چکیده

5 فروردین سالروز وفات آیت‌الله مهدی خالصی یکی از مبارزان علیه سلطه استعمار در عراق و ایران است. با توجه به جایگاه بلند این روحانی مقاوم و تلاش‌های خستگی‌ناپذیر او علیه دست‌اندازی‌های انگلیس مروری کوتاه بر روند شکل‌گیری جریان مقاومت مردم عراق علیه استعمار و استکبار داریم.

متن

سال 1911م. جهان اسلام شاهد دو تهاجم نظامی بود، نخست تهاجم ایتالیا به طرابلس غرب (لیبی کنونی) و دوم حمله روسیه به شمال ایران. آیت‌الله خالصی، مراجع تقلید وعلمای طراز اول را جهت بحث و تبادل‌نظر و اتخاذ تصمیمات بازدارنده به کاظمین فراخواند وخود شخصاً به سامراء سفر کرد و از آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی برای حضور در این گردهمایی که به نام «کنگره اول کاظمین» معروف شد دعوت به عمل آورد، بدینسان کنگره علمایی کم سابقه‌ای با حضور مراجع وعلمای شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامراء در 11 محرم 1330 (12 دی 1291ش ــ 1 ژانویه 1912م) با موفقیت کامل برگزار گردید، تصمیماتی از قبیل محکومیت شدید این دو تهاجم و بسیج شدن مردم و علمای عراق برای حضور در جبهه‌ها ودفاع از سرزمین‌های اسلامی اتخاذ گردید، از سوی دیگر آیت‌الله شیخ فتح‌الله اصفهانی (شریعت اصفهانی) از طرف کنگره ماموریت یافت که تعداد 500 هزار جنگجوی داوطلب را برای اعزام به لیبی و شمال ایران فرا بخواند، هیات دیگری متشکل از 13 نفر مسوولیت یافت که در زمینه برقراری ارتباطات و تلگراف فعالیت کند1. در نتیجه این اقدام جدی علما، دولت روسیه مجبور شد با دولت ایران وارد مذاکره شود، متعاقب آن علمای عراق تلگرافی از سوی علمای تهران مبنی بر آرامش نسبی در ایران را دریافت کردند2. آنچه در این اقدام علمای شیعه جلب توجه می‌کند این‌که آنان همزمان به دفاع از مسلمانان سنی و شیعه در لیبی و ایران شتافتند.
جنگ جهانی اول و هجوم
انگلیس به عراق
در سال 1914م. جنگ جهانی اول درگرفت و دولت انگلستان با هدف اشغال متصرفات امپراتوری عثمانی به عراق حمله کرد. آیت‌الله خالصی فعالیت‌های حوزه خود را موقتا تعطیل کرد و تمام بودجه حوزه را برای تدارک جنگ هزینه نمود وخود در رأس گروهی از مجاهدان عازم جبهه شد، زیرا ایشان صیانت از دین را در جهاد کفار می‌دید نه در ماندن در حوزه. وی در این گیرودار نیز از وظیفه شرعی وعلمی خود غفلت نکرده، کتاب «الحسام البتّار فی جهاد الکفار» (شمشیر برنده در جهاد کفار) در بیان احکام جهاد را در جبهه‌های جنگ به رشته تحریر در آورد و در بغداد منتشر کرد.
خالصی مجلسی متشکل از علما را برای جمع‌آوری پول و سلاح و ثبت‌نام از مجاهدان و داوطلبان جنگ با انگلیس در کاظمین ترتیب داد. نزدیک 3 ماه سرگرم این کار بود تا این که توانست پول فراوانی جمع‌آوری کرده، شمار زیادی برای جنگ آماده شدند. در روزهای آخر این کنگره عده‌ای از شرکت‌کنندگان سعی داشتند جلسات کنگره به درازا بکشد، تا تصمیمات اتخاذ شده علما مبنی بر جهاد مسلحانه برعلیه اشغالگران مشمول مرور زمان شود. خالصی با دریافت این مطلب قاطعانه به حاضران اعلام کرد صبح روز بعد به جبهه عزیمت خواهد کرد. ایشان در جواب آن عده‌ای که سعی داشتند ایشان را از رفتن به جبهه بازدارند فرمود: «اگر بتوانم با استخوان‌های ضعیفم، دو یا پنج دقیقه جلوی پیشروی نیروهای انگلیسی را بگیرم، بر من واجب است که این کار را بکنم، حال این‌که با رفتنم به جبهه عده زیادی از مردم نیز به جبهه خواهند رفت وظیفه من سنگین‌تر است»3.
خود و برادرش شیخ محمد صادق، آیت‌الله سید مهدی آل حیدرکاظمی و 4 نفر از فرزندانش و شماری دیگر از علما و بزرگان کاظمین به راه افتادند.
برادر بزرگش آیت‌الله شیخ راضی خالصی نیز به منطقه خالص و خراسان4 رفت و پول و افرادی را فراهم آورده، در اهواز به آیت‌الله پیوست.
علمای نجف نیز کمک‌هایی را جمع‌آوری کردند. از میان آنان سید محمدسعید حبوبی، شیخ شریعت اصفهانی به همراه فرزندش و سیدمصطفی کاشانی با فرزندش به پا خاستند. سید محمدکاظم یزدی فرزند‌ش سید محمد و میرزا محمدتقی شیرازی هم فرزندش میرزا محمدرضا را راهی میدان جنگ کردند.
همه علما حکم به وجوب جهاد با جان و مال اعم از زن ومرد دادند و بیشتر قبایل برای جهاد به پا خاستند.5
19 نوامبر 1914 (29 آبان 1293ش) تعداد زیادی از اهالی شهر کاظمین به سوی بغداد راهپیمایی کردند و آخرین تدارکات سلاح و آذوقه برای شرکت در جنگ را دیدند، سپس در حالی که علما در مقدمه آنها بودند به سوی جبهه‌ها عزیمت نمودند، «جبهه هویزه» تحت فرماندهی آیت‌الله خالصی و آیت‌الله سیدمهدی حیدری بود، آیت‌الله خالصی‌زاده نیز
به عنوان دستیار پدر و هماهنگ‌کننده میان نیروهای مجاهدین و فرماندهی ارتش عثمانی ایفای وظیفه می‌نمود6.
در این جنگ نیروهای مردمی با ابتدایی‌ترین وسایل دفاعی وسلاح سرد توانستند 3 سال در برابر نیروهای ابرقدرت زمان ایستادگی کنند و در چند نبرد بر نیروهای اشغالگر چیره شوند، ولی سرانجام به دلیل برتری نظامی انگلیسی‌ها، شهر بغداد در 11 مارس 1917 (21 اسفند 1295ش) به تصرف نیروهای انگلیسی به فرماندهی ژنرال مود درآمد.
وضعیت آیت‌الله خالصی پس از اشغال بغداد توسط انگلیس
غم و اندوه همه وجود آیت‌الله را فراگرفت و سکوت اختیار کرد. آمد و شدهایش با مردم را قطع کرد، نه چیزی می‌خورد و نه چیزی می‌نوشید. آن اندازه ناتوان شد که نه می‌توانست برخیزد و نه می‌توانست راه برود؛ غصه راه گلویش را بسته و آب دهانش خشکیده بود و زخمی در پشت گردنش پدید آمد . روزهای زیادی را صرف درمان شد اما اثر آن تا هنگام وفاتش باقی ماند.7
انگلیس‌ها می‌خواستند نظر خودشان در تعیین پادشاهی برای عراق را طی رفراندومی بر عراقی‌ها تحمیل کنند. آیت‌الله خالصی در این باره نیز در برابر خواست آنان به شدت مقاومت کرد. عراقی‌ها بر آنچه آیت‌الله خالصی در کاظمین نوشته بود، اتفاق نظر داشتند. و آن این بود:
«ما خواهان حکومتی ملّی، قانونی و پادشاهی هستیم که یکی از فرزندان پادشاه حجاز در رأس آن قرار گیرد.»8
نشست کاظمین در حضور بالفور
بالفور، حاکم نظامی انگلیس به کاظمین آمد تا مردم آنجا را وادارد تسلیم خواهش انگلیس شوند. مجلسی ترتیب داده شد مملو از اهالی کاظمین. آیت‌الله خالصی هم شخصا در آن مجلس حضور یافته بود. بالفور اظهار کرد که عراقی‌ها خواستار ادامه حاکمیت انگلیس هستند.
در کنار آیت‌الله خالصی، سید محمدمهدی، فرزند مرحوم سید اسماعیل صدر نشسته بود. آیت‌الله به او فرمود: به بالفور بگو اگر موضوع اینگونه که او می‌گوید، مانع مخابره تلگراف‌های ما به عراقی‌ها نشود تا ما نظرشان را جویا شویم.9
پس از سقوط بغداد آیت‌الله خالصی به اتفاق آیت‌الله میرزا محمد تقی شیرازی مبارزات سیاسی را بر ضدانگلیس شروع نمودند، مبارزاتی که سر انجام به قیام مسلحانه عراقی‌ها در سال 1920م. انجامید، مراجع و علما در این برهه با فتاوای خود توانستند تمام ملت عراق اعم از شیعه، سنی و اقلیت‌های مذهبی را برضد نیروهای اشغالگر بسیج کنند. این حرکت عظیم در گردهمایی سراسری نیروهای مجاهدین در 4 شوال 1338 (اول تیر 1299ش ــ 21 ژوئن 1920م) در کربلا به اوج خود رسید. در این گردهمایی بزرگ که مراجع تقلید، روسای عشایر وجمع زیادی از نیروهای مجاهدین حضور داشتند، شیخ محمد خالصی‌زاده که سخنور توانایی بود، به دستور رهبریی انقلاب آغاز قیام مسلحانه مردمی را در آن اجتماع باشکوه اعلان کرد. خالصی‌زاده در سخنرانی آتشین خود عراقی‌ها را به توکل بر خداوند، اتحاد و اطاعت از مراجع و مقاومت در برابر اشغالگران فراخواند10. پس از این اجتماع عظیم، قیام مسلحانه سراسر عراق را فراگرفت و توانست ضربات سختی را به اشغالگران وارد سازد.
نیرنگ‌های سیاسی انگلیس
آمار رسمی دولت انگلیس حاکی است از این که این کشور در مدت چند سال اشغال عراق و همچنین وقایع قیام مردمی آن کشور در سال 1920 تلفاتی بیش از یک قرن اشغال هند را متحمل شده است، از این‌رو این دولت استعمارگر پس از کنترل اوضاع متشنج و سرکوب قیام مردمی، برای در امان ماندن از تکرار حوادث قیام ملی به نیرنگ‌های سیاسی رو آورده، درصدد تعیین پادشاه عربی و دولت عراقی وابسته به خود برآمده است، لذا «فیصل» حاکم سابق سوریه و فرزند «شریف حسین» حاکم حجاز ومتحد انگلیس را برای پست پادشاهی عراق کاندیدا کرد11، در این اثنا آیت‌الله خالصی که پس از رحلت میرزا تقی شیرازی و سپس شریعت اصفهانی در سال 1920م (1299ش) مرجعیت دینی ورهبری سیاسی مردم را برعهده داشت برای مقابله با تحمیل فیصل، به شهر سامرا عزیمت نمود و به میرزا علی شیرازی فرزند میرزا حسن شیرازی پیشنهاد داد که خود را برای پادشاهی عراق کاندیدا کند، وبه وی قول حمایت و مساعدت داد،‌ ولی علامه شیرازی به دلیل زهدشان از قبول این پست سیاسی امتناع نمود12، از این‌رو آیت‌الله خالصی درصدد برآمد که فیصل را در چارچوب حفظ منافع عراق وبه صورت مشروط به پادشاهی عراق بپذیرد.
تبعید آیت‌الله شیخ محمد خالصی‌زاده
انگلیسی‌های خشمگین از مخالفت‌های آیت‌الله خالصی، در واکنش به مقاومت سرسختانه معظم‌له اقدام به تبعید فرزندش آیت‌الله شیخ محمد خالصی‌زاده نمودند، «سِر پرسی کاکس» حاکم کل انگلیس در عراق در 28 آگوست 1922م (7 شهریور 1301ش) با ارسال نماینده خود نزد آیت‌الله خالصی به او اخطار کرد که فرزندش شیخ محمد ظرف مدت 24 ساعت عراق را ترک کند.13
شیخ محمد برای ادامه مبارزات عازم ایران شد و در این کشور دست به تاسیس «جمعیت نمایندگان عالی بین‌النهرین» 14 زد. از سوی دیگر اقدام خصمانه انگلیس نتوانست هیچ خللی در عزم و اراده آیت‌الله خالصی را وارد سازد.
اسلام دباغ
منابع :
1 - ناظم الدین زاده: «هجوم روس» ص 121-116.
2 - همان ص 275-270.
3 - کاظمی: «خالص‌ترین روزهای مبارزه» روزنامه اطلاعات 10 فروردین 1370 شماره 19293، ص6.
4 - خراسان نام رودخانه ومنطقه‌ای در نزدیکی خالص در شهر دیالی عراق است.
5 - خالصی‌زاده؛ محمد: «سردار اسلام شهید آیت‌الله العظمی شیخ محمد مهدی خالصی» ص 123و124 مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1388
6 - الدباغ؛ هاشم: «صفحات مشرقه من الجهاد الدینی والسیاسی لعلماء العراق – الامام الشیخ محمد الخالصی» ص127 – تهران1377ش.
7 - سردار اسلام .. ص 174
8 - سردار اسلام .. ص175
9 - سردار اسلام .. ص 184 و 185
10 - آل فرعون؛ فریق مزهر: «الحقائق الناصعه فی الثوره العراقیه عام 1920م» ص149-158، بغداد1954م.
11 - الوردی؛ علی: «لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث» ج6، ص46-45، بغداد 1976م.
12 - گروهی از مؤلفان؛ «الإمام القائد الشیخ محمد تقی الشیرازی» ص26-27، بی تاریخ.
13 - همان، ص175 به نقل از کتاب «فی سبیل الله» خاطرات خطی آیت‌الله خالصی زاده.
14 - الوردی؛ همان، ص195-194.

پنجشنبه 26 فروردین 1389             

تبلیغات