تاریخ هزار ساله در قاب ثبت جهانی
آرشیو
چکیده
میگویند بزرگترین بازار سرپوشیده جهان است؛ بیش از هزار سال عمر دارد؛ شجرهنامهاش را ناصرخسرو و مارکوپولو و ابن بطوطه و شاردن و کلاویخو نوشتهاند؛ هیچکس نیست که ادعا کند همه جایش را دیده و به همه سویش سرک کشیده؛ تازهواردان در آن براحتی گم میشوند؛ خودش به تنهایی یک شهر است؛ میتوان سالها درونش ماند و بینیاز به دنیای بیرون زندگی کرد؛ و خلاصه در یک کلام تجارتخانهای است با 16 راسته، 14 دالان، 20 تیمچه، 25 سرا، 7 چهارسوق، 8 هزار دکان، 14 مسجد و تعدادی مدرسه و حمام و زورخانه در فضایی به وسعت یک کیلومتر مربع.متن
بازار تبریز، بازاری است همچون دیگر بازارهای تاریخی ایران و با همان فضاها و عناصر؛ اگر با دید معمارانه بنگریم، شاید احساس کنیم که شبیهاش را در بسیاری شهرها، از یزد و کرمان و نایین گرفته تا تهران و اصفهان و شیراز دیدهایم. اما خوب که بنگریم آن را بینظیر و یگانه مییابیم. آری، بازارهای کرمان و کاشان و قزوین هم همین تاقهای ضربی و آجرکاریهای زیبا و رسمیبندیهای چشمنواز و شاید بهترش را دارند، اما کو آن اعتبار اقتصادی و اجتماعی پیشین؟
در این وانفسا، شاید فقط بازار تبریز است که دامان خویش را از این معرکه تا حدودی به دور نگاه داشته. این بازار از هزار و اندی سال پیش لحظهای از تکاپوی اقتصادی و اجتماعی باز نمانده است؛ نه زلزله دوره زندیه تباهش کرد، نه رکود اقتصادی عصر قاجار از رونقش کاست و نه نهضت پاساژسازی دوران معاصر توانست رقیبی برایش بتراشد.
از همین روست که دولت ایران به صرافت افتاده است تا آن را برای ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو به کمیته میراث جهانی این سازمان پیشنهاد دهد. 10 اثر ایرانی دیگر که پیشتر در این فهرست ثبت شدهاند، همچون زیگورات چغازنبیل، تختجمشید، پاسارگاد، تخت سلیمان، گنبد سلطانیه و... همگی جنبه موزهای دارند. اینها غالبا بناهای نیمهویرانی هستند که تنها به صفت تاریخی بودن و بهعنوان میراث فرهنگی پراهمیت تلقی میشوند. اما بازار تبریز اثری است که زندگی در آن همچنان ادامه دارد و در هیبت یک اثر تاریخی نقش پررنگی را در حیات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی تبریز و در دایرهای وسیعتر آذربایجان و بلکه ایران ایفا میکند. از اینرو ثبت جهانی آن یک نقطه عطف در روند جهانی شدن آثار ایرانی است.
بازاری در قلب شهر، شهری بر لب جاده
بازار تبریز، همزاد تبریز است؛ اما چون به درستی نمیدانیم که این شهر کی و چگونه بنیان نهاده شد، از آغاز کار بازارش هم آگاهی چندانی نداریم. همینقدر میدانیم که تبریز در سدههای نخستین اسلامی شهری آباد بود. طبق افسانهای کهن، تب شدید زبیده خاتون، همسر هارونالرشید عباسی در این شهر فروریخت و از این رو تبریز (تب ریز) میتواند خوانده شد. این داستان گرچه راست نباشد، اما میتواند آبادانی تبریز در سده 2 هجری قمری را گواهی دهد.
در این هنگام، تبریز یکی از گذرگاههای پراهمیت در جاده ابریشم بود. این جاده که از چین آغاز میشد، از خراسان میگذشت و پس از رسیدن به ری، دو شاخه میشد؛ شاخه نخست به بغداد میرفت و شاخه دوم از راه تبریز به آسیای صغیر (ترکیه امروزی) میرسید. تا زمانی که بغداد زیر سلطه خلفای عباسی بود، یعنی تا میانه سده 7 هجری قمری، شاخه دوم اهمیت کمتری داشت و یک راه فرعی به شمار میآمد؛ اما زمانی که هولاکوخان مغول، طومار خلافت عباسی را درهم پیچید و روزگار شکوه بغداد سپری شد، شاخه دوم یا همان راه تبریز وضع بهتری پیدا کرد.
اندکی بعد، جانشینان هولاکوخان که سلسله ایلخانان ایران را بنیان نهادند، تبریز را به پایتختی برگزیدند و یک سبب دیگر بر اسباب رونق بازرگانی در این شهر افزوده شد. علاوه بر ناصرخسرو و مقدسی (مقدس بر وزن مسجد) که در سده 4 هجری قمری بازار تبریز را دیدهاند و از گستردگی داد و ستد در آن سخن گفتهاند، یاقوت حموی جغرافیدان اسلامی نیز بازار تبریز را در سال 615 هجری قمری یعنی در سالهای نخست یورش مغولان به ایران چنین وصف کرده است: در آن شهر از پارچههای عبایی، سقلاطون، اطلسی و سجاده زیاد به عمل میآید و به دیگر شهرهای شرق و غرب صادر میشود.
و مارکوپولو، جهانگرد ونیزی که در سالهای 670 تا 695 هجری قمری شهرهای مختلف آسیا را زیرپا نهاد، درباره تبریز مینویسد: موقعیت تجاری تبریز بقدری خوب است که بازرگانان از همه سو، از هندوستان، بغداد، موصل و هرمز برای خرید و فروش به آنجا میآیند. بهترین سنگهای قیمتی و مرواریدهای اعلی را میتوان در این شهر به دست آورد. بازرگانانی که با خارجه داد و ستد میکنند، زود متمول و متمکن میشوند.
توصیف این بطوطه، جهانگرد مراکشی که در سال 731 هجری قمری و پس از دوران پایتختی تبریز به این شهر آمده از این هم روشنتر است و نشان میدهد که بازار شهر به چه پایه رونق داشت. او میگوید: روزی که از دروازه بغداد به شهر تبریز وارد شدیم، به بازار بزرگی که بازار غازان خوانده میشد رسیدیم و آن بهترین بازارهایی بود که من در همه شهرهای دنیا دیده بودم. در این بازار هریک از اصناف و پیشهوران محل مخصوصی برای خود دارند. من به بازار جواهرفروشان وارد شدم و آنقدر جواهرات گوناگون دیدم که چشمم خیره شد...
پایتختی تبریز در روزگار ایلخانان دیری نپایید، اما تأثیر زیادی بر شکوه این شهر، بویژه بازارش بر جای نهاد. زنجیره تعریف و تمجید جهانگردان از بازار تبریز ادامه پیدا کرد و در روزگاری که شاردن، جهانگرد فرانسوی، به این شهر آمد، به اوج رسید. پیش از آن یک بار در زمان سلسله آق قویونلو (سده 9 هجری) و دیگر بار در آغاز کار صفویان (سده 10 هجری) تبریز برای دومین و سومین بار پایتختی را تجربه کرده بود و بر شکوه پیشین افزوده بود. وقتی شاردن در سده 11 هجری به بازار تبریز قدم نهاد، آن را اینگونه یافت:
من کالایی نمیشناسم که در این شهر فروشگاه یا انباری نداشته باشد. بهترین دستارهای ایرانی در تبریز تهیه میشود. بازرگانان بزرگ شهر برایم تعریف کردند که سالانه 6 هزار عدل ابریشم در کارگاههای این شهر بافته میشود. تجارت تبریز در سراسر ایران، عثمانی، روسیه، ترکستان، هندوستان و ساحل دریای سیاه گسترده شده است.
مرگ و تولد دوباره بازار تبریز
روزگار خوش بازار تبریز تا پایان دوره صفوی ادامه پیدا کرد. میتوان حدس زد که با رکود اقتصادی ایران در واپسین سالهای زمامداری صفویان و پس از آن در دوره شورش افغانان و باز به روزگار نادرشاه که پیوسته در کشورگشایی بود و مالیاتهای سنگین بر رعایا میبست، بازار تبریز از فراز به فرود رسید. اما مصیبت بزرگ در سال 1193 هجری قمری یعنی در دوره زندیه نازل شد. زلزلهای که اکنون تخمین زده میشود 6/7 ریشتر شدت داشت، تبریز را به خاک سیاه نشاند و از بازار، جز تلی از خاک باقی نماند.
اما تبریز نه پشت کوه بود و نه میان بیابان که بتوان به امید خدا رهایش کرد و از بازسازیاش چشم پوشید. تبریز همسایه امپراتوری عثمانی و کانون دادوستد با روسیه و اروپا بود. به همین سبب، خیلی زود دست به کار بازسازیاش شدند و تاریخ میگوید که افتخار این خدمت به نام نجفقلی خان دنبلی بیگلربیگی یا همان حاکم وقت تبریز ثبت شده است. در بازسازی تبریز، بارویی با هشت دروازه به دور شهر کشیدند و پشت اغلب آنها بازارچههایی را بنا کردند که برخیشان به بازار مرکزی راه میبرد. وقتی بازسازی تمام شد، روزگار سلسله زندیه نیز به سر آمده بود و قدرت در دست ایل و تبار قاجار قرار گرفت.
قاجارها از همان آغاز، درگیر جنگ در قفقاز شدند. ابتدا آغا محمد شاه فتوحاتی را در آن نواحی به انجام رساند و سپس در زمان جانشینش فتحعلیشاه، روسیه تزاری پیشروی در قفقاز را آغاز کرد. بنابراین تبریز به عنوان بزرگترین شهر نزدیک به صحنه نبرد، اهمیت زیادی پیدا کرد. عباس میرزا فرزند و ولیعهد فتحعلیشاه و فرمانده جنگ با روسیه، عموما در تبریز اقامت داشت و همین باعث شد که تبریز در دوران پس از او همچنان ولیعهدنشین بماند.
از بعد اقتصادی، بخش بزرگی از تجارت خارجی ایران با روسیه بود و همین طور با عثمانی و اروپا. بدین سبب، تبریز مرکز واردات و صادرات به شمار میآمد و بازارش اهمیت زیادی داشت. این اهمیت اقتصادی، اعتبار سیاسی را نیز به همراه آورد و بویژه در جنبش مشروطه ایران نقش بازار تبریز در خیزش علیه استبداد قاجار و خصوصا پایان دادن به خودکامگیها و مشروطهستیزیهای محمدعلیشاه قاجار بسیار پررنگ بود.
در نهضت امام خمینی و پیروزی انقلاب اسلامی نیز بازار تبریز همین نقش را بار دیگر ایفا کرد. مساجد و حوزههای علمیهای که در قلب بازار یا کنار آن قرار دارند، موقعیت بازار در خیزش علیه استبداد پهلوی را ارتقا بخشیدند و آن را به نبض تحولات تبریز و به تبع آذربایجان تبدیل کردند. هم از این روست که ثبت جهانی بازار تبریز پیش از آن که ثبت یک بافت تاریخی و آثار معماری باشد، ثبت آیینه تمام نمای تاریخ ایران و شیوه زندگی ایرانیان در یک دوره هزارساله است.
پنجشنبه 26 آذر 1388
در این وانفسا، شاید فقط بازار تبریز است که دامان خویش را از این معرکه تا حدودی به دور نگاه داشته. این بازار از هزار و اندی سال پیش لحظهای از تکاپوی اقتصادی و اجتماعی باز نمانده است؛ نه زلزله دوره زندیه تباهش کرد، نه رکود اقتصادی عصر قاجار از رونقش کاست و نه نهضت پاساژسازی دوران معاصر توانست رقیبی برایش بتراشد.
از همین روست که دولت ایران به صرافت افتاده است تا آن را برای ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو به کمیته میراث جهانی این سازمان پیشنهاد دهد. 10 اثر ایرانی دیگر که پیشتر در این فهرست ثبت شدهاند، همچون زیگورات چغازنبیل، تختجمشید، پاسارگاد، تخت سلیمان، گنبد سلطانیه و... همگی جنبه موزهای دارند. اینها غالبا بناهای نیمهویرانی هستند که تنها به صفت تاریخی بودن و بهعنوان میراث فرهنگی پراهمیت تلقی میشوند. اما بازار تبریز اثری است که زندگی در آن همچنان ادامه دارد و در هیبت یک اثر تاریخی نقش پررنگی را در حیات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی تبریز و در دایرهای وسیعتر آذربایجان و بلکه ایران ایفا میکند. از اینرو ثبت جهانی آن یک نقطه عطف در روند جهانی شدن آثار ایرانی است.
بازاری در قلب شهر، شهری بر لب جاده
بازار تبریز، همزاد تبریز است؛ اما چون به درستی نمیدانیم که این شهر کی و چگونه بنیان نهاده شد، از آغاز کار بازارش هم آگاهی چندانی نداریم. همینقدر میدانیم که تبریز در سدههای نخستین اسلامی شهری آباد بود. طبق افسانهای کهن، تب شدید زبیده خاتون، همسر هارونالرشید عباسی در این شهر فروریخت و از این رو تبریز (تب ریز) میتواند خوانده شد. این داستان گرچه راست نباشد، اما میتواند آبادانی تبریز در سده 2 هجری قمری را گواهی دهد.
در این هنگام، تبریز یکی از گذرگاههای پراهمیت در جاده ابریشم بود. این جاده که از چین آغاز میشد، از خراسان میگذشت و پس از رسیدن به ری، دو شاخه میشد؛ شاخه نخست به بغداد میرفت و شاخه دوم از راه تبریز به آسیای صغیر (ترکیه امروزی) میرسید. تا زمانی که بغداد زیر سلطه خلفای عباسی بود، یعنی تا میانه سده 7 هجری قمری، شاخه دوم اهمیت کمتری داشت و یک راه فرعی به شمار میآمد؛ اما زمانی که هولاکوخان مغول، طومار خلافت عباسی را درهم پیچید و روزگار شکوه بغداد سپری شد، شاخه دوم یا همان راه تبریز وضع بهتری پیدا کرد.
اندکی بعد، جانشینان هولاکوخان که سلسله ایلخانان ایران را بنیان نهادند، تبریز را به پایتختی برگزیدند و یک سبب دیگر بر اسباب رونق بازرگانی در این شهر افزوده شد. علاوه بر ناصرخسرو و مقدسی (مقدس بر وزن مسجد) که در سده 4 هجری قمری بازار تبریز را دیدهاند و از گستردگی داد و ستد در آن سخن گفتهاند، یاقوت حموی جغرافیدان اسلامی نیز بازار تبریز را در سال 615 هجری قمری یعنی در سالهای نخست یورش مغولان به ایران چنین وصف کرده است: در آن شهر از پارچههای عبایی، سقلاطون، اطلسی و سجاده زیاد به عمل میآید و به دیگر شهرهای شرق و غرب صادر میشود.
و مارکوپولو، جهانگرد ونیزی که در سالهای 670 تا 695 هجری قمری شهرهای مختلف آسیا را زیرپا نهاد، درباره تبریز مینویسد: موقعیت تجاری تبریز بقدری خوب است که بازرگانان از همه سو، از هندوستان، بغداد، موصل و هرمز برای خرید و فروش به آنجا میآیند. بهترین سنگهای قیمتی و مرواریدهای اعلی را میتوان در این شهر به دست آورد. بازرگانانی که با خارجه داد و ستد میکنند، زود متمول و متمکن میشوند.
توصیف این بطوطه، جهانگرد مراکشی که در سال 731 هجری قمری و پس از دوران پایتختی تبریز به این شهر آمده از این هم روشنتر است و نشان میدهد که بازار شهر به چه پایه رونق داشت. او میگوید: روزی که از دروازه بغداد به شهر تبریز وارد شدیم، به بازار بزرگی که بازار غازان خوانده میشد رسیدیم و آن بهترین بازارهایی بود که من در همه شهرهای دنیا دیده بودم. در این بازار هریک از اصناف و پیشهوران محل مخصوصی برای خود دارند. من به بازار جواهرفروشان وارد شدم و آنقدر جواهرات گوناگون دیدم که چشمم خیره شد...
پایتختی تبریز در روزگار ایلخانان دیری نپایید، اما تأثیر زیادی بر شکوه این شهر، بویژه بازارش بر جای نهاد. زنجیره تعریف و تمجید جهانگردان از بازار تبریز ادامه پیدا کرد و در روزگاری که شاردن، جهانگرد فرانسوی، به این شهر آمد، به اوج رسید. پیش از آن یک بار در زمان سلسله آق قویونلو (سده 9 هجری) و دیگر بار در آغاز کار صفویان (سده 10 هجری) تبریز برای دومین و سومین بار پایتختی را تجربه کرده بود و بر شکوه پیشین افزوده بود. وقتی شاردن در سده 11 هجری به بازار تبریز قدم نهاد، آن را اینگونه یافت:
من کالایی نمیشناسم که در این شهر فروشگاه یا انباری نداشته باشد. بهترین دستارهای ایرانی در تبریز تهیه میشود. بازرگانان بزرگ شهر برایم تعریف کردند که سالانه 6 هزار عدل ابریشم در کارگاههای این شهر بافته میشود. تجارت تبریز در سراسر ایران، عثمانی، روسیه، ترکستان، هندوستان و ساحل دریای سیاه گسترده شده است.
مرگ و تولد دوباره بازار تبریز
روزگار خوش بازار تبریز تا پایان دوره صفوی ادامه پیدا کرد. میتوان حدس زد که با رکود اقتصادی ایران در واپسین سالهای زمامداری صفویان و پس از آن در دوره شورش افغانان و باز به روزگار نادرشاه که پیوسته در کشورگشایی بود و مالیاتهای سنگین بر رعایا میبست، بازار تبریز از فراز به فرود رسید. اما مصیبت بزرگ در سال 1193 هجری قمری یعنی در دوره زندیه نازل شد. زلزلهای که اکنون تخمین زده میشود 6/7 ریشتر شدت داشت، تبریز را به خاک سیاه نشاند و از بازار، جز تلی از خاک باقی نماند.
اما تبریز نه پشت کوه بود و نه میان بیابان که بتوان به امید خدا رهایش کرد و از بازسازیاش چشم پوشید. تبریز همسایه امپراتوری عثمانی و کانون دادوستد با روسیه و اروپا بود. به همین سبب، خیلی زود دست به کار بازسازیاش شدند و تاریخ میگوید که افتخار این خدمت به نام نجفقلی خان دنبلی بیگلربیگی یا همان حاکم وقت تبریز ثبت شده است. در بازسازی تبریز، بارویی با هشت دروازه به دور شهر کشیدند و پشت اغلب آنها بازارچههایی را بنا کردند که برخیشان به بازار مرکزی راه میبرد. وقتی بازسازی تمام شد، روزگار سلسله زندیه نیز به سر آمده بود و قدرت در دست ایل و تبار قاجار قرار گرفت.
قاجارها از همان آغاز، درگیر جنگ در قفقاز شدند. ابتدا آغا محمد شاه فتوحاتی را در آن نواحی به انجام رساند و سپس در زمان جانشینش فتحعلیشاه، روسیه تزاری پیشروی در قفقاز را آغاز کرد. بنابراین تبریز به عنوان بزرگترین شهر نزدیک به صحنه نبرد، اهمیت زیادی پیدا کرد. عباس میرزا فرزند و ولیعهد فتحعلیشاه و فرمانده جنگ با روسیه، عموما در تبریز اقامت داشت و همین باعث شد که تبریز در دوران پس از او همچنان ولیعهدنشین بماند.
از بعد اقتصادی، بخش بزرگی از تجارت خارجی ایران با روسیه بود و همین طور با عثمانی و اروپا. بدین سبب، تبریز مرکز واردات و صادرات به شمار میآمد و بازارش اهمیت زیادی داشت. این اهمیت اقتصادی، اعتبار سیاسی را نیز به همراه آورد و بویژه در جنبش مشروطه ایران نقش بازار تبریز در خیزش علیه استبداد قاجار و خصوصا پایان دادن به خودکامگیها و مشروطهستیزیهای محمدعلیشاه قاجار بسیار پررنگ بود.
در نهضت امام خمینی و پیروزی انقلاب اسلامی نیز بازار تبریز همین نقش را بار دیگر ایفا کرد. مساجد و حوزههای علمیهای که در قلب بازار یا کنار آن قرار دارند، موقعیت بازار در خیزش علیه استبداد پهلوی را ارتقا بخشیدند و آن را به نبض تحولات تبریز و به تبع آذربایجان تبدیل کردند. هم از این روست که ثبت جهانی بازار تبریز پیش از آن که ثبت یک بافت تاریخی و آثار معماری باشد، ثبت آیینه تمام نمای تاریخ ایران و شیوه زندگی ایرانیان در یک دوره هزارساله است.
پنجشنبه 26 آذر 1388