساحل دریای سرخ مدفون شد.1
ایرانیان 2 مرتبه حضور تأثیرگذار در تاریخ یمن داشته‌اند. مرتبه اول حضور ایرانیان در یمن به چند دهه قبل از اسلام، زمانی که پادشاه ساسانی ایران، لشگری را به درخواست سیف بن ذی یزن حاکم یمن، به آن سرزمین اعزام کرد. سپاه ساسانی به فرماندهی وهرز، پس از جنگ با حبشی‌های متجاوز و اخراج آنان از یمن، در همان جا رحل اقامت افکنده و با همسران یمنی ازدواج کردند. فرزندانشان به ابناء الفرس معروف شدند. اکنون در بنی حشیش نزدیک صنعاء، دو روستا با نام ابناء و فرس وجود دارد و نام خانوادگی مردم این دو روستا الجیلانی (گیلانی) است.2
هنگام بعثت رسول گرامی اسلام (ص) حاکم یمن، ایرانی زاده‌ای به نام باذان بود. با سفر امام علی(ع) به صنعاء و دعوت اهل یمن به دین اسلام، باذان مسلمان شد و سپس بقیه مردم و قبایل صنعاء بدون جنگ و خونریزی اسلام آوردند. آنگاه باذان، باغ خود را به پیامبر (ص) هدیه کرد. پیامبر رحمت نیز آن باغ را وقف مسجد کرد.3 اکنون جامع الکبیر صنعاء یکی از مساجد تاریخی جهان اسلام، در وسط صنعای قدیمه قرار دارد.
مرتبه دوم حضور ایرانیان در یمن به قرن سوم هجری بر می‌گردد. یحیی بن الحسین ملقب به الهادی، موسس امامت زیدیه در یمن، به همراه حدود 800 تن از یاران ایرانی‌اش از دیلم و طبرستان، به سوی صعده رهسپار شد. قبایل همدان، خولان و بکیل با او بیعت کردند و اولین حکومت شیعی در یمن پایه‌گذاری شد.
اکنون امام زیدی، یحیی بن الحسین در جامع الهادی صعده مدفون است و قبرش زیارتگاه شیعیان. یاران ایرانی او نیز در قطعه زمینی به نام مقبره طبریون در کنار حرم او آرمیده‌اند. پس از یحیی بن الحسین، امامان زیدی 11 قرن در سرزمین یمن حکومت کردند.4
اولین تقسیم تاریخی زیدیه تقسیم به زیدیان جارودی و زیدیان غیرجارودی است. جارودیان، زیدیانی هستند که علاوه بر اعتقاد به قیام و انقلاب، وابستگی و علقه شدید به اهل بیت(ع) داشته و اندیشه‌های شیعی در آنها پررنگ است. این جریان که در مقایسه با اهل سنت، نزدیک به شیعیان امامی است، همواره جریان اصلی در میان زیدیه بوده است.
این گروه پیروان ابو جارود، زیاد بن ابی زیاد (م 150 یا 160 ه‌‌ ‌ق) ملقب به سرحوب هستند که گاهی سر حوبیه نیز نامیده می شوند. ابوجارود ابتدا از اصحاب امام باقر و امام صادق علیه‌السلام بود اما بعدها به زید پیوست. به اعتقاد این فرقه، پیامبر صلی الله علیه و آله، حضرت علی علیه‌السلام را با نام و نشان به عنوان امام به مردم معرفی نکرده است بلکه پیامبر اوصاف امام بر حق را بیان کرده و این اوصاف تنها بر علی علیه السلام منطبق است و مردم به دلیل تعیین دیگران برای خلافت گمراه شدند. این اعتقاد حد وسط میان را‡ی امامیه درباره نصب علی علیه السلام به امامت و را‡ی اهل سنت در انکار اولویت علی علیه السلام برای چنین منصبی می‌باشد.
اما درباره امامان بعدی، برخی از جارودیه معتقدند علی علیه السلام بر امامت حسن علیه السلام تصریح کرد و سپس امام حسن علیه السلام بر امامت برادرش حسین علیه السلام تصریح نمود و پس از امام حسین علیه السلام هر یک از فرزندان حسنین علیهماالسلام که قیام کرد و عالم به دین بود امام است. گروهی دیگر بر آن اند که پیامبر بر امامت حسن و حسین علیه السلام پس از امامت علی علیه‌السلام تصریح کرده است.
جریان دوم زیدیه که بیشتر حدیث گرا هستند، از لحاظ اعتقادی متشیع به حساب می‌آیند. حتی کسانی همچون ابوحنیفه هم که افکار انقلابی زید را می‌پسندید ولی در موارد دیگر همچون مسأله امامت با زید همراه نبودند نیز به همین معنا متشیع و زیدی به حساب آمده‌اند. این جریان در طول تاریخ وجود داشته ولی همیشه در اقلیت بوده‌اند و انعکاس چشمگیری در طول تاریخ جز در چند برهه نداشته‌اند.
در دوره‌های میانی نیز همین دو گرایش در زیدیه وجود داشته است مثلا عبدالله بن‌حمزه، امام برجسته زیدیه در قرن 7 6 و یا امام دیگری با نام احمدبن سلیمان وجود دارند که سردمداران همان گرایش اصیل زیدی جارودی هستند. عبدالله بن‌حمزه، در جایی می‌گوید: «در زمان ما در یمن جز جارودی‌ها، زیدی دیگری وجود ندارد.» در همان زمان در سوی دیگر، شخصیتی به نام نشوان بن سعید حمیری صاحب «الحور العین» ظهور می‌کند که مبانی کلامی در او بسیار کم رنگ است و منتقد زیدیه به شمار می‌رود و قائل است که افکار زیدیه ساخته و پرداخته امامان زیدیه بعد از زید بن علی(ع) است والا خود او با خلفا و صحابه رابطه بسیار خوبی داشته است.
در قرون اخیر نیز همین دو جریان وجود دارند و می‌بینیم که امامانی در میان زیدیه ظهور می‌کنند که دارای عقاید جارودی هستند و مبانی شیعی در میان آنها بسیار پررنگ است. به طور مثال منصور بالله قاسم بن محمد که تشکیل‌دهنده حکومت سوم زیدیه یمن است و عثمانی‌ها را از یمن اخراج کرد. در دوران حکومت او و فرزندنش المتوکل علی‌الله (معاصر با ظهور صفویه در ایران)، عالمانی ظهور می‌کنند که گرایش‌های شیعی آشکاری دارند و علماء غیر جارودی، آنها را متهم به غلو و خروج از زیدیه و پیوستن به امامیه می‌کنند. در زمان ایشان مظاهر و شعائری مثل عید غدیر و عاشورا پررنگ می‌شود ولی متاسفانه نوادگان قاسم بن محمد، تبدیل به جریانی وا داده و منفعل در برابر عقاید اهل سنت شدند و به تبع و براساس قاعده کلی«الناس علی دین ملوکهم» علمایی ظهور کردند که گرایش‌های شدید حدیثی و سلفی داشتند. کسانی مثل شوکانی و ابن امیر و ابن وزیر که حتی علمای زیدی آنها را جزو زیدیه نمی‌دانند و از اهل سنت به شمار می‌آورند ولی کسانی که از خارج مذهب زیدیه به آنها می‌نگرند، آنها را نیز گرایشی از زیدیه می‌دانند.
اگر در گرایش جارودی علمایی ظهور می‌کنند، مانند: صاحب دو جلد کتاب قطور با نام «انوارالیقین فی امامه امیرالمومنین» که حتی زیدیه کنونی این کتاب را چاپ نمی‌کنند چرا که قدح جدی نسبت به خلفاء و دیگر مخالفان حضرت علی دارد. در مقابل شخصی مانند شوکانی و ابن امیر صنعانی ظهور می‌کنند که سلفی‌ها به کلام آنها استناد می‌کنند چراکه از پیروان اهل حدیث و احمد بن حنبل حساب می‌شوند. تنها جرم زیدیان واقعی نزد سلفی‌ها و وهابی‌ها این است که شیعه زیدی هستند. آنها قائل هستند که امام زید با خلفا و صحابه مشکلی نداشته است. کار به جایی می‌رسد که وقتی شوکانی در را‡س قدرت قرار می‌گیرد و قاضی القضات زیدیه می‌شود، دست به قلع و قمع علمای جارودی می‌زند و دستور قتل برخی را به جرم غلو صادر می‌کند.5
درباره مذهب زیدیه، مطالب بسیاری قابل طرح می‌باشد. اجمالا به خلاصه‌ای از کتاب مطمح الآمال اشاره می‌کنیم که در قرن 12 هجری توسط یکی از علمای زیدیه (العلامه` الحسین بن ناصر النیسائی الشرفی الیمنی/ المعروف بالمهلا) در معرفی ائمه‌‌(ع)، تألیف شده است:
شیعیان زیدی به جانشینی بلافصل حضرت علی(ع) پس از پیامبر (ص) اعتقاد دارند و خلفای سه‌گانه را غاصب می‌دانند. شیعیان زیدی برای امامت، چهارده شرط قائلند که تقریبا همان شرایط ما برای ولی فقیه است الا این‌که امام باید از اولاد حضرت زهرا (ع) باشد. شیعیان زیدی فقط برای پنج تن آل عبا قائل به عصمت هستند.7
در حوزه‌های علمیه ایشان، از روایات امام باقر‌(ع) و امام جعفر صادق (ع) بسیار استفاده می‌شود. در کنار نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، کتاب اربعین حدیث امام خمینی (ره) نیز تدریس می‌شود.
در چند دهه اخیر که نظام لائیک در صنعاء حاکم شد، زیدیه اصیل به حاشیه رانده شد و زیدیه اقلیت و متمایل به اهل سنت مجال بروز و ظهور بیشتری پیدا کرد. خصوصا آن‌که عربستان و وهابیت، امکانات فراوانی در اختیار این اقلیت قرار داد تا زیدیه اصیل کاملا از جامعه یمن حذف شود. این برنامه‌ای بود که دولت یمن و عربستان در طول 47 سال گذشته در حال پیاده‌سازی آن بودند. اکنون هم بسیار تلاش می‌کنند تا ثابت کنند گروه الحوثی از مذهب زیدیه جداست و علما و حوزه‌های علمیه زیدیه را در مقابل جنبش الحوثی قرار دهند. این پروژه بسیار خطرناک است. به این مقاله که در الشرق الاوسط (لینک) چاپ شده توجه کنید. در همین چارچوب، تلاش وهابیت و دولت یمن بر ایجاد اختلاف بین مذهب زیدیه و امامیه متمرکز شده است. اما حقیقت آن است که زیدیه اصیل با مذهب شیعه اثنی عشری اشتراکات فراوان دارد. دقیق‌تر آن است که بگوییم امامیه و زیدیه دو روی یک سکه هستند. تفکر امامیه و سلاح زیدیه در طول تاریخ، مکمل یکدیگر بوده است.
ما امروز در یمن با جریانی روبه‌رو هستیم که به نام جریان الحوثی معروف است. جریانی که در ابتدا بسیار محدود ولی روز به روز بر گستره آن افزوده شده است. خاستگاه این حرکت، منطقه شمالی یمن در استان صعده است. منطقه‌ای که خاستگاه ابتدایی حکومتهای شیعی زیدی یمن و در طول قرون متمادی با حوزه‌ها و علمای این مذهب عجین گشته است. برای فهم درست این حرکت باید کمی به عقب برگردیم و دسته بندی کلی از زیدیه داشته باشیم.
در قرن 14 هر چند امامان زیدی با تمدن و عصر جدید آشنا شدند و رگه‌های روشنفکری داشتند و تلاش کردند دستگاه امامت را با اندیشه‌ها و علوم نوین وفق دهند ولی هنوز زیدی به شمار می‌رفتند. در این قرن عالمان بزرگی ظهور کرده‌اند مانند علامه مجدالدین المؤیدی که با 100 سال عمر هم اکنون در قید حیات است. او نماینده فعلی جریان زیدیه جارودی و صاحب تالیفات بسیار است و ساکن استان صعده، مرکز جریان جارودی زیدیه است.
عالم دیگری که در این منطقه ساکن است سید بدرالدین الحوثی است که از سادات طباطبایی و از علمای بنام و صاحب تألیف است. تألیفات او بسیار نزدیک با مکتب امامیه است مثلا کتابی دارد به عنوان «من هم الرافضه»` و در این کتاب تلاش می‌کند ثابت کند رافضی‌ها امامیه و پیروان امام صادق(ع) نیستند بلکه در مرحله اول، بنی امیه و دشمنان اهل بیت(ع) هستند و در تألیف دیگری با عنوان «آل محمد لیس کل امه»` به اثبات این مطلب می‌پردازد که سادات و اهل بیت(ع)، مقام بلندی داشته و دارند. «الفئه` الباغیه»` در توضیح و تفسیر روایت نبوی قاتلان عمار، جزوات «تفسیر ثقلین»، «زیاره` القبور»، «تحریر الافکار» و «السهم الثابت فی ابطال دعایات النواصب» از دیگر آثار ایشان است.8 ایشان در ایام جنگهای یمن در دهه 90 به ایران کوچ کرد و چند سالی در ایران مهمان بود و زندگی بسیار ساده و زاهدانه‌ای داشت. وی در حال حاضر رهبر معنوی جنبش شیعیان یمن است.
محمود پیربداغی
پی‌نوشت‌ها:
1 - مقدمه قاموس المحیط، ص 47 و 2.48 - دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، جلد دوم، ذیل ابناء .3 - تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، محمد محمدی ملایری، جلد یکم، انتشارات یزدان، تهران 1372 خ، صص 433 4.428 - الفصول‌الفخریه، جمال‌الدین احمد بن عنبه، به اهتمام سید جلال‌الدین محدث ارموی، انتشارات علمی و فرهنگی، 1363، ص 5.128 - زیدیه، ویلفرد مادلونگ، ترجمه سیدمحمد منافیان، ص 60 .6 -مطمح الآمال، قاضی حسین بن ناصر مهلا، موسسه فرهنگی امام زید بن علی .7 - فرق‌الشیعه نوبختی، حسن بن موسی نوبختی، ترجمه و تعلیقات محمد جواد مشکور، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم 1381، ص 54 .8- سایت هفت اقلیم، مصاحبه با سید علی موسوی‌نژاد.

 
پنجشنبه 26 آذر 1388            

 

تبلیغات