تلاش برای وحدت میان مسلمانان
آرشیو
چکیده
در هندوستان اولین حکمرانی که شعار اتحاد بین مسلمانان را سر داد، تیپو سلطان بود. او در دوران حکومت 16 سالهاش منشأ تحولات و اصلاحات فراوان بود و مقاومت او در مقابل استعمار مثال زدنی استمتن
تیپوسلطان (تیپو صاحب سلطان)
تیپو سلطان مسلمان مبارز ضداستعمار، اهل میسور و پدرش حیدرعلی خان بهادر بود. نیاکانش از شیوخ قریش بودند که از دهلی به گلبرگه شریف مهاجرت کردند.جدش ، شیخ فتح محمد موقعیت خوبی در سپاه ایالت کَرناتِک داشت. حیدرعلی خان بهادر نیز در دستگاه نظامی راجه های میسور موقعیت ممتازی به دست آورد و بعدها به امیری میسور رسید و به سلطان حیدرعلی خان بهادر مشهور شد. مادر تیپوسلطان، فخرالنساءبیگم ، دختر میرمعین الدین از خاندان چشتیهای هند بود.
تیپوسلطان در 1163 در ناحیه دیون هلی در شهر سرنگاپتم ، مرکز حکومت میسور به دنیا آمد. از دوره کودکی تیپوسلطان اطلاع چندانی در دست نیست. وی هنگام مرگ پدرش در 1197، مشغول تنبیه سرکشان میسور بود و پس از آگاهی از این امر بسرعت خود را به پایتخت رساند و مورد استقبال بزرگان سپاه قرار گرفت و به جای پدر بر تخت نشست.
تیپوسلطان پادشاهی مسلمان و بسیار معتقد بود. اوقات فراغت خود را صرف عبادت می کرد و پس از نماز صبح معمولا به خواندن قرآن می پرداخت. روزانه دوبار غذا می خورد.از زمان صلح با کورنوالیس بر زمین میخوابید و آماده نبرد بود.
بیشتر اوقات به زبان فارسی حرف میزد.به تاریخ پادشاهان ایران و عرب بخصوص اوضاع دینی، تجاری و سرگذشت آنان علاقهمند بود و کتابهای تاریخی مطالعه میکرد.
لباس رنگین نمی پوشید.توجه او به مهمات دینی چنان بود که دستور داد زنان هندو با سر برهنه بیرون نیایند و رسم اهالی کَرناتِک را که عروس یک خانواده با تمام برادران مزدوج می شد، بر انداخت.
تیپوسلطان، چهار رساله برای پیاده و یک رساله برای سواره نظام قشون نوشت و قوانین مسطور (قوانین نانوشته نظام) را به زبان فارسی و ترکی ترجمه کرد و فتح المجاهدین نامید.
تیپو سلطان «فتح المجاهدین» را قبل از نبرد معروف خود، سریرانگاپتانا، در سال 1792 برای سربازانش نوشت. این نبرد بعدها به عنوان یکی از نبردهای مهم تاریخ نظامی معروف شد چرا که ارتش تیپوسلطان در این جنگ برای اولین بار از آتشبار راکتی به عنوان یک سلاح تهاجمی استفاده کرد. تا قبل از تیپوسلطان چینیها و مغولها از موشک برای مقابله با حریفانشان بهره میگرفتند اما استفاده از راکتها در جنگ بیشتر محدود به ترساندن افراد و اسبهای دشمن بود.
تیپو سلطان در « فتح المجاهدین» آورد که هر تیپ (4 گردان) پیاده نظام باید 200 نفر به عنوان راکتانداز در خدمت داشته باشند. این افراد باید آموزش می دیدند تا بتوانند راکتهایشان را با مؤثرترین برد شلیک کنند.
وی دستور داد راکت اندازهایی با 10 لوله ،شبیه به کاتیوشای امروزی، ساخته شود. راکتهایی که تیپوسلطان در نبرد سریرانگاپتانا بهکار برد از لولههای آهنی ساخته شده بودند و برد و وزن بیشتری نسبت به راکتهای معمول چینی ـ که از چوب بامبو درست می شدند، داشتند ـ این راکتها در حدود 20 سانتیمتر طول و 3 تا 12 سانتیمتر قطر داشتند و به بدنه راکت چوبی به طول 120 سانتیمتر، شبیه موشکهای کوچکی که امروزه برای آتشبازی به کار میروند، بسته میشد. برد این راکتها به همراه خرج باروتی 450 گرمی شان، به 900 متر می رسید.
ارتش بریتانیا در نبردهای قبلی خود با تیپوسلطان نیز توسط راکت مورد هجوم قرارگرفته بود اما این بار 2000 راکت که به صورت همزمان شلیک شدند ارتش بریتانیا را در هم کوبیدند. پس از حمله آتشباری، 36 هزار مرد جنگی تیپو، کار ارتش مستعمراتی بریتانیا را یکسره کرد. آتشباری راکتی به صورت عملی ارزش خود را در عملیات نظامی ثابت کرد و جنگ وارد دوران تازه ای شد.
کمی بعد یک انگلیسی با نام کونگرو با استفاده از راکتهایی که ارتش بریتانیا از هند با خود آورده بود، توانست راکتهایی درست کند که در جنگ واترلو علیه ناپلئون با موفقیت به کار گرفته شدند. در کتاب تاریخ نبردهای نظامی فصل جدیدی در حال آغازشدن بود.
تیپو سلطان همچنین در سال 1198 چهار کارخانه توپ در نواحی مختلف ایجاد کرد. خوانین قدیمی را که پدرش در سپاه منصوب کرده بود، بر کنار و جمعی از افراد نامناسب را به جای آنها منصوب کرد و مسوولیت کاروان باشیان، یعنی سوداگران را به عهده سرداران نهاد.
وی نام ماهها را به فارسی تغییر داد و آنها را براساس حروف الفبا مرتب کرد.همچنین دستور داد سکههای جدیدی ضرب کنند و بر آنها نامهای اسلامی نهاد؛ از جمله، صدیقی (شانزده روپیه)، امامی (سکه نقره، معادل دو روپیه)، باقری (نیم روپیه) و جعفری و کاظمی (سکه های خرد).
مبارزات تیپوسلطان
در سالی که تیپوسلطان به جای پدر به تخت نشست، نواب ایازالدوله حاکم دولت آصفیه، با او مخالفت کرد و با سرداری انگلیسی که در حوالی منطقه نگر بود و نیز با پیشوای مراتهه ها و قوم نایمار متحد شد و قرار گذاشتند قلعه کورتیال (کورئیال) را تسخیر کنند و قلعه نگر را نیز به سپاه انگلیس دهند.
سرداران انگلیسی ریال اسوارتس و لانگ، به جنگ تیپو رفتند. از سوی دیگر در این هنگام فرستادگان دولت فرانسه که برای رقابتهای مستعمراتی با انگلستان، با حیدرعلی خان بهادر و تیپوسلطان متحد شده بودند به دربار تیپو رسیدند و در جنگ به او کمک کردند.
در این جنگ ایازالدوله شکست خورد، سپاه انگلیس به سمت بمبئی عقب نشینی کرد و تیپوسلطان منطقه نگر و کورتیال را تصرف و سپاه انگلیس را غارت کرد. پس از جنگ، در 1198 (1784) میان انگلیس و تیپوسلطان قرارداد صلح به نام بالفور منعقد شد که از مفاد آن اطلاع دقیقی در دست نیست و احتمالاً فقط قرار متارکه جنگ بوده است .
تیپوسلطان پس از صلح، مرکرطه از نواحی تصرف شده را ظفرآباد نامید و عدهای از قوم نایمار را مسلمان کرد و گردنکشان آن ناحیه را سرکوب نمود و آنگاه به پایتخت خود سرنگاپتم بازگشت .در 1198، به دلیل رفتار ظالمانه حاکم تیپوسلطان در سرزمینهای تصرف شده، در پالیکار و پنگنور شورش شد. برای سرکوبی شورش در این نواحی، سپاه تیپوسلطان قلاع این مناطق را محاصره و سپس تصرف کرد.
پس از پیروزی، میرزا حیدرعلی بیگ، سپهسالار تیپوسلطان، به سوی قلعه کرتپه رفت اما عبدالحلیم خان، حاکم آنجا، از انگلیسیها کمک خواست ولی در جنگ شکست خورد و بنابر قرارداد صلحی که پس از آن منعقد شد، قرار شد دختر او پس از تشرف به دین اسلام، به عقد تیپوسلطان درآید و سپهسالار تیپوسلطان قلعه را تصرف کند.با تصرف قلعه، سپاهیان دست به کشتار مردم زدند تا آنجا که رعایا از وحشت گریختند و به تیپوسلطان شکایت کردند. او نیز سپهسالار را دستگیر کرد.
تیپوسلطان همچنین در 1205 به کالیکات حمله کرد. میلوار، راجه آنجا از برابر او گریخت و از ژنرال میدس انگلیسی تقاضای کمک کرد.او توانست مدتی تیپوسلطان را متوقف کند، اما سرانجام سپاه تیپوسلطان پایین گهات را تصرف کرد و مردمی را که به نیروهای انگلیس پناه برده بودند ادب کرد. در این جنگ فرانسویها به تیپوسلطان یاری رساندند. وی در این سال فرمان حمله به تراوانکور را نیز داد. وقتی لرد کورنوالیس، رئیس کمپانی هندشرقی خبر این حمله را شنید تصمیم به مقابله گرفت و اتحادیهای به نام منگالور بر ضد تیپوسلطان به وجود آورد که نظام علی و پیشوای مراتههها و راجع تراوانکور به آن پیوستند. قرار شد لوازم جنگ را مراتهه ها و نظام علی تأمین کنند و غنایم میان همه آنان تقسیم شود.
تیپوسلطان در 1206 به تراوانکور حمله و پس از تصرف آن منطقه، عده زیادی را اسیر کرد .در این زمان تمامی کسانی که از تیپوسلطان زخم خورده بودند، از جمله راجههای کالاستری، کارتیناد و کوتیوت، با انگلیسیها متحد شدند و در جنگی مشترک علیه تیپوسلطان، او را شکست دادند. در قرارداد صلحی که پس از آن بسته شد، تیپوسلطان موظف شد مبالغ هنگفتی به ژنرال هریس، فرمانده جنگ بپردازد و علاوه بر پیشکشهای گرانبها، دو فرزند خود را نیز نزد او بفرستد.
در سال 1213، ناپلئون که پس از قدرت گرفتن در فرانسه در پی گسترش مستعمرات خود در هند بود، سفرایی برای اتحاد هند و فرانسه علیه انگلستان نزد تیپوسلطان فرستاد ولی لرد مورنینگتون، مأمور کنترل ورود و خروج افراد به هندشرقی، مانع ورود افسران فرانسوی شد و در پی اتحاد مجدد با راجههای هندو برآمد. پیش از آن نیز تیپوسلطان برای اتحاد علیه انگلیسیها در سال 1208 شخصی را نزد زمان شاه دُرّانی والی کابل فرستاد و در سال 1212نیز شاهزادهای ایرانی را با هدایای بسیار نزد فتحعلی شاه قاجار فرستاد و تأکید کرد چنانچه او و پادشاه ایران و زمانشاه متحد شوند، می توانند هند و دکن را به نظم در آورند و از سلطه انگلیس برهانند.
هنگامی که فرستادگان فرانسه، پنهانی به دربار تیپوسلطان رسیدند، دو تن از درباریان به انگلیسیها در کلکته خبر دادند. مورنینگتون به این بهانه در سال 1213(1799) سپاه عظیمی تدارک دید
و به سوی سرنگاپتم حرکت کرد. آنان پس از نبرد با سپاه تیپوسلطان وارد شهر شدند و او را در قلعه شهر محاصره کردند. وی تا آخرین نفس مقاومت کرد و سرانجام بر اثر اصابت تیری درگذشت و از آن زمان به بعد هندوستان تبدیل به یک نایبالسطنهنشین انگلستان شد.
انگلیسیها پس از دستیابی به قصر او، آن را غارت کردند و کتابخانه بسیار ارزشمندش را به انگلستان بردند و به جای تیپوسلطان، فرزند 5 ساله یکی از راجههای میسور را حاکم و سپس برای فرزندان تیپوسلطان مقرری تعیین کردند.
مقبره تیپوسلطان اکنون در میسور است
و هر ساله در سالگرد شهادتش، مراسمی در آن برگزار می شود.به یاد او مؤسسه و مرکز تحقیقات و موزهای نیز در آن محل دایر شده است.
فاطمه تیمورزاده
منابع:
1ـ encyclopaediaislamica
2ـ آتشبار راکتی و فتح المجاهد
3ـ بنگالورو؛ ویکی پدیا
4ـ اراکات ، دائره المعارف بزرگ اسلامی
پنجشنبه 30 اردیبهشت 1389
تیپو سلطان مسلمان مبارز ضداستعمار، اهل میسور و پدرش حیدرعلی خان بهادر بود. نیاکانش از شیوخ قریش بودند که از دهلی به گلبرگه شریف مهاجرت کردند.جدش ، شیخ فتح محمد موقعیت خوبی در سپاه ایالت کَرناتِک داشت. حیدرعلی خان بهادر نیز در دستگاه نظامی راجه های میسور موقعیت ممتازی به دست آورد و بعدها به امیری میسور رسید و به سلطان حیدرعلی خان بهادر مشهور شد. مادر تیپوسلطان، فخرالنساءبیگم ، دختر میرمعین الدین از خاندان چشتیهای هند بود.
تیپوسلطان در 1163 در ناحیه دیون هلی در شهر سرنگاپتم ، مرکز حکومت میسور به دنیا آمد. از دوره کودکی تیپوسلطان اطلاع چندانی در دست نیست. وی هنگام مرگ پدرش در 1197، مشغول تنبیه سرکشان میسور بود و پس از آگاهی از این امر بسرعت خود را به پایتخت رساند و مورد استقبال بزرگان سپاه قرار گرفت و به جای پدر بر تخت نشست.
تیپوسلطان پادشاهی مسلمان و بسیار معتقد بود. اوقات فراغت خود را صرف عبادت می کرد و پس از نماز صبح معمولا به خواندن قرآن می پرداخت. روزانه دوبار غذا می خورد.از زمان صلح با کورنوالیس بر زمین میخوابید و آماده نبرد بود.
بیشتر اوقات به زبان فارسی حرف میزد.به تاریخ پادشاهان ایران و عرب بخصوص اوضاع دینی، تجاری و سرگذشت آنان علاقهمند بود و کتابهای تاریخی مطالعه میکرد.
لباس رنگین نمی پوشید.توجه او به مهمات دینی چنان بود که دستور داد زنان هندو با سر برهنه بیرون نیایند و رسم اهالی کَرناتِک را که عروس یک خانواده با تمام برادران مزدوج می شد، بر انداخت.
تیپوسلطان، چهار رساله برای پیاده و یک رساله برای سواره نظام قشون نوشت و قوانین مسطور (قوانین نانوشته نظام) را به زبان فارسی و ترکی ترجمه کرد و فتح المجاهدین نامید.
تیپو سلطان «فتح المجاهدین» را قبل از نبرد معروف خود، سریرانگاپتانا، در سال 1792 برای سربازانش نوشت. این نبرد بعدها به عنوان یکی از نبردهای مهم تاریخ نظامی معروف شد چرا که ارتش تیپوسلطان در این جنگ برای اولین بار از آتشبار راکتی به عنوان یک سلاح تهاجمی استفاده کرد. تا قبل از تیپوسلطان چینیها و مغولها از موشک برای مقابله با حریفانشان بهره میگرفتند اما استفاده از راکتها در جنگ بیشتر محدود به ترساندن افراد و اسبهای دشمن بود.
تیپو سلطان در « فتح المجاهدین» آورد که هر تیپ (4 گردان) پیاده نظام باید 200 نفر به عنوان راکتانداز در خدمت داشته باشند. این افراد باید آموزش می دیدند تا بتوانند راکتهایشان را با مؤثرترین برد شلیک کنند.
وی دستور داد راکت اندازهایی با 10 لوله ،شبیه به کاتیوشای امروزی، ساخته شود. راکتهایی که تیپوسلطان در نبرد سریرانگاپتانا بهکار برد از لولههای آهنی ساخته شده بودند و برد و وزن بیشتری نسبت به راکتهای معمول چینی ـ که از چوب بامبو درست می شدند، داشتند ـ این راکتها در حدود 20 سانتیمتر طول و 3 تا 12 سانتیمتر قطر داشتند و به بدنه راکت چوبی به طول 120 سانتیمتر، شبیه موشکهای کوچکی که امروزه برای آتشبازی به کار میروند، بسته میشد. برد این راکتها به همراه خرج باروتی 450 گرمی شان، به 900 متر می رسید.
ارتش بریتانیا در نبردهای قبلی خود با تیپوسلطان نیز توسط راکت مورد هجوم قرارگرفته بود اما این بار 2000 راکت که به صورت همزمان شلیک شدند ارتش بریتانیا را در هم کوبیدند. پس از حمله آتشباری، 36 هزار مرد جنگی تیپو، کار ارتش مستعمراتی بریتانیا را یکسره کرد. آتشباری راکتی به صورت عملی ارزش خود را در عملیات نظامی ثابت کرد و جنگ وارد دوران تازه ای شد.
کمی بعد یک انگلیسی با نام کونگرو با استفاده از راکتهایی که ارتش بریتانیا از هند با خود آورده بود، توانست راکتهایی درست کند که در جنگ واترلو علیه ناپلئون با موفقیت به کار گرفته شدند. در کتاب تاریخ نبردهای نظامی فصل جدیدی در حال آغازشدن بود.
تیپو سلطان همچنین در سال 1198 چهار کارخانه توپ در نواحی مختلف ایجاد کرد. خوانین قدیمی را که پدرش در سپاه منصوب کرده بود، بر کنار و جمعی از افراد نامناسب را به جای آنها منصوب کرد و مسوولیت کاروان باشیان، یعنی سوداگران را به عهده سرداران نهاد.
وی نام ماهها را به فارسی تغییر داد و آنها را براساس حروف الفبا مرتب کرد.همچنین دستور داد سکههای جدیدی ضرب کنند و بر آنها نامهای اسلامی نهاد؛ از جمله، صدیقی (شانزده روپیه)، امامی (سکه نقره، معادل دو روپیه)، باقری (نیم روپیه) و جعفری و کاظمی (سکه های خرد).
مبارزات تیپوسلطان
در سالی که تیپوسلطان به جای پدر به تخت نشست، نواب ایازالدوله حاکم دولت آصفیه، با او مخالفت کرد و با سرداری انگلیسی که در حوالی منطقه نگر بود و نیز با پیشوای مراتهه ها و قوم نایمار متحد شد و قرار گذاشتند قلعه کورتیال (کورئیال) را تسخیر کنند و قلعه نگر را نیز به سپاه انگلیس دهند.
سرداران انگلیسی ریال اسوارتس و لانگ، به جنگ تیپو رفتند. از سوی دیگر در این هنگام فرستادگان دولت فرانسه که برای رقابتهای مستعمراتی با انگلستان، با حیدرعلی خان بهادر و تیپوسلطان متحد شده بودند به دربار تیپو رسیدند و در جنگ به او کمک کردند.
در این جنگ ایازالدوله شکست خورد، سپاه انگلیس به سمت بمبئی عقب نشینی کرد و تیپوسلطان منطقه نگر و کورتیال را تصرف و سپاه انگلیس را غارت کرد. پس از جنگ، در 1198 (1784) میان انگلیس و تیپوسلطان قرارداد صلح به نام بالفور منعقد شد که از مفاد آن اطلاع دقیقی در دست نیست و احتمالاً فقط قرار متارکه جنگ بوده است .
تیپوسلطان پس از صلح، مرکرطه از نواحی تصرف شده را ظفرآباد نامید و عدهای از قوم نایمار را مسلمان کرد و گردنکشان آن ناحیه را سرکوب نمود و آنگاه به پایتخت خود سرنگاپتم بازگشت .در 1198، به دلیل رفتار ظالمانه حاکم تیپوسلطان در سرزمینهای تصرف شده، در پالیکار و پنگنور شورش شد. برای سرکوبی شورش در این نواحی، سپاه تیپوسلطان قلاع این مناطق را محاصره و سپس تصرف کرد.
پس از پیروزی، میرزا حیدرعلی بیگ، سپهسالار تیپوسلطان، به سوی قلعه کرتپه رفت اما عبدالحلیم خان، حاکم آنجا، از انگلیسیها کمک خواست ولی در جنگ شکست خورد و بنابر قرارداد صلحی که پس از آن منعقد شد، قرار شد دختر او پس از تشرف به دین اسلام، به عقد تیپوسلطان درآید و سپهسالار تیپوسلطان قلعه را تصرف کند.با تصرف قلعه، سپاهیان دست به کشتار مردم زدند تا آنجا که رعایا از وحشت گریختند و به تیپوسلطان شکایت کردند. او نیز سپهسالار را دستگیر کرد.
تیپوسلطان همچنین در 1205 به کالیکات حمله کرد. میلوار، راجه آنجا از برابر او گریخت و از ژنرال میدس انگلیسی تقاضای کمک کرد.او توانست مدتی تیپوسلطان را متوقف کند، اما سرانجام سپاه تیپوسلطان پایین گهات را تصرف کرد و مردمی را که به نیروهای انگلیس پناه برده بودند ادب کرد. در این جنگ فرانسویها به تیپوسلطان یاری رساندند. وی در این سال فرمان حمله به تراوانکور را نیز داد. وقتی لرد کورنوالیس، رئیس کمپانی هندشرقی خبر این حمله را شنید تصمیم به مقابله گرفت و اتحادیهای به نام منگالور بر ضد تیپوسلطان به وجود آورد که نظام علی و پیشوای مراتههها و راجع تراوانکور به آن پیوستند. قرار شد لوازم جنگ را مراتهه ها و نظام علی تأمین کنند و غنایم میان همه آنان تقسیم شود.
تیپوسلطان در 1206 به تراوانکور حمله و پس از تصرف آن منطقه، عده زیادی را اسیر کرد .در این زمان تمامی کسانی که از تیپوسلطان زخم خورده بودند، از جمله راجههای کالاستری، کارتیناد و کوتیوت، با انگلیسیها متحد شدند و در جنگی مشترک علیه تیپوسلطان، او را شکست دادند. در قرارداد صلحی که پس از آن بسته شد، تیپوسلطان موظف شد مبالغ هنگفتی به ژنرال هریس، فرمانده جنگ بپردازد و علاوه بر پیشکشهای گرانبها، دو فرزند خود را نیز نزد او بفرستد.
در سال 1213، ناپلئون که پس از قدرت گرفتن در فرانسه در پی گسترش مستعمرات خود در هند بود، سفرایی برای اتحاد هند و فرانسه علیه انگلستان نزد تیپوسلطان فرستاد ولی لرد مورنینگتون، مأمور کنترل ورود و خروج افراد به هندشرقی، مانع ورود افسران فرانسوی شد و در پی اتحاد مجدد با راجههای هندو برآمد. پیش از آن نیز تیپوسلطان برای اتحاد علیه انگلیسیها در سال 1208 شخصی را نزد زمان شاه دُرّانی والی کابل فرستاد و در سال 1212نیز شاهزادهای ایرانی را با هدایای بسیار نزد فتحعلی شاه قاجار فرستاد و تأکید کرد چنانچه او و پادشاه ایران و زمانشاه متحد شوند، می توانند هند و دکن را به نظم در آورند و از سلطه انگلیس برهانند.
هنگامی که فرستادگان فرانسه، پنهانی به دربار تیپوسلطان رسیدند، دو تن از درباریان به انگلیسیها در کلکته خبر دادند. مورنینگتون به این بهانه در سال 1213(1799) سپاه عظیمی تدارک دید
و به سوی سرنگاپتم حرکت کرد. آنان پس از نبرد با سپاه تیپوسلطان وارد شهر شدند و او را در قلعه شهر محاصره کردند. وی تا آخرین نفس مقاومت کرد و سرانجام بر اثر اصابت تیری درگذشت و از آن زمان به بعد هندوستان تبدیل به یک نایبالسطنهنشین انگلستان شد.
انگلیسیها پس از دستیابی به قصر او، آن را غارت کردند و کتابخانه بسیار ارزشمندش را به انگلستان بردند و به جای تیپوسلطان، فرزند 5 ساله یکی از راجههای میسور را حاکم و سپس برای فرزندان تیپوسلطان مقرری تعیین کردند.
مقبره تیپوسلطان اکنون در میسور است
و هر ساله در سالگرد شهادتش، مراسمی در آن برگزار می شود.به یاد او مؤسسه و مرکز تحقیقات و موزهای نیز در آن محل دایر شده است.
فاطمه تیمورزاده
منابع:
1ـ encyclopaediaislamica
2ـ آتشبار راکتی و فتح المجاهد
3ـ بنگالورو؛ ویکی پدیا
4ـ اراکات ، دائره المعارف بزرگ اسلامی
پنجشنبه 30 اردیبهشت 1389