توهم تجدد در پهلوی اول
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
در ششم دی ماه سال 1307 خورشیدی، دولت پهلوی اول (1320 1304) قانونی را تحت عنوان متحدالشکل نمودن البسه اتباع ایران در داخل مملکت به تصویب رساند که تا به امروز دستمایه نقد و نظرهای بسیار شده است. این قانون که صرفا برای مردان ایرانی در نظر گرفته شده بود، مقدمهای بود برای برنامه کشف حجاب در سال 1314 خورشیدی که تغییر پوشش زنان را در نظر داشت. شگفت این که پیامدهای منفی قانون اتحاد لباس و مقاومت جامعه ایران در برابر آن زمینه چشمپوشی دولت پهلوی از کشف حجاب را فراهم نیاورد.متن
کارگزاران دولت پهلوی اول، تغییر پوشش ایرانیان را مقدمهای بر تغییر پندار و کردار آنان میدانستند و وحدت لباس را گامی به سوی وحدت زبان و وحدت ملی جامعه ایران برمیشمردند. آنان این قاعده را که هرکس آنچنان میپوشد که میاندیشد، به شکل معکوس خوانده و به این نتیجه رسیده بودند که هرکس آنچنان میاندیشد که میپوشد. همان ایام رضاشاه در جمع گروهی از تجار و اصناف گفته بود: اتحاد شکل و اتحاد لباس که متضمن اتحاد فکر و عقیده است، نتایج خوبی را برای پیشرفت امور و اصلاحات مملکتی در بردارد... . اختلاف زبان و لباس که فیمابین ملت ایران از سالهای متمادی بوده است، فوقالعاده جلب نظر ما را کرده. من این مسأله اتحاد لباس و زبان را از وظایف حتمی ملت میدانم و معتقدم که... این اتحاد لباس روح شجاعت و شهامت و وحدت را به شما آموخته و شما را وادار به جلب ترقیات مینماید.1
طراحان قانون اتحاد لباس وحدت ملی را منوط به مستحیل ساختن اقوام غیرفارسیزبان در قومیت مرکزی فارسی زبان میدانستند و از میان بردن لباس بومی آنها را مقدمهای برای اجرای مقصود خود میپنداشتند. حتی هنگام بررسی طرح، معلوم شد که برخی نمایندگان با نظر تحقیر به زبان، فرهنگ و پوشش اقوام ایرانی مینگرند. برای مثال علی دشتی در حین دفاع از طرح گفت: الان شما به خوزستان تشریف ببرید، دیگر عربی [ را ] با چفیه عقال نمیبینید. همه کت و شلوار پوشیدهاند، همه آدم شدهاند. یکی از نمایندگان گفت: آدم بودند. و دشتی پاسخ داد: بنده عقیده دارم که شکل چفیه عقال در ایران شکل آدم نیست و هم مخالف ملیت ماست. 2
قانون اتحاد لباس که در 4 ماده به تصویب رسید، ضمن آن که مجتهدین، مراجع، مفتیان اهل سنت، پیشنمازان، محدثین، طلاب، مدرسین فقه و اصول و حکمت الهی و روحانیان اقلیتهای مذهبی را از شمول قانون مستثنی میکرد، مقرر میداشت: کلیه اتباع ذکور ایران که برحسب مشاغل دولتی دارای لباس مخصوص نیستند، در داخله مملکت مکلف هستند که ملبس به لباس متحدالشکل بشوند و تمامی مستخدمان دولت اعم از قضایی و اداری مکلف هستند در موقع اشتغال به کار دولتی به لباس مخصوص قضایی یا اداری ملبس شوند و در غیر آن موقع باید به لباس متحدالشکل ملبس گردند. نادیده گرفتن این قانون جزای نقدی از یک تا 5 تومان یا حبس از یک تا 7 روز در پی داشت.3
اندکی بعد در تاریخ 3 بهمن 1307، هیات وزیران نظامنامه متحدالشکل شدن البسه را در 20 ماده تصویب کرد که در آن لباس متحدالشکل، موسوم به لباس پهلوی بدین ترتیب مشخص شده بود: کلاه پهلوی و اقسام لباس کوتاه اعم از نیمتنه (یقه عربی یا یقه برگردان)، پیراهن و غیره و شلوار اعم از بلند یا کوتاه یا مچ پیچدار. پوشیدن لباسی غیر از این و بستن شال ممنوع بود. برای ساکنان شهرها بالاپوش معمولی عبارت بود از اقسام پالتو. استفاده از بالاپوشهای دیگر هم برای حفظ از سرما یا هنگام مسافرت منعی نداشت. کلاهپهلوی متحدالشکل و بدون علائم ممیز بود و استعمال کلاههایی که رنگ زننده داشتند، ممنوع بود. همچنین اولیای کودکان ذکوری که وقت پوشیدن لباس معمول آنها فرارسیده بود، مسؤول لباس پوشیدن متحدالشکل فرزندانشان شناخته میشدند.4
از سال 1307 تا 1314 مقررات بسیاری برای اجرای برنامه اتحاد لباس وضع شد که جملگی به کارکنان دولت یا دانشآموزان مدارس مربوط میشدند. علت هم روشن بود: دولت برای اجرای اتحاد لباس ابزارهای کافی و کارآمد در اختیار نداشت و ناگزیر بود اجرای قانون را به زیرمجموعههای خود که کنترل مؤثری بر آنها داشت، محدود کند. خصوصا در شهرهای کوچک و روستاها و سکونتگاههای ایلات و عشایر پیشرفت چندانی در اجرای قانون به چشم نمیخورد.
حتی زمانی که دولت در فاصله سالهای 1307 تا 1310 با ادعای حس وطن پرستی و مملکت خواهی بر آن شد تا البسه وطنی را جایگزین لباسهای خارجی سازد و فرمان داد که لباسها از پارچههای ایرانی دوخته شود،5 این برنامه را به کارکنان دولت محدود کرد؛ زیرا محصولات داخلی کشور به اندازهای نبود که بتواند نیازهای همه شهروندان در استفاده از پارچههای وطنی را برآورده سازد. البته جالب است که برای کارکنان دولت، تخطی از حس وطن پرستی و مملکت خواهی و پوشیدن لباس غیروطنی مجازاتی برابر کسر یک صدم حقوق داشت.6
بدیهی که برنامه اتحاد لباس، نه موجب رواج لباس پهلوی شد و نه گوناگونی لباس در ایران خصوصا نزد اقوام را از میان برد. اما پیامد آن تنشهای بود که میان بخشهایی از جامعه و دولت رخ داد و پیشتر از سوی برخی نمایندگان مجلس گوشزد شده بود. اوج این تنشها واقعه قیام مسجد گوهرشاد بود که در تیر ماه 1314 در اعتراض به تغییر لباس و در بیم از کشف حجاب به وقوع پیوست. (در این زمان کشف حجاب به شکل رسمی اعلام و اجرا نشده بود) و حدود یکصد کشته و زخمی بر جای گذارد. با رفتن دولت پهلوی اول در شهریور 20، اتحاد لباس در همان دایره کوچک کارمندان دولت نیز کنار گذاشته شد و مردم دوباره به گوناگونی لباس که در تاریخ دیرینه ایران ریشه داشت روی آوردند.
رضا ستوده
پینوشتها:
1 . روزنامه مقدس حبلالمتین، جلالالدین الحسینی، شماره 41 و 42، سال 1307، ص 2 و 3.
2 . مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره هفتم تقنینیه، جلسه 15، سه شنبه 4 دی ماه 1307، ص 182.
3 . مجموعه قوانین موضوعه مصوب دوره هفتم قانونگذاری، چاپخانه مجلس، تهران، خرداد 1320، ص 157 156.
4 . مجله رسمی، وزارت عدلیه، علی صادقی، بهمن 1307، شماره 99، ص 4 2.
5 . مجله رسمی، 18 اردیبهشت 1309، شماره 419، ص 1.
6 . متحدالمأل وزارت پست و تلگراف در تاریخ 21/10/1310 در روزنامه اطلاعات؛ سال پنجم، شماره 1302، 31 فروردین 1310، ص 3.
پنجشنبه 24 دی 1388
طراحان قانون اتحاد لباس وحدت ملی را منوط به مستحیل ساختن اقوام غیرفارسیزبان در قومیت مرکزی فارسی زبان میدانستند و از میان بردن لباس بومی آنها را مقدمهای برای اجرای مقصود خود میپنداشتند. حتی هنگام بررسی طرح، معلوم شد که برخی نمایندگان با نظر تحقیر به زبان، فرهنگ و پوشش اقوام ایرانی مینگرند. برای مثال علی دشتی در حین دفاع از طرح گفت: الان شما به خوزستان تشریف ببرید، دیگر عربی [ را ] با چفیه عقال نمیبینید. همه کت و شلوار پوشیدهاند، همه آدم شدهاند. یکی از نمایندگان گفت: آدم بودند. و دشتی پاسخ داد: بنده عقیده دارم که شکل چفیه عقال در ایران شکل آدم نیست و هم مخالف ملیت ماست. 2
قانون اتحاد لباس که در 4 ماده به تصویب رسید، ضمن آن که مجتهدین، مراجع، مفتیان اهل سنت، پیشنمازان، محدثین، طلاب، مدرسین فقه و اصول و حکمت الهی و روحانیان اقلیتهای مذهبی را از شمول قانون مستثنی میکرد، مقرر میداشت: کلیه اتباع ذکور ایران که برحسب مشاغل دولتی دارای لباس مخصوص نیستند، در داخله مملکت مکلف هستند که ملبس به لباس متحدالشکل بشوند و تمامی مستخدمان دولت اعم از قضایی و اداری مکلف هستند در موقع اشتغال به کار دولتی به لباس مخصوص قضایی یا اداری ملبس شوند و در غیر آن موقع باید به لباس متحدالشکل ملبس گردند. نادیده گرفتن این قانون جزای نقدی از یک تا 5 تومان یا حبس از یک تا 7 روز در پی داشت.3
اندکی بعد در تاریخ 3 بهمن 1307، هیات وزیران نظامنامه متحدالشکل شدن البسه را در 20 ماده تصویب کرد که در آن لباس متحدالشکل، موسوم به لباس پهلوی بدین ترتیب مشخص شده بود: کلاه پهلوی و اقسام لباس کوتاه اعم از نیمتنه (یقه عربی یا یقه برگردان)، پیراهن و غیره و شلوار اعم از بلند یا کوتاه یا مچ پیچدار. پوشیدن لباسی غیر از این و بستن شال ممنوع بود. برای ساکنان شهرها بالاپوش معمولی عبارت بود از اقسام پالتو. استفاده از بالاپوشهای دیگر هم برای حفظ از سرما یا هنگام مسافرت منعی نداشت. کلاهپهلوی متحدالشکل و بدون علائم ممیز بود و استعمال کلاههایی که رنگ زننده داشتند، ممنوع بود. همچنین اولیای کودکان ذکوری که وقت پوشیدن لباس معمول آنها فرارسیده بود، مسؤول لباس پوشیدن متحدالشکل فرزندانشان شناخته میشدند.4
از سال 1307 تا 1314 مقررات بسیاری برای اجرای برنامه اتحاد لباس وضع شد که جملگی به کارکنان دولت یا دانشآموزان مدارس مربوط میشدند. علت هم روشن بود: دولت برای اجرای اتحاد لباس ابزارهای کافی و کارآمد در اختیار نداشت و ناگزیر بود اجرای قانون را به زیرمجموعههای خود که کنترل مؤثری بر آنها داشت، محدود کند. خصوصا در شهرهای کوچک و روستاها و سکونتگاههای ایلات و عشایر پیشرفت چندانی در اجرای قانون به چشم نمیخورد.
حتی زمانی که دولت در فاصله سالهای 1307 تا 1310 با ادعای حس وطن پرستی و مملکت خواهی بر آن شد تا البسه وطنی را جایگزین لباسهای خارجی سازد و فرمان داد که لباسها از پارچههای ایرانی دوخته شود،5 این برنامه را به کارکنان دولت محدود کرد؛ زیرا محصولات داخلی کشور به اندازهای نبود که بتواند نیازهای همه شهروندان در استفاده از پارچههای وطنی را برآورده سازد. البته جالب است که برای کارکنان دولت، تخطی از حس وطن پرستی و مملکت خواهی و پوشیدن لباس غیروطنی مجازاتی برابر کسر یک صدم حقوق داشت.6
بدیهی که برنامه اتحاد لباس، نه موجب رواج لباس پهلوی شد و نه گوناگونی لباس در ایران خصوصا نزد اقوام را از میان برد. اما پیامد آن تنشهای بود که میان بخشهایی از جامعه و دولت رخ داد و پیشتر از سوی برخی نمایندگان مجلس گوشزد شده بود. اوج این تنشها واقعه قیام مسجد گوهرشاد بود که در تیر ماه 1314 در اعتراض به تغییر لباس و در بیم از کشف حجاب به وقوع پیوست. (در این زمان کشف حجاب به شکل رسمی اعلام و اجرا نشده بود) و حدود یکصد کشته و زخمی بر جای گذارد. با رفتن دولت پهلوی اول در شهریور 20، اتحاد لباس در همان دایره کوچک کارمندان دولت نیز کنار گذاشته شد و مردم دوباره به گوناگونی لباس که در تاریخ دیرینه ایران ریشه داشت روی آوردند.
رضا ستوده
پینوشتها:
1 . روزنامه مقدس حبلالمتین، جلالالدین الحسینی، شماره 41 و 42، سال 1307، ص 2 و 3.
2 . مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره هفتم تقنینیه، جلسه 15، سه شنبه 4 دی ماه 1307، ص 182.
3 . مجموعه قوانین موضوعه مصوب دوره هفتم قانونگذاری، چاپخانه مجلس، تهران، خرداد 1320، ص 157 156.
4 . مجله رسمی، وزارت عدلیه، علی صادقی، بهمن 1307، شماره 99، ص 4 2.
5 . مجله رسمی، 18 اردیبهشت 1309، شماره 419، ص 1.
6 . متحدالمأل وزارت پست و تلگراف در تاریخ 21/10/1310 در روزنامه اطلاعات؛ سال پنجم، شماره 1302، 31 فروردین 1310، ص 3.
پنجشنبه 24 دی 1388