ارمغان ترس
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
103 سال پیش در دیماه 1385 خورشیدی مظفرالدین شاه قاجار 9 روز پس از آن که قانون اساسی مشروطیت را به امضا رساند در گذشت. او در سال 1269 ه . ق به دنیا آمد، چهارمین فرزند ناصرالدین شاه بود، اما چون دو برادر بزرگ ترش در خردسالی درگذشتند و مادر برادر سوم یعنی مسعود میرزا ظلالسلطان از خانواده شاهی نبود، ولایتعهدی را از آن خود کرد. 8 ساله بود که به للگی رضاقلیخان هدایت به آذربایجان فرستاده شد و یک سال بعد در 1278 به ولایتعهدی رسید.متن
از دوران اقامتش در تبریز که قرار بود آیین شهریاری را به ممارست بیاموزد، چیز دندانگیری گزارش نشده است، مگر آن که به روایت اغلب تاریخنویسان مشروطه، چاپلوسان ناشایست دورهاش کرده بودند و سبب شدند که سادهدل و کمسواد و عیاش بارآید. اما گویا طی 35 سال اقامت در تبریز که مهد اندیشه ترقی بود، تا حدودی با افکار نو آشنا شد و در عین حال به سبب نفوذ روسها در آذربایجان به سیاست آنان گرایش یافت.
هنگامیکه ناصرالدین شاه در 17 ذیقعده 1313 به ضرب گلوله میرزارضا کرمانی، جان باخت، مظفرالدین میرزا هم فرصت پیدا کرد تا به رغم سالها فرمانروایی بینظم بر آذربایجان، خود را بر تخت سلطنت ایران بیابد. او در نخستین گام با عزل امینالسلطان، صدراعظم پدر خویش، میرزا علیخان امینالدوله را به صدارت گماشت (رجب 1315) که دوران صدراتش با اصلاحاتی در امور مالی و گمرکی و گسترش نهادهای آموزشی همراه شد.
یک سال پس از روی کار آمدن امینالدوله، شاه 47 ساله که در حسرت سفرهای پدر به فرنگستان بود، به خیال سفر اروپا افتاد و در بحران مالی روبه گسترش، چاره کار را در استقراض خارجی دید؛ لیکن از آنجا که صدراعظم قادر به رفع مشکلات مالی و تن دادن به شرایط ناگوار استقراض نبود، به ناگزیر کنار رفت و جای خود را به سلف خویش امینالسلطان سپرد. او نیز با گرفتن دو فقره وام از روسیه، در گشایش تنگناهای مالی کوشید و مقدمات سفر شاه به فرنگستان را فراهم آورد. این سفر که در 12 ذیحجه 1317 آغاز شد شامل دیدار از روسیه، فرانسه، بلژیک، هلند، آلمان، اتریش، ایتالیا، یوگسلاوی و عثمانی بود. شاه در پاریس به شکلی نافرجام از سوی جوان 27 سالهای که به قول ناظمالاسلام کرمانی از «مجذوبین عوالم مدنیت» بود، ترور شد و ضارب در بازجوییها گفت: «اگر رئیس جمهور ما استعفا میداد، بهتر از این مهمانداری بود.»
سفر به فرنگ دو بار دیگر تقریبا با همان مقدمات و مخلفات و تا حدودی برای معالجه بیماریهای شاه تکرار شد؛ یکی در 1319 که دعوت رسمی دولت انگلستان برای دیدار از این کشور چاشنیاش بود و دیگری در 1323.
در فاصله این دو سفر، اوضاع ایران رو به وخامت گذارد و در شهرهای اصفهان، تبریز، ارومیه، اردبیل، شیراز، یزد، کرمان و مشهد آشوبهایی رخ داد. این آشوبها در اصفهان و تبریز که قحطی و کمبود نان بلوای بزرگی را رقم زد، دامنه وسیع تری داشت. نهایتا کار به استعفای اجباری امینالسلطان در 1321 انجامید و عبدالمجید میرزا عینالدوله داماد شاه جای او را گرفت. لیکن او نیز نتوانست از شدت نارضایتیها بکاهد و جریان امور سمت و سوی مشروطهخواهی یافت.
وقتی جنبش بالا گرفت، شاه اغلب اوقات را در بیماری به سر میبرد و اطرافیان مانع آگاهیاش از رخدادها میشدند، اما آنجا که به ناگزیر از درخواستهای مشروطهخواهان با خبر میشد، از شدت عمل پرهیز میکرد و همراهی نشان میداد؛ چندان که آخرالامر عینالدوله مخالف مشروطه را از صدارت عزل کرد و کار را بدست میرزا نصرالهخان مشیرالدوله سپرد. در واقع به قول ناظمالاسلام «جبنیت پادشاه عاقبت به حال ایران مفید واقع گردید و به یک جنبش ملی مشروطیت، سلطنت را تسلیم نمود» و شاید بدین دلیل که باز به عقیده ناظمالاسلام «به ترقی مملکت مایلتر بود، ولو اندکی از اقتدارات او کاسته میشد.»
شاه در این راه تنها 9 روز پیش از مرگ، قانون اساسی مشروطه را به امضا رساند و سرانجام در شب 24 ذیقعده 1324 درحالی که به مقتضای روحیه کودکانهاش مخبرالسلطنه را ناگزیر کرده بود بالای بسترش نشسته و از درختان ژاپن سخن بگوید، در گذشت. جنازهاش را به عراق برده و در حرم سومین امام شیعیان به خاک سپردند. او 55 سال عمر کرد و تنها یکپنجم آن را به شاهی گذراند. در این مدت علاوه بر یادگار نیک مشروطه، امتیازهایی نیز به بیگانگان واگذار شد که مصیبتبارترینشان امتیاز نفت جنوب، معروف به قرارداد دارسی در سال 1319 قمری بود.
پنجشنبه 24 دی 1388
هنگامیکه ناصرالدین شاه در 17 ذیقعده 1313 به ضرب گلوله میرزارضا کرمانی، جان باخت، مظفرالدین میرزا هم فرصت پیدا کرد تا به رغم سالها فرمانروایی بینظم بر آذربایجان، خود را بر تخت سلطنت ایران بیابد. او در نخستین گام با عزل امینالسلطان، صدراعظم پدر خویش، میرزا علیخان امینالدوله را به صدارت گماشت (رجب 1315) که دوران صدراتش با اصلاحاتی در امور مالی و گمرکی و گسترش نهادهای آموزشی همراه شد.
یک سال پس از روی کار آمدن امینالدوله، شاه 47 ساله که در حسرت سفرهای پدر به فرنگستان بود، به خیال سفر اروپا افتاد و در بحران مالی روبه گسترش، چاره کار را در استقراض خارجی دید؛ لیکن از آنجا که صدراعظم قادر به رفع مشکلات مالی و تن دادن به شرایط ناگوار استقراض نبود، به ناگزیر کنار رفت و جای خود را به سلف خویش امینالسلطان سپرد. او نیز با گرفتن دو فقره وام از روسیه، در گشایش تنگناهای مالی کوشید و مقدمات سفر شاه به فرنگستان را فراهم آورد. این سفر که در 12 ذیحجه 1317 آغاز شد شامل دیدار از روسیه، فرانسه، بلژیک، هلند، آلمان، اتریش، ایتالیا، یوگسلاوی و عثمانی بود. شاه در پاریس به شکلی نافرجام از سوی جوان 27 سالهای که به قول ناظمالاسلام کرمانی از «مجذوبین عوالم مدنیت» بود، ترور شد و ضارب در بازجوییها گفت: «اگر رئیس جمهور ما استعفا میداد، بهتر از این مهمانداری بود.»
سفر به فرنگ دو بار دیگر تقریبا با همان مقدمات و مخلفات و تا حدودی برای معالجه بیماریهای شاه تکرار شد؛ یکی در 1319 که دعوت رسمی دولت انگلستان برای دیدار از این کشور چاشنیاش بود و دیگری در 1323.
در فاصله این دو سفر، اوضاع ایران رو به وخامت گذارد و در شهرهای اصفهان، تبریز، ارومیه، اردبیل، شیراز، یزد، کرمان و مشهد آشوبهایی رخ داد. این آشوبها در اصفهان و تبریز که قحطی و کمبود نان بلوای بزرگی را رقم زد، دامنه وسیع تری داشت. نهایتا کار به استعفای اجباری امینالسلطان در 1321 انجامید و عبدالمجید میرزا عینالدوله داماد شاه جای او را گرفت. لیکن او نیز نتوانست از شدت نارضایتیها بکاهد و جریان امور سمت و سوی مشروطهخواهی یافت.
وقتی جنبش بالا گرفت، شاه اغلب اوقات را در بیماری به سر میبرد و اطرافیان مانع آگاهیاش از رخدادها میشدند، اما آنجا که به ناگزیر از درخواستهای مشروطهخواهان با خبر میشد، از شدت عمل پرهیز میکرد و همراهی نشان میداد؛ چندان که آخرالامر عینالدوله مخالف مشروطه را از صدارت عزل کرد و کار را بدست میرزا نصرالهخان مشیرالدوله سپرد. در واقع به قول ناظمالاسلام «جبنیت پادشاه عاقبت به حال ایران مفید واقع گردید و به یک جنبش ملی مشروطیت، سلطنت را تسلیم نمود» و شاید بدین دلیل که باز به عقیده ناظمالاسلام «به ترقی مملکت مایلتر بود، ولو اندکی از اقتدارات او کاسته میشد.»
شاه در این راه تنها 9 روز پیش از مرگ، قانون اساسی مشروطه را به امضا رساند و سرانجام در شب 24 ذیقعده 1324 درحالی که به مقتضای روحیه کودکانهاش مخبرالسلطنه را ناگزیر کرده بود بالای بسترش نشسته و از درختان ژاپن سخن بگوید، در گذشت. جنازهاش را به عراق برده و در حرم سومین امام شیعیان به خاک سپردند. او 55 سال عمر کرد و تنها یکپنجم آن را به شاهی گذراند. در این مدت علاوه بر یادگار نیک مشروطه، امتیازهایی نیز به بیگانگان واگذار شد که مصیبتبارترینشان امتیاز نفت جنوب، معروف به قرارداد دارسی در سال 1319 قمری بود.
پنجشنبه 24 دی 1388