مقالات
حوزه های تخصصی:
صوفیان و اسماعیلیان، دو خیزش اجتماعی در تاریخ ایران و اسلام، ویژگی فکری مشترکی دارند و آن نگرش تأویلی و درک باطنی آن هاست. با نگاهی به تأویلات این دو گروه، می توان هم در عرصة نظر و هم در عرصة روش به تفاوت هایی دست یافت. در حوزة نظر، بنیان های اندیشة اسماعیلیه مبتنی بر درک عقلی است، درحالی که، بینش صوفیان و عارفان بر درک شهودی استوار است. همچنین، اسماعیلیه تأویلاتشان براساس تعلیم امام است، اما تأویلات صوفیه مبتنی بر تجربة شخصی و درک لحظه ای است.
در حوزة روش تأویل، نگرش صوفیه به جهان پیرامون براساس دل و نگرش شهودی است. بنابراین، به نظر می رسد تأویلات آنان متغیر است؛ زیرا دل حالات متعددی را تجربه می کند؛ درحالی که اسماعیلیه، مانند صوفیه، به جهان هستی نمی نگرند تا تأویلی بسته به حالات خویش عرضه کنند. همچنین، اسماعیلیه، با پیش فرض های خاص خود، دست به تأویل متن می زنند. ازاین رو، تأویلات آنان به دانش هرمنوتیک نزدیک می شود؛ این درحالی است که صوفیه، در جریان تأویل، علایق خود را دخالت نمی دهد، بلکه منتظر وقت می ماند. ازطرفی، تأویلات صوفیه مبتنی بر درک زبان شناسانه است، درحالی که اسماعیلیه چون براساس دانش هرمنوتیک به متن می نگرند، تأویلاتشان زبان شناسانه نیست.
مضمون سازی با برخی احجار کریمه در شعر شاعران سبک آذربایجانی
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی ها و اختصاصات مهم شعری سبک شاعران آذربایجانی و ارّان کاربرد اصطلاحات و مضامین علمی و کمک گرفتن از آن ها برای مضمون سازی است؛ چنان که بیشترین مضامین و اصطلاحات علومی، مانند نجوم، طبّ، گیاه شناسی، داروشناسی، در آثار شاعران این سبک دیده می شود. در این مقاله، اصطلاحات، تشبیهات، استعارات و مضامین ساخته شده با برخی احجار کریمه (شامل الماس، پیروزه، درّ، عقیق، لعل، و یاقوت) بررسی شده و مسائل علمی و ادبی مطرح شده دربارة این احجار کریمه در دیوان های خاقانی شروانی، فلکی شروانی، ذوالفقار شروانی، مجیرالدین بیلقانی و آثار نظامی گنجوی تحلیل شده و با کتب علمی کانی شناسی قدیم، ازجمله تنسوخ نامة ایلخانی و آثاری از این دست، تطبیق داده شده است.
ریشه یابی دگرگونی های فکری و رفتاری تصوف مکتبی تا قرن نهم هجری قمری
حوزه های تخصصی:
بیشتر جنبش های احساسی و مکتب های فکری ایرانی که پس از شکست ساسانیان شکل گرفته از اندیشه ها و زمینه های اجتماعی خالی نبوده است؛ از جملة آن ها گرایش های گروهی صوفیان است که، ازطریق دعوت به زهد و استغنا، هدف شخصیت بخشی و بیدارگری داشته اند. البته این هدف ها از دید مراکز حکومتی پنهان نمانده و دریافته اند که توجه بزرگان این مکتب ها به پاکی نفس و تربیت رفتاری مردم، نتیجه اش اثبات و ثبات شخصیت انسانی و درنهایت، کسب استقلال است؛ از این رو کوشیده اند، ضمن رعایت جانب این بزرگان و نگهبانی از عظمت مقام و القای تقدس زاهدانة آنان، درپی جذب پیروان آن ها و منحرف کردن فعالیت های رفتاری آنان باشند. این توجه هم حوزه های جغرافیایی و عاطفی این مکتب ها را گسترش داده و هم ضرب آهنگ سقوط آن ها را نواخته و سرعت داده است. در مقالة حاضر، برپایة شواهد و مدارک بازمانده، دگرگونی های فکری و رفتاری تصوف مکتبی ریشه یابی شده و نسبت میان کمیت خانقاه ها و گستردگی مراکز عمومی تصوف و فراهم شدن موجبات انحطاط و دگردیسی این اندیشه بیان شده است.
ارتباط کلامی در شعر کهن پارسی (سؤال و جواب، مکالمه، مناظره، و دیالکتیک)
حوزه های تخصصی:
برقراری ارتباط میان انسان ها از راه های گوناگون امکان پذیر است؛ اما ارتباط کلامی شایع ترینِ این راه هاست. در شعر کهن پارسی، ارتباط کلامی به چندین شیوه ، مانند سؤال و جواب، مکالمه، مناظره، و دیالکتیک، صورت می گرفته است. در این مقاله، به شیوه های گوناگون ارتباط کلامی در شعر کهن پارسی پرداخته شده و ویژگی های هریک بررسی شده است. درنهایت، نشان داده شده که جز دیالکتیک، که در زمینه ای کاملاً منطقی و مستدل اتفاق می افتد، سایر شیوه های ارتباط کلامی چندان محمل منطقی و استدلالی نداشته اند. این اتفاق چه بسا متأثر از وضعیت اجتماعی و هژمونی غالب جامعة آن روزگار، که زیر سلطة پادشاهان ستمگر و تک صدایی بوده رخ داده باشد.
شاعران زن در سفینة تبریز
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش مقالة حاضر، بررسی نسخة خطی منحصربه فرد خلاصه الاشعار بخش 133 سفینة تبریز، گردآوردة ابوالمجد محمّد بن مسعود تبریزی، برای شناخت و حضور زنان شاعر در تاریخ ادبی ایران است. این جُنگ در معرفی رباعی سرایان حوزة جغرافیایی شمال غرب ایران و در فاصلة سدة پنجم تا هفتم هجری قمری منبعی ارزشمند است. در این پژوهش، که با رویکردی مقایسه ای و از دیدگاهی تاریخی در حوزة ادبیات زنان انجام شد، دو جُنگ نزهه المجالس و خلاصه الاشعار فی الرباعیات بررسی و شباهت ها و تفاوت های هر دو کتاب از نظر حضور زن در ادبیات و در تذکره های نخستین مورد مطالعه قرار گرفت.
در این مقاله، تأثیر ساختار جامعه، مسائل فرامتنی، تفاوت های جنسیتی، وضعیت نابرابر و کیفیت آثار هنری شاعران در نظر گرفته شده است.
مقایسة مفهوم انسان در اندیشه های ناصرخسرو و فلوطین
حوزه های تخصصی:
به دست دادن تعریف جامع و دقیق از انسان دغدغة اساسی مکاتب فلسفی در فرهنگ های متفاوت است. فلاسفه و متفکران، در ادوار گوناگون، تعاریف متفاوتی از انسان عرضه کرده اند. آنچه در تمامی این تعاریف درخور توجه است، تأثیر فضای فرهنگی و تاریخی بر تعاریف اندیشمندان و فلاسفة هر دوره است که از مقولات گوناگون علوم انسانی و به تبع آن، تأثیر مراودات فرهنگی میان تمدن ها بر این تعاریف است. در این جستار، سعی شده تا با توجه به تأثیرپذیری فرهنگی ایران از فلسفة یونانی در دوران اسلامی اندیشه های فلوطین، به مثابه میراث دار گلچینی از فلسفة کلاسیک غربی، با ناصرخسرو به منزله متفکری ایرانی و اندیشمندی اسماعیلی، در مقولة انسان مقایسه و شباهت ها و تفاوت های اندیشه های این دو متفکر با یکدیگر سنجیده شود. در یک نتیجه گیری کلی باید گفت، در بیان تحلیل هایی که هریک از این دو متفکر عرضه کرده اند عامل اصلی سامان بخش، فضای فکری عصر و نیاز فکری مخاطبانشان بوده است.
تأثیرپذیری سبکی نظیری از حافظ
حوزه های تخصصی:
نظیری نیشابوری از شاعران پیش گام سبک هندی است. شعر نظیری نشانه هایی از سبک های پیشین به ویژه عراقی را در خود دارد. او در میان شاعران سبک عراقی، به شعر سعدی و حافظ، بیشتر از دیگر شاعران توجه داشته است. البته میزان تأثیر پذیری شعر نظیری از غزل های حافظ با هیچ شاعر دیگر قابل مقایسه نیست، زیرا نظیری سعی داشته در تمام وجوه شعر خود را به شعر حافظ نزدیک کند، ازجمله واژگان و ترکیبات، موسیقی بیرونی و کناری، صُوَر خیال و زیبایی های ادبی، مفاهیم، اندیشه ها، و عواطف شعری. در این پژوهش سعی شده تأثیرپذیری غزل نظیری نیشابوری از غزل حافظ، در تمام محورهای مذکور، دقیقاً بررسی و آشکار شود تا اثبات گردد که تقلید و پیروی از شیوه غزل سرایی حافظ، بعد از حیات وی، پیوسته ادامه داشته و در سبک بازگشت ادبی به اوج رسیده است.