بنیصدر از آغاز تا امروز
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
ابوالحسن بنیصدر (متولد 2 فروردین 1312 در همدان) او در بهمن 1358 به عنوان نخستین رئیسجمهور ایران انتخاب شد و در خرداد 1360 به دنبال قانونگریزی و همکاری با منافقین با عنوان عدم کفایت سیاسی توسط مجلس شورای اسلامی از مقام خویش عزل شد.متن
پیش از انقلاب 57
بنیصدر در روستای باغچه از توابع همدان به دنیا آمد. پدرش نصرالله بنیصدر، از روحانیون بانفوذ همدان بود که با امام خمینیره نیز ارتباط دوستانهای داشت. او در دانشگاه تهران در رشتههای اقتصاد و حقوق اسلامی تحصیل و 4 سال در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی فعالیت کرد. بنیصدر رهبری گروه کوچکی از دانشجویان مخالف رژیم شاه را بهعهده داشت و 2 بار به خاطر فعالیتهای سیاسی دستگیر و روانه زندان شد. پس از مجروح شدن در قیامی ناموفق علیه حکومت در خرداد1342 ، او کشور را ترک و عازم فرانسه شد. بنیصدر و همچنین حسن حبیبی (معاون اول اسبق برخی روسای جمهور ایران) که از شاگردان احسان نراقی نظریهپرداز، محقق و یکی از موسسان بنیاد فرهنگ ایران بود به همت احسان نراقی برای ادامه تحصیل به اروپا رفتند. او در دانشگاه سوربن پاریس دکترای خویش را احراز نمود و به تدریس در دانشگاه پرداخت.
دوران پس از فارغ التحصیلی
بنیصدر در دهه 70 میلادی و سالهای پیش از پیروزی انقلاب، به عنوان یک ناسیونالیست اسلامی پرشور و اقتصاددان انقلابی با ایراد سخنرانی و چاپ و انتشار مقالات و کتب تالیفی خود، به مبارزه با حکومت شاه میپرداخت. به عقیده هاشمی رفسنجانی، طی این سالها بنیصدر که نزدیکی بیشتری با جبهه ملی احساس میکرد و خود را تئوریسین انقلاب میدانست همواره درگیر رقابت با صادق قطبزاده (که او نیز در پاریس اقامت داشت) بود. در سال 57 و اندکی پیش از پیروزی انقلاب با ورود امام خمینیره به پاریس، او جزو معدود کسانی بود که در فرودگاه به استقبال ایشان آمد و سپس به جمع همراهان امامره پیوست.
پیروزی انقلاب اسلامی
بعد از پیروزی انقلاب 1357 و پس از روی کار آمدن دولت موقت، بنیصدر ابتدا در تیر 58 به معاونت وزارت اقتصاد و دارایی و سپس در آبان ماه به سمت وزیر منصوب شد. بنیصدر همچنین مدتی به عضویت شورای انقلاب درآمد و سپس با بروز بحران گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در تهران به یکی از تصمیمگیرندگان و مخالفان اصلی آن تبدیل شد. مدتی بعد از استعفای دولت موقت مهدی بازرگان، او با حمایت جامعه روحانیت مبارز برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شد و در 5 بهمن 1358 با به دست آوردن 11 میلیون رای به عنوان اولین رئیسجمهور تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی انتخاب شد. او دراین انتخابات، 76 درصد آرا را کسب کرد. رقبای وی در این انتخابات آقایان حسن حبیبی، احمد مدنی، صادق طباطبایی، داریوش فروهر، صادق قطبزاده، کاظم سامی، محمد مکری، حسن غفوریفرد و حسن آیت بودند و تعداد آرای این افراد مجموعا 23 درصد آرای باقیمانده را تشکیل میداد. به این ترتیب وی از 15 بهمن 1358 لغایت یک تیر 1360 به مدت 16 ماه مسوولیت اداره کشور را به دست گرفت.
تنفیذ حکم ریاست جمهوری توسط امامره
رهبر کبیر انقلاب در 15 بهمن 1358طی حکمی، ریاست جمهوری را به بنیصدر تنفیذ فرمودند. سخنرانی امام خمینیره در روز تنفیذ حکم ریاست جمهوری که با حدیث «حبالدنیا راس کل خطیئه» آغاز شد از همان اول کار، نشان از اخطار و هشدار داشت و سرشار از معنا بود؛ متن حکم تنفیذ نیز حاکی از این بود که امام چند مورد را درباره بنیصدر ازجمله تخلف بنیصدر از احکام اسلامی و قانون اساسی، وجود حس بدبینی بین متفکران و اندیشمندان نسبت به بنیصدر، ایجاد تفرقه و اختلاف، نزدیک شدن عملکرد بنیصدر به اعمال طاغوت، پیشبینی میکردند.
بنیصدر پس از احراز پست ریاست جمهوری، اهدافی چون دوبارهسازی مراکز قدرت، از دور خارجکردن تدریجی سپاه پاسداران، دادگاههای انقلاب و کمیتهها و ادغام آنها در سایر سازمانهای دولتی، کاستن نفوذ روحانیون و همچنین ایجاد طرحی برای بهسازی و توسعه اقتصادی کشور را در دستور کار خود قرار داده بود. برخلاف خواست حزب جمهوری اسلامی، امام خمینیره به بنیصدر اجازه داد تا پیش از تشکیل مجلس، در بهمن 1358با ادای سوگند حکم ریاست جمهوری خویش را دریافت کند. او همچنین یک ماه پس از پیروزی در انتخابات، با حکم امام خمینیره به ریاست شورای انقلاب ـ که هیات سیاستگذار و نظریهپرداز ایران محسوب میشد ـ منصوب شد و امام خمینیره همچنین به منظور تثبیت موقعیت او، سمت فرماندهی کل قوا را نیز به او محول کرد. با این حال کوشش بنیصدر در جهت متمرکزتر کردن قدرت در دست خویش و مساله وجود مراکز چندگانه قدرت، بر فضای سیاسی کشور در دوران ریاست جمهوری او تاثیر بسیار نهاد. بنیصدر در انحلال دادگاههای انقلاب، سپاه پاسداران و کمیتهها و همچنین تحت کنترل درآوردن قوه قضاییه و رادیو و تلویزیون شکست خورد. امام خمینیره شخصا مقام ریاست دیوان عالی کشور را به آیتالله دکتر بهشتی و دادستانی کل را به آیتالله موسوی اردبیلی که از اعضای بلندپایه حزب جمهوری اسلامی بودند، محول کرد.
نخستین انتخابات مجلس پس از انقلاب در روز 24 اسفند 58 (و دور دوم آن 19 اردیبهشت 59) برگزار شد. با اعلام نتایج رسمی انتخابات، نامزدهای حزب جمهوری اسلامی، 130 کرسی از مجموع 241 کرسی را از آن خود کردند و نامزدهای مورد حمایت بنیصدر و بازرگان نیز هرکدام تعدادی هر چند اندک از کرسیها را به خود اختصاص دادند. در اواخر فروردین 59 شورای انقلاب با تایید امام خمینیره و با هدف تصفیه دانشگاهها از استادان و دانشجویان دگراندیش، به اپوزیسیون یا گروههای سیاسی منتقد و مخالف نیروهای مذهبی حاکم در جمهوری اسلامی که عمدتا خاستگاه دانشجویی داشته و دانشگاه را فضای امن سیاسی و کانون فعالیتهای خود به شمار میآوردند، برای تخلیه دفاتر خود در دانشگاهها مهلتی 3 روزه داد.
طی این روزها درگیری و خشونت در دانشگاههای ایران بویژه در دانشگاه تهران به اوج خود رسیده بود و چند نفر نیز کشته و مجروح شدند و این سرآغاز رویدادی بود که ازآن به عنوان «انقلاب فرهنگی» یاد میشود. بنیصدر که آن هنگام از حامیان اصلی انقلاب فرهنگی بود و نیروهای چپ، اصلیترین منتقدان وی محسوب میشدند، صبح روز 2 اردیبهشت همراه با انبوهی از مردم تهران به دانشگاه تهران رفت و با سخنرانی خود مصوبه شورای انقلاب را ابلاغ و بر ضرورت انقلاب فرهنگی تاکید کرد. بنیصدر گمان میکرد توانایی کنترل و هدایتکردن انقلاب فرهنگی را دارد، لیکن هدایت آن به دست حامیان امام خمینیره افتاد. مجلس شورای اسلامی که اکثریت آن را اعضای حزب جمهوری اسلامی تشکیل میدادند، کاندیداهای بنیصدر را برای احراز پست نخستوزیری نپذیرفت و این کشمکش حدود یک ماه ادامه یافت و حتی نخستوزیری مصطفی میرسلیم از اعضای حزب جمهوری نیز مورد موافقت مجلس قرار نگرفت. حزب جمهوری، محمدعلی رجایی را معرفی نمود و بر آن پافشاری میکرد.
بنیصدر سرانجام از روی اکراه و تحت فشارها، رجایی را که مورد تایید او نبود در مرداد 1359 به سمت نخستوزیری دولت خویش انتخاب کرد و مدت کوتاهی پس از عدم قبول بنیصدر در پذیرفتن نامزدهای منتخب رجایی برای کابینه دولت، روابط این دو به تیرگی و ناسازگاری گرایید. مدتی بعد در مهر همان سال عراق به خاک ایران حمله کرد که آتش جنگی 8 ساله بین دو کشور را برافروخت. بجز اختلافنظر و درگیری او با نخستوزیر و اعضای کابینه، بنیصدر در ابتدای جنگ به سیاستهایی معتقد بود که موجب مخالفت حزب جمهوری اسلامی و مجلس و دیگرانی شد که پیشتر از او حمایت کرده بودند.
حزب، روزنامه جمهوری اسلامی را منتشر میکرد و بنیصدر شروع به انتشار روزنامه انقلاب اسلامی کرد. در 9 آبان، بنیصدر طی نامهای رسمی به امام خمینیره، وزیران کابینه نخستوزیر را که بیکفایت خطاب کرده بود، تهدیدی بزرگ تر از تجاوز عراق به خاک کشور خواند. وی همچنین در این نامه از نادیده گرفتن هشدارهایش درمورد وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی و پافشاریهایش مبنی بر نیاز به سازماندهی مجدد نیروهای مسلح، گله کرد. این نامه و همچنین مخالفتهای او در گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران، خشم مجلس وقت را برانگیخت.
بنیصدر که در ماههای آغازین سال 1360 دیگر از حمایت امام خمینیره برخوردار نبود، از آنجا که به تنهایی توان مقابله با مخالفانش را نداشت و پیشتر هیچ گاه به ایجاد یک حزب یا ائتلاف اقدام نکرده بود، با سازمان مجاهدین خلق که یک گروه ضد حکومت وقت محسوب میشد و قبلا از آنها بشدت انتقاد کرده بود، متحد شد.
نقطه عطف برخورد بنیصدر با خط امام برگزاری میتینگ 14 اسفند بود. این میتینگ به صحنه بزرگ و بیسابقهای از صفآرایی و رودررویی جبهه ائتلافی ضدانقلاب، چپهای آمریکایی و گارد شبهنظامی بنیصدر با مردم و تودههای انقلاب و مدافع خط امامره تبدیل شد.
سرانجام در 16 اسفند 1359، از سوی امام امت در پاسخ به تلگرام بسیار مهم آیتاللهالعظمی گلپایگانی درباره حادثه پنجشنبه گذشته دانشگاه تهران که در آن «خواستار اقدام فوری و سریع ایشان، قبل از بروز فتنههای خطرناک و حوادث غیرقابل پیشبینی» شده بودند، فرمان تاریخی شناسایی و مجازات عاملان حادثه پنجشنبه صادر شد.
کمی بعد به دلیل اقدامات ناموفق و کارشکنانه بنیصدر در جبهههای جنگ فرمان عزل وی از مقام فرماندهی کل قوا توسط امام خمینی صادر شد. مجلس شورای اسلامی نیز 11 روز پس از برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا، نظر خود مبنی بر نداشتن کفایت سیاسی او جهت ریاست جمهوری را به امام اعلام کرد.
در 31/3/1360 مجلس شورای اسلامی با اکثریت 177 نفر در مقابل 12 رای ممتنع و یک رای مخالف رأی بر عدم کفایت بنیصدر داد. بعد از حوادث خونینی که در 30 خرداد 1360 با آتشافروزی سازمان مجاهدین خلق و به حمایت از بنیصدر رخ داد و با هشیاری مردم، نتیجه لازم برای عوامل آشوب به دست نیامد و بنیصدر و مسعود رجوی (رئیس سازمان مجاهدین خلق) از فرودگاه مهرآباد و با هواپیمایی که بهزاد معزی هدایت آن را به عهده داشت از ایران گریختند و وارد فرودگاه پاریس شدند.
رجوی و بنیصدر همراه برخی گروههای دیگر، شورای ملی مقاومت را برای مبارزه با حکومت جمهوری اسلامی تشکیل دادند. امام خمینیره پس از فرار بنیصدر در بیاناتی پدرانه خطاب به وی فرمودند: «تمام خطاهایی که از ما صادر میشود روی این حب نفس و جاه و مال و منال است، اگر این کلمه را گوش کرده بودید و هواهای نفسانی را زیر پا گذاشته بودید، این طور نمیشد.»
2 ماه پس از حادثه بمبگذاری ماه تیر، در انفجار مهیب دیگری در دفتر ریاست جمهوری در 8 شهریور، رجایی و باهنر به شهادت رسیدند و حوادث خشونتآمیز دیگری در آن سال ادامه یافت. برآورد اشتباه مجاهدین خلق از میزان آسیبپذیری حکومت و اقدامات مسلحانه آنان به حذف آنان از صحنه داخلی کشور انجامید.
منابع:
1 ـ ابوالحسن بنیصدر (انگلیسی)، دانشنامه بریتانیکا 2008.
2 ـ از کاخ شاه تا زندان اوین، احسان نراقی، خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1372.
3 ـ اصول راهنما و ضابطههای حکومت اسلامی، ابوالحسن بنیصدر، پاریس، 1353.
4 ـ دوران مبارزه، علیاکبر هاشمی رفسنجانی، جلد اول، زیر نظر محسن هاشمی رفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، صفحات 283 و 284.
5 ـ شکست شاهانه، ماروین زونیس، ترجمه عباس مخبر، انتشارات طرح نو، تهران، 1370.
6 ـ بحران، همیلتون جردن، کتابسرا، تیرماه 1362.
7 ـ آمریکا دربند، پیر سالینجر، کتابسرا، دیماه 1362.
8 ـ داستان انتخاب بنیصدر به ریاست جمهوری از زبان شهید محلاتی (فارسی)، وبگاه رسمی مرکز اسناد انقلاب اسلامی (در تاریخ 29 بهمن 1386).
9 ـ ایران امروز، ریشهها و پیامدهای انقلاب به قلم نیکی کدی و یان ریچارد.
10 ـ انتخابات ریاست جمهوری (اول و هفتم) در وبگاه روزنامه ایران، شماره 2147ـ سال هشتم ـ دوشنبه 20خرداد 1381.
11 ـ مطبوعات سیاسی از 57 تا 80 در وبگاه روزنامه ایران، شماره 2136 ـ سال هشتم ـ دوشنبه 6 خرداد 1381.
پنجشنبه 27 خرداد 1389
بنیصدر در روستای باغچه از توابع همدان به دنیا آمد. پدرش نصرالله بنیصدر، از روحانیون بانفوذ همدان بود که با امام خمینیره نیز ارتباط دوستانهای داشت. او در دانشگاه تهران در رشتههای اقتصاد و حقوق اسلامی تحصیل و 4 سال در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی فعالیت کرد. بنیصدر رهبری گروه کوچکی از دانشجویان مخالف رژیم شاه را بهعهده داشت و 2 بار به خاطر فعالیتهای سیاسی دستگیر و روانه زندان شد. پس از مجروح شدن در قیامی ناموفق علیه حکومت در خرداد1342 ، او کشور را ترک و عازم فرانسه شد. بنیصدر و همچنین حسن حبیبی (معاون اول اسبق برخی روسای جمهور ایران) که از شاگردان احسان نراقی نظریهپرداز، محقق و یکی از موسسان بنیاد فرهنگ ایران بود به همت احسان نراقی برای ادامه تحصیل به اروپا رفتند. او در دانشگاه سوربن پاریس دکترای خویش را احراز نمود و به تدریس در دانشگاه پرداخت.
دوران پس از فارغ التحصیلی
بنیصدر در دهه 70 میلادی و سالهای پیش از پیروزی انقلاب، به عنوان یک ناسیونالیست اسلامی پرشور و اقتصاددان انقلابی با ایراد سخنرانی و چاپ و انتشار مقالات و کتب تالیفی خود، به مبارزه با حکومت شاه میپرداخت. به عقیده هاشمی رفسنجانی، طی این سالها بنیصدر که نزدیکی بیشتری با جبهه ملی احساس میکرد و خود را تئوریسین انقلاب میدانست همواره درگیر رقابت با صادق قطبزاده (که او نیز در پاریس اقامت داشت) بود. در سال 57 و اندکی پیش از پیروزی انقلاب با ورود امام خمینیره به پاریس، او جزو معدود کسانی بود که در فرودگاه به استقبال ایشان آمد و سپس به جمع همراهان امامره پیوست.
پیروزی انقلاب اسلامی
بعد از پیروزی انقلاب 1357 و پس از روی کار آمدن دولت موقت، بنیصدر ابتدا در تیر 58 به معاونت وزارت اقتصاد و دارایی و سپس در آبان ماه به سمت وزیر منصوب شد. بنیصدر همچنین مدتی به عضویت شورای انقلاب درآمد و سپس با بروز بحران گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در تهران به یکی از تصمیمگیرندگان و مخالفان اصلی آن تبدیل شد. مدتی بعد از استعفای دولت موقت مهدی بازرگان، او با حمایت جامعه روحانیت مبارز برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شد و در 5 بهمن 1358 با به دست آوردن 11 میلیون رای به عنوان اولین رئیسجمهور تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی انتخاب شد. او دراین انتخابات، 76 درصد آرا را کسب کرد. رقبای وی در این انتخابات آقایان حسن حبیبی، احمد مدنی، صادق طباطبایی، داریوش فروهر، صادق قطبزاده، کاظم سامی، محمد مکری، حسن غفوریفرد و حسن آیت بودند و تعداد آرای این افراد مجموعا 23 درصد آرای باقیمانده را تشکیل میداد. به این ترتیب وی از 15 بهمن 1358 لغایت یک تیر 1360 به مدت 16 ماه مسوولیت اداره کشور را به دست گرفت.
تنفیذ حکم ریاست جمهوری توسط امامره
رهبر کبیر انقلاب در 15 بهمن 1358طی حکمی، ریاست جمهوری را به بنیصدر تنفیذ فرمودند. سخنرانی امام خمینیره در روز تنفیذ حکم ریاست جمهوری که با حدیث «حبالدنیا راس کل خطیئه» آغاز شد از همان اول کار، نشان از اخطار و هشدار داشت و سرشار از معنا بود؛ متن حکم تنفیذ نیز حاکی از این بود که امام چند مورد را درباره بنیصدر ازجمله تخلف بنیصدر از احکام اسلامی و قانون اساسی، وجود حس بدبینی بین متفکران و اندیشمندان نسبت به بنیصدر، ایجاد تفرقه و اختلاف، نزدیک شدن عملکرد بنیصدر به اعمال طاغوت، پیشبینی میکردند.
بنیصدر پس از احراز پست ریاست جمهوری، اهدافی چون دوبارهسازی مراکز قدرت، از دور خارجکردن تدریجی سپاه پاسداران، دادگاههای انقلاب و کمیتهها و ادغام آنها در سایر سازمانهای دولتی، کاستن نفوذ روحانیون و همچنین ایجاد طرحی برای بهسازی و توسعه اقتصادی کشور را در دستور کار خود قرار داده بود. برخلاف خواست حزب جمهوری اسلامی، امام خمینیره به بنیصدر اجازه داد تا پیش از تشکیل مجلس، در بهمن 1358با ادای سوگند حکم ریاست جمهوری خویش را دریافت کند. او همچنین یک ماه پس از پیروزی در انتخابات، با حکم امام خمینیره به ریاست شورای انقلاب ـ که هیات سیاستگذار و نظریهپرداز ایران محسوب میشد ـ منصوب شد و امام خمینیره همچنین به منظور تثبیت موقعیت او، سمت فرماندهی کل قوا را نیز به او محول کرد. با این حال کوشش بنیصدر در جهت متمرکزتر کردن قدرت در دست خویش و مساله وجود مراکز چندگانه قدرت، بر فضای سیاسی کشور در دوران ریاست جمهوری او تاثیر بسیار نهاد. بنیصدر در انحلال دادگاههای انقلاب، سپاه پاسداران و کمیتهها و همچنین تحت کنترل درآوردن قوه قضاییه و رادیو و تلویزیون شکست خورد. امام خمینیره شخصا مقام ریاست دیوان عالی کشور را به آیتالله دکتر بهشتی و دادستانی کل را به آیتالله موسوی اردبیلی که از اعضای بلندپایه حزب جمهوری اسلامی بودند، محول کرد.
نخستین انتخابات مجلس پس از انقلاب در روز 24 اسفند 58 (و دور دوم آن 19 اردیبهشت 59) برگزار شد. با اعلام نتایج رسمی انتخابات، نامزدهای حزب جمهوری اسلامی، 130 کرسی از مجموع 241 کرسی را از آن خود کردند و نامزدهای مورد حمایت بنیصدر و بازرگان نیز هرکدام تعدادی هر چند اندک از کرسیها را به خود اختصاص دادند. در اواخر فروردین 59 شورای انقلاب با تایید امام خمینیره و با هدف تصفیه دانشگاهها از استادان و دانشجویان دگراندیش، به اپوزیسیون یا گروههای سیاسی منتقد و مخالف نیروهای مذهبی حاکم در جمهوری اسلامی که عمدتا خاستگاه دانشجویی داشته و دانشگاه را فضای امن سیاسی و کانون فعالیتهای خود به شمار میآوردند، برای تخلیه دفاتر خود در دانشگاهها مهلتی 3 روزه داد.
طی این روزها درگیری و خشونت در دانشگاههای ایران بویژه در دانشگاه تهران به اوج خود رسیده بود و چند نفر نیز کشته و مجروح شدند و این سرآغاز رویدادی بود که ازآن به عنوان «انقلاب فرهنگی» یاد میشود. بنیصدر که آن هنگام از حامیان اصلی انقلاب فرهنگی بود و نیروهای چپ، اصلیترین منتقدان وی محسوب میشدند، صبح روز 2 اردیبهشت همراه با انبوهی از مردم تهران به دانشگاه تهران رفت و با سخنرانی خود مصوبه شورای انقلاب را ابلاغ و بر ضرورت انقلاب فرهنگی تاکید کرد. بنیصدر گمان میکرد توانایی کنترل و هدایتکردن انقلاب فرهنگی را دارد، لیکن هدایت آن به دست حامیان امام خمینیره افتاد. مجلس شورای اسلامی که اکثریت آن را اعضای حزب جمهوری اسلامی تشکیل میدادند، کاندیداهای بنیصدر را برای احراز پست نخستوزیری نپذیرفت و این کشمکش حدود یک ماه ادامه یافت و حتی نخستوزیری مصطفی میرسلیم از اعضای حزب جمهوری نیز مورد موافقت مجلس قرار نگرفت. حزب جمهوری، محمدعلی رجایی را معرفی نمود و بر آن پافشاری میکرد.
بنیصدر سرانجام از روی اکراه و تحت فشارها، رجایی را که مورد تایید او نبود در مرداد 1359 به سمت نخستوزیری دولت خویش انتخاب کرد و مدت کوتاهی پس از عدم قبول بنیصدر در پذیرفتن نامزدهای منتخب رجایی برای کابینه دولت، روابط این دو به تیرگی و ناسازگاری گرایید. مدتی بعد در مهر همان سال عراق به خاک ایران حمله کرد که آتش جنگی 8 ساله بین دو کشور را برافروخت. بجز اختلافنظر و درگیری او با نخستوزیر و اعضای کابینه، بنیصدر در ابتدای جنگ به سیاستهایی معتقد بود که موجب مخالفت حزب جمهوری اسلامی و مجلس و دیگرانی شد که پیشتر از او حمایت کرده بودند.
حزب، روزنامه جمهوری اسلامی را منتشر میکرد و بنیصدر شروع به انتشار روزنامه انقلاب اسلامی کرد. در 9 آبان، بنیصدر طی نامهای رسمی به امام خمینیره، وزیران کابینه نخستوزیر را که بیکفایت خطاب کرده بود، تهدیدی بزرگ تر از تجاوز عراق به خاک کشور خواند. وی همچنین در این نامه از نادیده گرفتن هشدارهایش درمورد وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی و پافشاریهایش مبنی بر نیاز به سازماندهی مجدد نیروهای مسلح، گله کرد. این نامه و همچنین مخالفتهای او در گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران، خشم مجلس وقت را برانگیخت.
بنیصدر که در ماههای آغازین سال 1360 دیگر از حمایت امام خمینیره برخوردار نبود، از آنجا که به تنهایی توان مقابله با مخالفانش را نداشت و پیشتر هیچ گاه به ایجاد یک حزب یا ائتلاف اقدام نکرده بود، با سازمان مجاهدین خلق که یک گروه ضد حکومت وقت محسوب میشد و قبلا از آنها بشدت انتقاد کرده بود، متحد شد.
نقطه عطف برخورد بنیصدر با خط امام برگزاری میتینگ 14 اسفند بود. این میتینگ به صحنه بزرگ و بیسابقهای از صفآرایی و رودررویی جبهه ائتلافی ضدانقلاب، چپهای آمریکایی و گارد شبهنظامی بنیصدر با مردم و تودههای انقلاب و مدافع خط امامره تبدیل شد.
سرانجام در 16 اسفند 1359، از سوی امام امت در پاسخ به تلگرام بسیار مهم آیتاللهالعظمی گلپایگانی درباره حادثه پنجشنبه گذشته دانشگاه تهران که در آن «خواستار اقدام فوری و سریع ایشان، قبل از بروز فتنههای خطرناک و حوادث غیرقابل پیشبینی» شده بودند، فرمان تاریخی شناسایی و مجازات عاملان حادثه پنجشنبه صادر شد.
کمی بعد به دلیل اقدامات ناموفق و کارشکنانه بنیصدر در جبهههای جنگ فرمان عزل وی از مقام فرماندهی کل قوا توسط امام خمینی صادر شد. مجلس شورای اسلامی نیز 11 روز پس از برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا، نظر خود مبنی بر نداشتن کفایت سیاسی او جهت ریاست جمهوری را به امام اعلام کرد.
در 31/3/1360 مجلس شورای اسلامی با اکثریت 177 نفر در مقابل 12 رای ممتنع و یک رای مخالف رأی بر عدم کفایت بنیصدر داد. بعد از حوادث خونینی که در 30 خرداد 1360 با آتشافروزی سازمان مجاهدین خلق و به حمایت از بنیصدر رخ داد و با هشیاری مردم، نتیجه لازم برای عوامل آشوب به دست نیامد و بنیصدر و مسعود رجوی (رئیس سازمان مجاهدین خلق) از فرودگاه مهرآباد و با هواپیمایی که بهزاد معزی هدایت آن را به عهده داشت از ایران گریختند و وارد فرودگاه پاریس شدند.
رجوی و بنیصدر همراه برخی گروههای دیگر، شورای ملی مقاومت را برای مبارزه با حکومت جمهوری اسلامی تشکیل دادند. امام خمینیره پس از فرار بنیصدر در بیاناتی پدرانه خطاب به وی فرمودند: «تمام خطاهایی که از ما صادر میشود روی این حب نفس و جاه و مال و منال است، اگر این کلمه را گوش کرده بودید و هواهای نفسانی را زیر پا گذاشته بودید، این طور نمیشد.»
2 ماه پس از حادثه بمبگذاری ماه تیر، در انفجار مهیب دیگری در دفتر ریاست جمهوری در 8 شهریور، رجایی و باهنر به شهادت رسیدند و حوادث خشونتآمیز دیگری در آن سال ادامه یافت. برآورد اشتباه مجاهدین خلق از میزان آسیبپذیری حکومت و اقدامات مسلحانه آنان به حذف آنان از صحنه داخلی کشور انجامید.
منابع:
1 ـ ابوالحسن بنیصدر (انگلیسی)، دانشنامه بریتانیکا 2008.
2 ـ از کاخ شاه تا زندان اوین، احسان نراقی، خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1372.
3 ـ اصول راهنما و ضابطههای حکومت اسلامی، ابوالحسن بنیصدر، پاریس، 1353.
4 ـ دوران مبارزه، علیاکبر هاشمی رفسنجانی، جلد اول، زیر نظر محسن هاشمی رفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، صفحات 283 و 284.
5 ـ شکست شاهانه، ماروین زونیس، ترجمه عباس مخبر، انتشارات طرح نو، تهران، 1370.
6 ـ بحران، همیلتون جردن، کتابسرا، تیرماه 1362.
7 ـ آمریکا دربند، پیر سالینجر، کتابسرا، دیماه 1362.
8 ـ داستان انتخاب بنیصدر به ریاست جمهوری از زبان شهید محلاتی (فارسی)، وبگاه رسمی مرکز اسناد انقلاب اسلامی (در تاریخ 29 بهمن 1386).
9 ـ ایران امروز، ریشهها و پیامدهای انقلاب به قلم نیکی کدی و یان ریچارد.
10 ـ انتخابات ریاست جمهوری (اول و هفتم) در وبگاه روزنامه ایران، شماره 2147ـ سال هشتم ـ دوشنبه 20خرداد 1381.
11 ـ مطبوعات سیاسی از 57 تا 80 در وبگاه روزنامه ایران، شماره 2136 ـ سال هشتم ـ دوشنبه 6 خرداد 1381.
پنجشنبه 27 خرداد 1389