انقلاب و شرایط جدید تاریخنگاری
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
از انقلاب تعریفهای گوناگونی ارائه شده است. برخی، مفهوم انقلاب را به معنی تحولات ریشهای در ساختار سیاسی از طریق جدال قهرآمیز، هنگامی که یک گروه در ساختار سیاسی جانشین گروه دیگر میشود و نظم سیاسی را دگرگون میکند، به کار بردهاند. این در حالی است که از دید جامعهشناسی، مفهوم انقلاب عبارت است از تغییر نظام سیاسی و تجدید بنای اقتدار و نظم سیاسی. انقلاب حاصل فرایند بسیج اجتماعی مردم توسط برگزیدگان انقلابی است، بدان سان که به تحولات سریع و ریشهای سیاسی منتهی شود.متن
انقلاب بهنوعی نقطه عطف محسوب میشود که تاریخ را به دو قسمت قبل و بعد از خود تقسیم میکند. انقلاب در حقیقت عبارت از قطع رابطه با موقعیت حاضر است که غیر قابل قبول و تحمل ناپذیر است. یعنی وضعیت حاضر را به طور کلی نفی و طرد میکند و سعی در تجدید بنای محیط اجتماعی و انسانی کاملا متفاوتی دارد. عامل تازگی و نوآوری در ذات همه انقلابها هست. مفهوم جدید انقلاب، از این تصور جدانشدنی نیست که سیر تاریخ ناگهان از نو آغاز میشود و داستانی سراسر نو که هیچگاه گفته یا دانسته نشده است، به زودی شروع خواهد شد.
از سوی دیگر، تحلیل مارکسیستها از انقلاب، کلا یک تحلیل اقتصادی و بر پایه دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی مارکس میباشد. مارکسیسم اصولا راه حل انقلابی را برای مشکل طبقه حاکم اجتناب ناپذیر میداند. مارکسیسم به انقلاب نه به عنوان یک ایده آل بلکه به عنوان یک امر اجتناب ناپذیر نگاه میکند. تاریخ از نظر آنها در حال پیشرفت و هر مقطعی از تاریخ، نمایانگر پیشرفتی غیر قابل اجتناب از دوره قبلی است. از نظر مارکس، در دورهای خاص از تاریخ جوامع صنعتی، روابط پرولتاریا (طبقه کارگر) با سرمایهداران (طبقه حاکم) به مرحلهای میرسد که پرولتاریا قیام کرده و ابزار کنترل جامعه را از دست طبقه بورژوازی خارج و با اعمال سیستم دولتی، ابزار تولید را تصرف کرده و اساس روابط اجتماعی را تغییر میدهد.
انقلاب اسلامی ایران، که گاه از آن به عنوان آخرین انقلاب قرن بیستم و حتی واپسین انقلاب به مفهوم مصطلح و کلاسیک آن یاد میشود، بیگمان رویدادی شگرف و واقعهای تاریخی بلکه تاریخساز در سلسله رخدادها و تحولات سیاسی و اجتماعی عصر ما محسوب میشود. رویدادی که نه تنها در ایران به سرنگونی نظام سلطنتی چندهزار ساله انجامید و سرمنشاء تاریخ و تحولاتی تازه شد، بلکه در خارج از مرزهای این سرزمین نیز بازتابها و آثار متعدد و متنوعی را موجب شد. محققین، تاثیرات و بازتابهای برون مرزی این انقلاب را تا دوردست ترین نقاط آسیای جنوب شرقی، افریقا، خاورمیانه و آسیای مرکزی نیز میدانند.
انقلاب اسلامی ایران، علاوه بر ایجاد تغییرات گسترده و اساسی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران، منطقه و جهان را نیز دچار تحولاتی جدی و اساسی کرده، بلافاصله موجب شکلگیری اظهار نظرهای متفاوت و تحلیلهای متنوع تاریخی و جامعهشناسی شد. بررسی و تجدید نظر و تامل در روشها و الگوهای مطالعاتی و تحقیقاتی جامعهشناسی، علوم سیاسی، مردم شناسی و اقتصاد از موقعی آغاز شد که دانشمندان و کارشناسان غرب و پیروان بی چون و چرای آنها نه تنها از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شگفت زده شدند، بلکه در وصول به اهداف خود در پیشبینی و سنجش جنبشهای اسلامی و وقایع بینالمللی سالهای بعد از انقلاب، به کلی عاجز ماندند. در آمریکا و اروپا پس از گذشت چند دهه، کتاب مستقلی که الگوها و روشهای تحقیق و برآوردهای کارشناسان ایران و اسلام قبل از انقلاب را مورد بررسی قرار دهد، وجود ندارد، زیرا آثار منتشر شده در غرب پس از انقلاب، همه در جهت ترمیم اشتباهات گذشته و تحلیل و قضاوت از نظام اسلامی ایران بوده است.
پنجشنبه 29 بهمن 1388
از سوی دیگر، تحلیل مارکسیستها از انقلاب، کلا یک تحلیل اقتصادی و بر پایه دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی مارکس میباشد. مارکسیسم اصولا راه حل انقلابی را برای مشکل طبقه حاکم اجتناب ناپذیر میداند. مارکسیسم به انقلاب نه به عنوان یک ایده آل بلکه به عنوان یک امر اجتناب ناپذیر نگاه میکند. تاریخ از نظر آنها در حال پیشرفت و هر مقطعی از تاریخ، نمایانگر پیشرفتی غیر قابل اجتناب از دوره قبلی است. از نظر مارکس، در دورهای خاص از تاریخ جوامع صنعتی، روابط پرولتاریا (طبقه کارگر) با سرمایهداران (طبقه حاکم) به مرحلهای میرسد که پرولتاریا قیام کرده و ابزار کنترل جامعه را از دست طبقه بورژوازی خارج و با اعمال سیستم دولتی، ابزار تولید را تصرف کرده و اساس روابط اجتماعی را تغییر میدهد.
انقلاب اسلامی ایران، که گاه از آن به عنوان آخرین انقلاب قرن بیستم و حتی واپسین انقلاب به مفهوم مصطلح و کلاسیک آن یاد میشود، بیگمان رویدادی شگرف و واقعهای تاریخی بلکه تاریخساز در سلسله رخدادها و تحولات سیاسی و اجتماعی عصر ما محسوب میشود. رویدادی که نه تنها در ایران به سرنگونی نظام سلطنتی چندهزار ساله انجامید و سرمنشاء تاریخ و تحولاتی تازه شد، بلکه در خارج از مرزهای این سرزمین نیز بازتابها و آثار متعدد و متنوعی را موجب شد. محققین، تاثیرات و بازتابهای برون مرزی این انقلاب را تا دوردست ترین نقاط آسیای جنوب شرقی، افریقا، خاورمیانه و آسیای مرکزی نیز میدانند.
انقلاب اسلامی ایران، علاوه بر ایجاد تغییرات گسترده و اساسی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران، منطقه و جهان را نیز دچار تحولاتی جدی و اساسی کرده، بلافاصله موجب شکلگیری اظهار نظرهای متفاوت و تحلیلهای متنوع تاریخی و جامعهشناسی شد. بررسی و تجدید نظر و تامل در روشها و الگوهای مطالعاتی و تحقیقاتی جامعهشناسی، علوم سیاسی، مردم شناسی و اقتصاد از موقعی آغاز شد که دانشمندان و کارشناسان غرب و پیروان بی چون و چرای آنها نه تنها از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شگفت زده شدند، بلکه در وصول به اهداف خود در پیشبینی و سنجش جنبشهای اسلامی و وقایع بینالمللی سالهای بعد از انقلاب، به کلی عاجز ماندند. در آمریکا و اروپا پس از گذشت چند دهه، کتاب مستقلی که الگوها و روشهای تحقیق و برآوردهای کارشناسان ایران و اسلام قبل از انقلاب را مورد بررسی قرار دهد، وجود ندارد، زیرا آثار منتشر شده در غرب پس از انقلاب، همه در جهت ترمیم اشتباهات گذشته و تحلیل و قضاوت از نظام اسلامی ایران بوده است.
پنجشنبه 29 بهمن 1388