اما واگرهای ارتباط با همسایه ای قدیمی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
مورگان شوستر آمریکایی در دوره مشروطه دوم (یعنی بعد از فتح تهران و برچیده شدن استبداد صغیر) در دورهای حدوداً هشت ماهه خزانهدار کل ایران بود. دولت وقت او را به ایران آورد تا نظام مالی نابسامان ایران را سر و سامانی بدهد. ورود شوستر از همان ابتدا با مخالفتهای روسیه و انگلیس همراه بود. کار تا آنجا پیش رفت که بعد چند ماه روسیه به دولت ایران اولتیماتوم داد که اگر شوستر از ایران بیرون نرود، به ایران حمله خواهد کرد. البته مجلس در برابر این تهدید مقاومت کرد، اما دولت تن داد و در نهایت با آمدن نیروهای روسیه تا قزوین، مجلس منحل شد و در نهایت مورگان شوستر در 22 دی ماه 1290 خاک ایران را ترک کرد. وی بعدها خاطرات خود را در کتابی تحت عنوان اختناق روسی در ایران به رشته تحریر درآورد. به مناسبت این رویداد گزارش زیر به بررسی روابط چهارصد ساله ایران و روسیه میپردازد.متن
ایران و روسیه در طول سالیان متمادی روابط پرفراز و نشیبی داشته و دارند که عمدتاً تحت تاثیر تعاملات سیاسی این دو کشور با عثمانی، فرانسه، انگلیس و آمریکا دچار شدت و ضعف میشد.
دوره صفویه
ارتباط ایران با کشورهای اروپائی و همچنین کشورهای همسایه از طریق روابط سیاسی و بازرگانی از عصر صفوی قوت گرفت. هر یک از دول اروپایی سعی میکردند با علایق مشترکی مانند تجارت با ایران با تضعیف دولت عثمانی و با اتحاد با ایران باب روابط را بگشایند.
روابط ایران با کشورهای همسایه مانند روسیه و عثمانی بیشتر دارای جنبههای سیاسی و نظامی بود تا بازرگانی و نقطه عطف این روابط سیاسی در برخوردهای متقابلی بود که در مناطق مرزی بهویژه نواحی غرب و شمالغربی بهوجود میآمد.
نخستین روزنه روابط ایران و روسیه در دوره صفوی از طریق پیام رسانی کمپانی مسکووی برای شاه طهماسب صفوی و ملکه انگلیس صورت گرفت.
آنتونی جکینسون نام نخستین نماینده کمپانی مسکووی یا کمپانی روسیه بود که به همت انگلستان و در آرخانگل تاسیس شده بود. جکینسون حامل دو نامه یکی برای ایوان مخوف، تزار روسیه و دیگری شاه طهماسب، پادشاه ایران بود. در سفر بعدی جکینسون، شاه تحت تاثیر مشاورههای عبدالله خان استاجلو، فرماندار شیروان، به ضرورت رابطه با کشورهای دیگر برای شکوفایی تجارت در ایران پی برده بود و امتیازات تجاری مهمی به کمپانی مسکووی نیز داد، این سرآغاز رابطه با روسیه است.
در سال 973 ه ق یعنی چهار سال پس از سفر جکینسون به ایران، هیاتی به ریاست آرتور ادواردز از هشترخان عازم ایران شدند. در این ملاقات ضمن استقبال از فعالیتهای شرکت مسکووی در ایران دستور معافیت این شرکت از محدودیتهای گمرکی و راهداری را صادر کرد..
در دورههای بعدی با توجه به گسترش دست اندازیهای عثمانی به مرزهای شمال غربی کشور، تحرکات سیاسی دربار سلطان محمد خدابنده را در پی داشت و او سفیری به نام هادیبیگ را به دربار روسیه فرستاد و به منظور مقابله با تهدیدات عثمانی حتی حاضر به واگذاری برخی امتیازات سیاسی از جمله هبه کردن باکو و دربند به روسیه نیز شد.
در دوره شاه عباس اول مناسبات وارد مرحله تازهتری شد و فرستادهای از روسیه به نام واسیلچیکوف به ایران آمد و شاه عباس او را به همراهی سفرای خود هادی بیگ و بوداق بیگ به روسیه اعزام کرد تا به روابط تجاری و نظامی دو کشور انسجام بخشد.
در دوره شاه عباس دوم روابط دو کشور دچار چالش شد و برخی قزاقهای روس در مرزهای ایران به دستبردها و شبیخونهایی دست زدند که واکنش خشمگینانه دربار صفوی را داشت و به مناسبات تجاری میان ایران و روسیه لطمه وارد کرد.
در پی بر تخت نشستن پتر کبیر در روسیه و تلاشی که وی برای تحقق آرمانها و ایدههای خود مبنی بر دستبابی روسیه بر آبهای آزاد داشت حمله به ایران مورد توجه او قرار گرفت. در آن زمان سلسله صفوی تحت زعامت شاه سلطان حسین به سرعت در سراشیبی سقوط و اضمحلال قرار گرفت و شرایط برای تجاوز روسیه به ایران مهیا بود. به همین واسطه. پتر در سال 1095 شمسی برای ارزیابی اوضاع ایران آرتمی ولینسکی را در پوشش سفارت، روانه ایران کرد. گرچه گزارش وی، پتر را در تجاوز به سرزمینهای ایران راسختر کرد، اما از تردیدهای او برای رویارویی با دولت صفوی نکاست.
بهانه پتر برای تهاجم به ایران با شورش لزگیها و اقدام «خان خیوه» و خسارت فراوان جانی و مالی روسها از این شوررش فراهم شد و وی، سیمون آورامف را برای هشدار به شاه ایران به اصفهان فرستاد. هنگامی که آورامف به اصفهان رسید، چند ماه از برکناری شاه «سلطان حسین» از سلطنت و جلوس محمود افغان بر تخت شاهنشاهی ایران میگذشت. وقتی آورامف از شورش لزگیها و اقدام خان خیوه به محمود شکایت کرد، شاه افغان پاسخ داد که اقتداری بر این مردمان ندارم و روسها میبایست، خود محافظت از خود را به عهده گیرند. وی با این حرف جواز تجاوز روسیه به سرزمینهای ایرانی را صادر کرد.
پتر، پس از دریافت پاسخ محمود و تدارک نظامی کافی در اردیبهشت 1102 خورشیدی فرمان تهاجم به مرزهای ایران را داد و در پی فرمان تهاجم، روسها از راه رودخانه «ولگا» خود را به دریای مازندران رسانده داغستان را اشغال کردند. دولت عثمانی نیز با بهرهگیری از فرصت مناسبی که در اثر ضعف و ناتوانی حکومت ایران به دست آورده بود، «شماخی» را اشغال و تهدید کرد که اگر روسها از «دربند» بگذرند، جنگ میان دو کشور غیر قابل اجتناب خواهد بود. در این فرآیند، روسها از حرکت به آن سو، خودداری کرده و متوجه گیلان شدند. روسها پس از تصرف رشت و شکست نیروهای محلی، جریتر شده و بادکوبه را نیز اشغال کردند. نزدیک بود بر سر اشغال شهر گنجه، دو کشور درگیر جنگ شوند که سفیر فرانسه میانجیگری کرد و در این فرآیند در دوم تیر ماه 1103 عهدنامهای میان دو دولت مزبور بسته شد. بر پایه آن، روسها و عثمانیها بخشهای بزرگی از ایران را میان خود تقسیم کردند. بدین ترتیب که سرزمینهای واقع در خاور محل برخورد رودخانههای کورش (کوریاکورا) و ارس، به روسها و سرزمینهای واقع در بخش باختری، به عثمانیها تعلق گرفت.
دوره افشاریه و زندیه
پیدایش «نادر» در صحنه سیاسی نظامی ایران، محاسبه عثمانیها و روسها را در هم ریخت. نادر در آغاز عثمانی را درهم کوبید و بعد از آن متوجه روسیه شد. وی به روسها اخطار کرد که نیروهای خود را از ایران بیرون برند. جانشینان پتر هم از بیم اینکه توان مقابله با ایران را نداشته باشند شبانه نیروهای خود را از گیلان و بخشهای عمده قفقاز بیرون بردند. به دنبال اخطاری جدیتر از سوی نادر، روسها بقیه سرزمینهای اشغالی در قفقاز را نیز تخلیه کرده و به پشت مرزهای خود عقب نشستند.
پس از آنکه در زمان نادرشاه افشار، روسها مناطق مازندران و گیلان و دیگر نواحی شمالی ایران را تخلیه کردند، بهعلت آشفتگی اوضاع داخلی روسیه پس از مرگ پتر تا روی کار آمدن کاترین دوم، برخورد نظامی شایان توجهی با ایران صورت نگرفت و ایستادگی کریم خان زند در مقابل عثمانی نشان داد که نیروهای ایرانی در برابر تهاجمات روسیه نیز ایستادگی لازم را از خود نشان خواهند داد.
در سال 1180ق هیاتی به ریاست مستر اسکیپ با هدایای بسیار از روسیه به ایران آمد. این هیات یک ماه در دربار کریمخان اقامت کرد، سپس به روسیه بازگشت. همچنین در سال 1192ق سفیر دیگری از جانب روسیه به حضور کریمخان رسید و به وی پیشنهاد داد برضد دولت عثمانی با هم متحد شوند. در این زمان چون وکیل از قتل علیمحمدخان زند در بصره سخت متأثر و آشفته بود، پیشنهاد روسها را پذیرفت؛ اما بهدلیل مرگ کریمخان این اتحاد سیاسی و نظامی به مرحله اجرا در نیامد.
در سال 1199ق پوتمکین ژنرال روسی، در اصفهان به حضور علیمرادخان زند رسید و تقاضای دولت روسیه را مبنی بر انحصار تجارت در گیلان و مازندران و اجازه احداث یک باب ساختمان در شهر دربند به اطلاع خان زند رساند. علیمرادخان بهعلت جنگهای داخلی و آشفتگی اوضاع با این درخواست موافقت کرد. در همین زمان دولت فرانسه نیز نمایندهای به نام فریر دو سووبوف به منظور جلوگیری از گسترش تجارت روسها در ایران به دربار فرستاد و با علیمرادخان به مذاکرده پرداخت.
از روابط ایران و روسیه بعد از علیمرادخان اطلاع چندانی در دست نیست، اما هرج و مرج اوضاع داخلی در زمان جعفرخان چنان بالا گرفت که میرزامحمد کلانتر در مقام مقایسه اوضاع ایران با روسیه آرزو میکند که کاش در ایران نیزمثل روسیه، زنی صاحب قدرت و حاکمیت میشد.
دوره قاجار و پهلوی
حافظه تاریخی مردم ایران بخصوص از زمان روی کارآمدن سلسله قاجار تصوری مثبت از روابط کشورمان با روسیه ندارد و خاطرات تلخی از سلطه استعماری و تلاشی که سیاستمداران روسی برای دست اندازی هر چه بیشتر بر منابع اقتصادی به کار بستند در ذهن جامعه ایرانی باقی مانده است.
بهطورکلی در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، روسیه با تمام امکانات خود تلاش میکرد با حفظ برتری اقتصادی، نفوذ سیاسی خود را نیز در ایران گسترش دهد تا به قلب تجارت و ثروت عظیم خلیجفارس و اقیانوس هند دست یابد. سلسله جنگ های ایران و روسیه در قرن نوزدهم که منجر به تحمیل عهدنامههای ترکمانچای و گلستان به ایران شد، بزرگترین ضربه نظامی، اقتصادی و سیاسی را در قرن نوزدهم بر استقلال ایران وارد کرد. ضربههای ناشی از این دو قرارداد بر استقلال ایران، فرصت لازم را برای سوءاستفاده انگلستان نیز فراهم ساخت. تحمیل قرارداد ترکمانچای توسط روسیه و قرارداد 1857 پاریس توسط انگلیس به ایران، عملاً دولت های روسیه و انگلیس را به حاکمان بلامنازع در سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل کرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم، انگلیس و روسیه برای کسب امتیازات بیشتر از شاه قاجار با یکدیگر رقابت داشتند و در پایان قرن نوزدهم اغلب منابع کشور و طرح های فنی آن تحت اداره یا استخراج بیگانگان بود. در خلال این دوران، استیلای روسها بیشازپیش گردید. آنها نهتنها با تصرف اراضی ایران و ضمیمهساختن آن به خاک خود مرزهایشان را گسترش میدادند، بلکه شاه ایران را با اعطای وام های سنگین، عملا به خود وابسته میکردند.
بهدنبال جنگ جهانی اول و سپس پیروزی انقلاب اکتبر 1917 در روسیه و سرانجام خروج این کشور از جنگ، تحولات عمیقی در روابط ایران و روسیه صورت گرفت.
پس از پیروزی بلشویک ها در روسیه، سیاست خارجی این کشور دچار تحولات اساسی شد. رهبران انقلابی که به حکومت جهانی سوسیالیسم میاندیشیدند، به کشور ایران بهعنوان کانال سوئز انقلاب کمونیستی مینگریستند.
بلشویک ها بهمنظور جذب ایران در مدار اتحاد شوروی، تمام امتیازات اخذشده از ایران در زمان روسیه تزاری را باطل اعلام کردند. در اولین اقدام، جمهوری سوسیالیستی شوروی، قرارداد 1907 منعقدشده میان انگلیس و روسیه تزاری را لغو کرد. طبق قرارداد 1907، کشورهای روسیه تزاری و انگلیس، ایران را به سه منطقه شمال (تحت نفوذ روسیه)، جنوب (تحت نفوذ انگلیس) و مرکز (بیطرف) تقسیم کرده بودند.
در کل سیاست اتحاد جماهیر شوروی نسبت به ایران در این دوران، دائما در حال نوسان بود. نمونه بارز این نوسان در نحوه برخورد دولت شوروی با رضاشاه مشهود است. پسازآن که در سال 1932.م رضاشاه تلاش کرد درآمدهای نفتی ایران را بالا ببرد و این امر باعث کشمکش بین ایران و شرکت نفت سابق شد، اتحاد جماهیر شوروی با مترقیخواندن رضاشاه، از او جانبداری کرد اما پسازآن که طرفین (رضاشاه و شرکت نفت) توافق کردند که اختلافاتشان را از طرق مسالمتآمیز حل کنند، حکومت رضاشاه در ایران هدف حملات تبلیغاتی شوروی قرار گرفت.
در دوره سلطنت محمدرضاشاه نیز، دولت شوروی ضمن تلاش برای افزایش توان نظامی و استراتژیک خود در مقابل غرب، سعی میکرد کشورهای جهان سوم و از جمله ایران را به سمت خود جذب کند و ازاینرو به محمدرضاشاه پیشنهاد میکرد روابط دوجانبه را در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی گسترش دهد. طی دهههای 1960 و 1970.م، دولت ایران به دلیل وابستگی به غرب به پیشنهادهای شوروی مبنی بر گسترش روابط سیاسی و نظامی، بهگونهای محتاطانه جواب رد میداد اما در زمینههای اقتصادی و حتی بازرگانی، روابط دو کشور رو به گسترش بود. به واسطه همین امتیازات اقتصادی و بازرگانی که رژیم شاه به شوروی اعطا میکرد، دولت شوروی در قبال سیاست های شاه نسبت به مسائل خلیجفارس و جهان غرب بردباری بیشتری نشان میداد و علت آن که در موضع مسکو نسبت به رژیم شاه در هنگام وقوع انقلاب اسلامی تغییر صریح صورت نگرفت نیز درواقع از این ناحیه قابل تفسیر است.
بعد از پیروزی انقلاب
در مواجهه با انقلاب ایران، سیاستمداران شوروی موضعی محتاطانه در قبال پیروزی نهضت مردمی و اسلامی ایران اتخاذ کردند اما در عینحال لفظ انقلاب اسلامی از سوی رسانههای شوروی بکار گرفته شد. مسلماً سقوط شاه و تضعیف آمریکا و خروج ایران از سنتو و انحلال دو مرکز مراقبت استراتژیکی در بنده شاه و کبکان موجبات خرسندی شوروی را فراهم میآورد و باعث شکست اردوگاه غرب به عنوان رقیب اصلی شوروری میشد.
علی رغم اینکه مقامات شوروی اعلام کردند که سیاست نزدیکی با ایران را در پیش میگیرند اما تهاجم شووری به افغانستان و اتخاذ موضعی سخت از سوی امام علیه سیاستهای شوروی، روابط دو کشور را دچار تنشهایی کرد.
در فوریه 1983 با دستگیری سران حزب توده در ایران از جمله کیانوری رهبر حزب و منع فعالیت آنها، روابط ایران و شوروی به سردی گرایید و هیجده دپیلمات شوروی از ایران اخراج شدند. از سوی دیگر، پیروزیهای ایران در جنگ در سال 1982، باعث تغییر سیاست خارجی شوروی و حمایت آشکار از عراق شد.
با به قدرت رسیدن گورباچف و تغییر و تحول عمیق در سیاست خارجی آن کشور، برای شوروی خاتمه جنگ طولانی بین ایران و عراق از طریق مسالمت آمیز جنبه حیاتی و ضروری پیدا کرد. در یک اقدام عملی که در تهران و محافل بینالمللی به عنوان اهرم فشار برای پایان جنگ تعبیر شد، مسکو کارشناسان خود را به بهانه عدم امنیت ناشی از جنگ شهرها در بهمن 1364 ( فوریه 1985) از ایران خارج کرد. طی اقدامی دیگر در جریان رای گیری نسبت به قطعنامه 598 ( فوریه 1987)، اتحاد شوروی با رای مثبت خود به سایر اعضای شورای امنیت پیوست.
ملاقات ادوارد شوادنادزه، وزیر امور خارجه شوروی، در فوریه 1989 با امام خمینی و ارائه پیام گورباچف و قبل از آن ارسال پیام امام به گورباچف، نقطه عطفی در ایجاد شالوده مشارکتی نزدیکتر و با ثباتتر بود. به دنبال آن در ژوئن 1989 هاشمی رفسنجانی از مسکو دیدار کرد و نخستین گام عمده در برقراری مناسبات دو جانبه بر مبنایی محکم برداشته شد. در این دیدار، یک موافقتنامه مقدماتی تسلیحاتی میان طرفین به امضا رسید و مسکو موافقت خود را به منظور تقویت ظرفیت دفاعی ایران اعلام کرد.
اوجگیری کشمکش بین گورباچف و یلتسین در داخل شوروی در اواسط سال 1990 نیز بر روابط ایران و شوروی تاثیری سوء گذاشت. عناصر هوادار یلتسین با سیاست پیشین شوروی مبنی بر توسعه روابط دوستانه با ایران موافق نبودند، چراکه در مبارزه خود با گورباچف خواهان کسب حمایت غرب بودند و غرب نیز با ایران دشمنی داشت. گذشته از این، اسلام مبارز را به عنوان مهم ترین خطر بالقوهای که امنیت و منافع روسیه را تهدید میکرد، تلقی میکردند و از آنجایی که از نظر آنها ایران حامی اصلی دعوت اسلامی به شمار میرفت، آن را بیشتر به دیده تهدیدی بر منافع روسیه مینگریستند.
این تفکر در دو سال نخست پس از فروپاشی شوروی، زمانی که هواداران نزدیکی با غرب بر سر قدرت بودند حاکمیت داشت اما با روی کار آمدن پوتین این روند رو به تغییر نهاد. بخصوص اینکه وی با اتخاذ تدابیری برنامه دموکراسی هدایت شده را پیش برد و تا حدود زیادی باعث بهبود وضعیت اقتصادی روسیه شد. دراین دوره با توجه به شکلگیری جمهوری های جدید در آسیای مرکزی و قفقاز، توجه قدرت های منطقهای و فرامنطقهای به حوزه دریای خزر بهعنوان منبع عظیم انرژی جلب و زمینه برای رقابت قدرت های بزرگ در منطقه هموار شد.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در سال 1371 ایده تشکیل تاسیس سازمانی برای همکاری و هماهنگی بین کشورهای ساحلی دریای خزر با افزایش این کشورها از 2 به 5 کشور حاشیه دریا توسط هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران مطرح شد که مورد پذیرش کشورهای دیگر قرار گرفت اما از آنجایی که هر یک از کشورها خواهان بهره گیری بیشر از دریای خزر بودند سیاست واگرایانهای را در پیش گرفتند.
فتاح غلامی
منابع:
1 - ایران عصر صفوی، راجر سیوری، ترجمه کامبیز عزیزی، نشر مرکز، 21378 - فصلنامه تاریخ روابط خارجی نشریه مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امورخارجه، شماره 17 ص 93 و 942 3 - اسناد روابط ایران و روسیه در دوران فتحعلی شاه و محمد شاه قاجار، انتشارات وزارت امور خارجه!4 سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، مقاله مورگان شوستر.
پنجشنبه 24 دی 1388
دوره صفویه
ارتباط ایران با کشورهای اروپائی و همچنین کشورهای همسایه از طریق روابط سیاسی و بازرگانی از عصر صفوی قوت گرفت. هر یک از دول اروپایی سعی میکردند با علایق مشترکی مانند تجارت با ایران با تضعیف دولت عثمانی و با اتحاد با ایران باب روابط را بگشایند.
روابط ایران با کشورهای همسایه مانند روسیه و عثمانی بیشتر دارای جنبههای سیاسی و نظامی بود تا بازرگانی و نقطه عطف این روابط سیاسی در برخوردهای متقابلی بود که در مناطق مرزی بهویژه نواحی غرب و شمالغربی بهوجود میآمد.
نخستین روزنه روابط ایران و روسیه در دوره صفوی از طریق پیام رسانی کمپانی مسکووی برای شاه طهماسب صفوی و ملکه انگلیس صورت گرفت.
آنتونی جکینسون نام نخستین نماینده کمپانی مسکووی یا کمپانی روسیه بود که به همت انگلستان و در آرخانگل تاسیس شده بود. جکینسون حامل دو نامه یکی برای ایوان مخوف، تزار روسیه و دیگری شاه طهماسب، پادشاه ایران بود. در سفر بعدی جکینسون، شاه تحت تاثیر مشاورههای عبدالله خان استاجلو، فرماندار شیروان، به ضرورت رابطه با کشورهای دیگر برای شکوفایی تجارت در ایران پی برده بود و امتیازات تجاری مهمی به کمپانی مسکووی نیز داد، این سرآغاز رابطه با روسیه است.
در سال 973 ه ق یعنی چهار سال پس از سفر جکینسون به ایران، هیاتی به ریاست آرتور ادواردز از هشترخان عازم ایران شدند. در این ملاقات ضمن استقبال از فعالیتهای شرکت مسکووی در ایران دستور معافیت این شرکت از محدودیتهای گمرکی و راهداری را صادر کرد..
در دورههای بعدی با توجه به گسترش دست اندازیهای عثمانی به مرزهای شمال غربی کشور، تحرکات سیاسی دربار سلطان محمد خدابنده را در پی داشت و او سفیری به نام هادیبیگ را به دربار روسیه فرستاد و به منظور مقابله با تهدیدات عثمانی حتی حاضر به واگذاری برخی امتیازات سیاسی از جمله هبه کردن باکو و دربند به روسیه نیز شد.
در دوره شاه عباس اول مناسبات وارد مرحله تازهتری شد و فرستادهای از روسیه به نام واسیلچیکوف به ایران آمد و شاه عباس او را به همراهی سفرای خود هادی بیگ و بوداق بیگ به روسیه اعزام کرد تا به روابط تجاری و نظامی دو کشور انسجام بخشد.
در دوره شاه عباس دوم روابط دو کشور دچار چالش شد و برخی قزاقهای روس در مرزهای ایران به دستبردها و شبیخونهایی دست زدند که واکنش خشمگینانه دربار صفوی را داشت و به مناسبات تجاری میان ایران و روسیه لطمه وارد کرد.
در پی بر تخت نشستن پتر کبیر در روسیه و تلاشی که وی برای تحقق آرمانها و ایدههای خود مبنی بر دستبابی روسیه بر آبهای آزاد داشت حمله به ایران مورد توجه او قرار گرفت. در آن زمان سلسله صفوی تحت زعامت شاه سلطان حسین به سرعت در سراشیبی سقوط و اضمحلال قرار گرفت و شرایط برای تجاوز روسیه به ایران مهیا بود. به همین واسطه. پتر در سال 1095 شمسی برای ارزیابی اوضاع ایران آرتمی ولینسکی را در پوشش سفارت، روانه ایران کرد. گرچه گزارش وی، پتر را در تجاوز به سرزمینهای ایران راسختر کرد، اما از تردیدهای او برای رویارویی با دولت صفوی نکاست.
بهانه پتر برای تهاجم به ایران با شورش لزگیها و اقدام «خان خیوه» و خسارت فراوان جانی و مالی روسها از این شوررش فراهم شد و وی، سیمون آورامف را برای هشدار به شاه ایران به اصفهان فرستاد. هنگامی که آورامف به اصفهان رسید، چند ماه از برکناری شاه «سلطان حسین» از سلطنت و جلوس محمود افغان بر تخت شاهنشاهی ایران میگذشت. وقتی آورامف از شورش لزگیها و اقدام خان خیوه به محمود شکایت کرد، شاه افغان پاسخ داد که اقتداری بر این مردمان ندارم و روسها میبایست، خود محافظت از خود را به عهده گیرند. وی با این حرف جواز تجاوز روسیه به سرزمینهای ایرانی را صادر کرد.
پتر، پس از دریافت پاسخ محمود و تدارک نظامی کافی در اردیبهشت 1102 خورشیدی فرمان تهاجم به مرزهای ایران را داد و در پی فرمان تهاجم، روسها از راه رودخانه «ولگا» خود را به دریای مازندران رسانده داغستان را اشغال کردند. دولت عثمانی نیز با بهرهگیری از فرصت مناسبی که در اثر ضعف و ناتوانی حکومت ایران به دست آورده بود، «شماخی» را اشغال و تهدید کرد که اگر روسها از «دربند» بگذرند، جنگ میان دو کشور غیر قابل اجتناب خواهد بود. در این فرآیند، روسها از حرکت به آن سو، خودداری کرده و متوجه گیلان شدند. روسها پس از تصرف رشت و شکست نیروهای محلی، جریتر شده و بادکوبه را نیز اشغال کردند. نزدیک بود بر سر اشغال شهر گنجه، دو کشور درگیر جنگ شوند که سفیر فرانسه میانجیگری کرد و در این فرآیند در دوم تیر ماه 1103 عهدنامهای میان دو دولت مزبور بسته شد. بر پایه آن، روسها و عثمانیها بخشهای بزرگی از ایران را میان خود تقسیم کردند. بدین ترتیب که سرزمینهای واقع در خاور محل برخورد رودخانههای کورش (کوریاکورا) و ارس، به روسها و سرزمینهای واقع در بخش باختری، به عثمانیها تعلق گرفت.
دوره افشاریه و زندیه
پیدایش «نادر» در صحنه سیاسی نظامی ایران، محاسبه عثمانیها و روسها را در هم ریخت. نادر در آغاز عثمانی را درهم کوبید و بعد از آن متوجه روسیه شد. وی به روسها اخطار کرد که نیروهای خود را از ایران بیرون برند. جانشینان پتر هم از بیم اینکه توان مقابله با ایران را نداشته باشند شبانه نیروهای خود را از گیلان و بخشهای عمده قفقاز بیرون بردند. به دنبال اخطاری جدیتر از سوی نادر، روسها بقیه سرزمینهای اشغالی در قفقاز را نیز تخلیه کرده و به پشت مرزهای خود عقب نشستند.
پس از آنکه در زمان نادرشاه افشار، روسها مناطق مازندران و گیلان و دیگر نواحی شمالی ایران را تخلیه کردند، بهعلت آشفتگی اوضاع داخلی روسیه پس از مرگ پتر تا روی کار آمدن کاترین دوم، برخورد نظامی شایان توجهی با ایران صورت نگرفت و ایستادگی کریم خان زند در مقابل عثمانی نشان داد که نیروهای ایرانی در برابر تهاجمات روسیه نیز ایستادگی لازم را از خود نشان خواهند داد.
در سال 1180ق هیاتی به ریاست مستر اسکیپ با هدایای بسیار از روسیه به ایران آمد. این هیات یک ماه در دربار کریمخان اقامت کرد، سپس به روسیه بازگشت. همچنین در سال 1192ق سفیر دیگری از جانب روسیه به حضور کریمخان رسید و به وی پیشنهاد داد برضد دولت عثمانی با هم متحد شوند. در این زمان چون وکیل از قتل علیمحمدخان زند در بصره سخت متأثر و آشفته بود، پیشنهاد روسها را پذیرفت؛ اما بهدلیل مرگ کریمخان این اتحاد سیاسی و نظامی به مرحله اجرا در نیامد.
در سال 1199ق پوتمکین ژنرال روسی، در اصفهان به حضور علیمرادخان زند رسید و تقاضای دولت روسیه را مبنی بر انحصار تجارت در گیلان و مازندران و اجازه احداث یک باب ساختمان در شهر دربند به اطلاع خان زند رساند. علیمرادخان بهعلت جنگهای داخلی و آشفتگی اوضاع با این درخواست موافقت کرد. در همین زمان دولت فرانسه نیز نمایندهای به نام فریر دو سووبوف به منظور جلوگیری از گسترش تجارت روسها در ایران به دربار فرستاد و با علیمرادخان به مذاکرده پرداخت.
از روابط ایران و روسیه بعد از علیمرادخان اطلاع چندانی در دست نیست، اما هرج و مرج اوضاع داخلی در زمان جعفرخان چنان بالا گرفت که میرزامحمد کلانتر در مقام مقایسه اوضاع ایران با روسیه آرزو میکند که کاش در ایران نیزمثل روسیه، زنی صاحب قدرت و حاکمیت میشد.
دوره قاجار و پهلوی
حافظه تاریخی مردم ایران بخصوص از زمان روی کارآمدن سلسله قاجار تصوری مثبت از روابط کشورمان با روسیه ندارد و خاطرات تلخی از سلطه استعماری و تلاشی که سیاستمداران روسی برای دست اندازی هر چه بیشتر بر منابع اقتصادی به کار بستند در ذهن جامعه ایرانی باقی مانده است.
بهطورکلی در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، روسیه با تمام امکانات خود تلاش میکرد با حفظ برتری اقتصادی، نفوذ سیاسی خود را نیز در ایران گسترش دهد تا به قلب تجارت و ثروت عظیم خلیجفارس و اقیانوس هند دست یابد. سلسله جنگ های ایران و روسیه در قرن نوزدهم که منجر به تحمیل عهدنامههای ترکمانچای و گلستان به ایران شد، بزرگترین ضربه نظامی، اقتصادی و سیاسی را در قرن نوزدهم بر استقلال ایران وارد کرد. ضربههای ناشی از این دو قرارداد بر استقلال ایران، فرصت لازم را برای سوءاستفاده انگلستان نیز فراهم ساخت. تحمیل قرارداد ترکمانچای توسط روسیه و قرارداد 1857 پاریس توسط انگلیس به ایران، عملاً دولت های روسیه و انگلیس را به حاکمان بلامنازع در سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل کرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم، انگلیس و روسیه برای کسب امتیازات بیشتر از شاه قاجار با یکدیگر رقابت داشتند و در پایان قرن نوزدهم اغلب منابع کشور و طرح های فنی آن تحت اداره یا استخراج بیگانگان بود. در خلال این دوران، استیلای روسها بیشازپیش گردید. آنها نهتنها با تصرف اراضی ایران و ضمیمهساختن آن به خاک خود مرزهایشان را گسترش میدادند، بلکه شاه ایران را با اعطای وام های سنگین، عملا به خود وابسته میکردند.
بهدنبال جنگ جهانی اول و سپس پیروزی انقلاب اکتبر 1917 در روسیه و سرانجام خروج این کشور از جنگ، تحولات عمیقی در روابط ایران و روسیه صورت گرفت.
پس از پیروزی بلشویک ها در روسیه، سیاست خارجی این کشور دچار تحولات اساسی شد. رهبران انقلابی که به حکومت جهانی سوسیالیسم میاندیشیدند، به کشور ایران بهعنوان کانال سوئز انقلاب کمونیستی مینگریستند.
بلشویک ها بهمنظور جذب ایران در مدار اتحاد شوروی، تمام امتیازات اخذشده از ایران در زمان روسیه تزاری را باطل اعلام کردند. در اولین اقدام، جمهوری سوسیالیستی شوروی، قرارداد 1907 منعقدشده میان انگلیس و روسیه تزاری را لغو کرد. طبق قرارداد 1907، کشورهای روسیه تزاری و انگلیس، ایران را به سه منطقه شمال (تحت نفوذ روسیه)، جنوب (تحت نفوذ انگلیس) و مرکز (بیطرف) تقسیم کرده بودند.
در کل سیاست اتحاد جماهیر شوروی نسبت به ایران در این دوران، دائما در حال نوسان بود. نمونه بارز این نوسان در نحوه برخورد دولت شوروی با رضاشاه مشهود است. پسازآن که در سال 1932.م رضاشاه تلاش کرد درآمدهای نفتی ایران را بالا ببرد و این امر باعث کشمکش بین ایران و شرکت نفت سابق شد، اتحاد جماهیر شوروی با مترقیخواندن رضاشاه، از او جانبداری کرد اما پسازآن که طرفین (رضاشاه و شرکت نفت) توافق کردند که اختلافاتشان را از طرق مسالمتآمیز حل کنند، حکومت رضاشاه در ایران هدف حملات تبلیغاتی شوروی قرار گرفت.
در دوره سلطنت محمدرضاشاه نیز، دولت شوروی ضمن تلاش برای افزایش توان نظامی و استراتژیک خود در مقابل غرب، سعی میکرد کشورهای جهان سوم و از جمله ایران را به سمت خود جذب کند و ازاینرو به محمدرضاشاه پیشنهاد میکرد روابط دوجانبه را در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی گسترش دهد. طی دهههای 1960 و 1970.م، دولت ایران به دلیل وابستگی به غرب به پیشنهادهای شوروی مبنی بر گسترش روابط سیاسی و نظامی، بهگونهای محتاطانه جواب رد میداد اما در زمینههای اقتصادی و حتی بازرگانی، روابط دو کشور رو به گسترش بود. به واسطه همین امتیازات اقتصادی و بازرگانی که رژیم شاه به شوروی اعطا میکرد، دولت شوروی در قبال سیاست های شاه نسبت به مسائل خلیجفارس و جهان غرب بردباری بیشتری نشان میداد و علت آن که در موضع مسکو نسبت به رژیم شاه در هنگام وقوع انقلاب اسلامی تغییر صریح صورت نگرفت نیز درواقع از این ناحیه قابل تفسیر است.
بعد از پیروزی انقلاب
در مواجهه با انقلاب ایران، سیاستمداران شوروی موضعی محتاطانه در قبال پیروزی نهضت مردمی و اسلامی ایران اتخاذ کردند اما در عینحال لفظ انقلاب اسلامی از سوی رسانههای شوروی بکار گرفته شد. مسلماً سقوط شاه و تضعیف آمریکا و خروج ایران از سنتو و انحلال دو مرکز مراقبت استراتژیکی در بنده شاه و کبکان موجبات خرسندی شوروی را فراهم میآورد و باعث شکست اردوگاه غرب به عنوان رقیب اصلی شوروری میشد.
علی رغم اینکه مقامات شوروی اعلام کردند که سیاست نزدیکی با ایران را در پیش میگیرند اما تهاجم شووری به افغانستان و اتخاذ موضعی سخت از سوی امام علیه سیاستهای شوروی، روابط دو کشور را دچار تنشهایی کرد.
در فوریه 1983 با دستگیری سران حزب توده در ایران از جمله کیانوری رهبر حزب و منع فعالیت آنها، روابط ایران و شوروی به سردی گرایید و هیجده دپیلمات شوروی از ایران اخراج شدند. از سوی دیگر، پیروزیهای ایران در جنگ در سال 1982، باعث تغییر سیاست خارجی شوروی و حمایت آشکار از عراق شد.
با به قدرت رسیدن گورباچف و تغییر و تحول عمیق در سیاست خارجی آن کشور، برای شوروی خاتمه جنگ طولانی بین ایران و عراق از طریق مسالمت آمیز جنبه حیاتی و ضروری پیدا کرد. در یک اقدام عملی که در تهران و محافل بینالمللی به عنوان اهرم فشار برای پایان جنگ تعبیر شد، مسکو کارشناسان خود را به بهانه عدم امنیت ناشی از جنگ شهرها در بهمن 1364 ( فوریه 1985) از ایران خارج کرد. طی اقدامی دیگر در جریان رای گیری نسبت به قطعنامه 598 ( فوریه 1987)، اتحاد شوروی با رای مثبت خود به سایر اعضای شورای امنیت پیوست.
ملاقات ادوارد شوادنادزه، وزیر امور خارجه شوروی، در فوریه 1989 با امام خمینی و ارائه پیام گورباچف و قبل از آن ارسال پیام امام به گورباچف، نقطه عطفی در ایجاد شالوده مشارکتی نزدیکتر و با ثباتتر بود. به دنبال آن در ژوئن 1989 هاشمی رفسنجانی از مسکو دیدار کرد و نخستین گام عمده در برقراری مناسبات دو جانبه بر مبنایی محکم برداشته شد. در این دیدار، یک موافقتنامه مقدماتی تسلیحاتی میان طرفین به امضا رسید و مسکو موافقت خود را به منظور تقویت ظرفیت دفاعی ایران اعلام کرد.
اوجگیری کشمکش بین گورباچف و یلتسین در داخل شوروی در اواسط سال 1990 نیز بر روابط ایران و شوروی تاثیری سوء گذاشت. عناصر هوادار یلتسین با سیاست پیشین شوروی مبنی بر توسعه روابط دوستانه با ایران موافق نبودند، چراکه در مبارزه خود با گورباچف خواهان کسب حمایت غرب بودند و غرب نیز با ایران دشمنی داشت. گذشته از این، اسلام مبارز را به عنوان مهم ترین خطر بالقوهای که امنیت و منافع روسیه را تهدید میکرد، تلقی میکردند و از آنجایی که از نظر آنها ایران حامی اصلی دعوت اسلامی به شمار میرفت، آن را بیشتر به دیده تهدیدی بر منافع روسیه مینگریستند.
این تفکر در دو سال نخست پس از فروپاشی شوروی، زمانی که هواداران نزدیکی با غرب بر سر قدرت بودند حاکمیت داشت اما با روی کار آمدن پوتین این روند رو به تغییر نهاد. بخصوص اینکه وی با اتخاذ تدابیری برنامه دموکراسی هدایت شده را پیش برد و تا حدود زیادی باعث بهبود وضعیت اقتصادی روسیه شد. دراین دوره با توجه به شکلگیری جمهوری های جدید در آسیای مرکزی و قفقاز، توجه قدرت های منطقهای و فرامنطقهای به حوزه دریای خزر بهعنوان منبع عظیم انرژی جلب و زمینه برای رقابت قدرت های بزرگ در منطقه هموار شد.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در سال 1371 ایده تشکیل تاسیس سازمانی برای همکاری و هماهنگی بین کشورهای ساحلی دریای خزر با افزایش این کشورها از 2 به 5 کشور حاشیه دریا توسط هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران مطرح شد که مورد پذیرش کشورهای دیگر قرار گرفت اما از آنجایی که هر یک از کشورها خواهان بهره گیری بیشر از دریای خزر بودند سیاست واگرایانهای را در پیش گرفتند.
فتاح غلامی
منابع:
1 - ایران عصر صفوی، راجر سیوری، ترجمه کامبیز عزیزی، نشر مرکز، 21378 - فصلنامه تاریخ روابط خارجی نشریه مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امورخارجه، شماره 17 ص 93 و 942 3 - اسناد روابط ایران و روسیه در دوران فتحعلی شاه و محمد شاه قاجار، انتشارات وزارت امور خارجه!4 سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، مقاله مورگان شوستر.
پنجشنبه 24 دی 1388