آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

صوفیان و اسماعیلیان، دو خیزش اجتماعی در تاریخ ایران و اسلام، ویژگی فکری مشترکی دارند و آن نگرش تأویلی و درک باطنی آن هاست. با نگاهی به تأویلات این دو گروه، می توان هم در عرصة نظر و هم در عرصة روش به تفاوت هایی دست یافت. در حوزة نظر، بنیان های اندیشة اسماعیلیه مبتنی بر درک عقلی است، درحالی که، بینش صوفیان و عارفان بر درک شهودی استوار است. همچنین، اسماعیلیه تأویلاتشان براساس تعلیم امام است، اما تأویلات صوفیه مبتنی بر تجربة شخصی و درک لحظه ای است. در حوزة روش تأویل، نگرش صوفیه به جهان پیرامون براساس دل و نگرش شهودی است. بنابراین، به نظر می رسد تأویلات آنان متغیر است؛ زیرا دل حالات متعددی را تجربه می کند؛ درحالی که اسماعیلیه، مانند صوفیه، به جهان هستی نمی نگرند تا تأویلی بسته به حالات خویش عرضه کنند. همچنین، اسماعیلیه، با پیش فرض های خاص خود، دست به تأویل متن می زنند. ازاین رو، تأویلات آنان به دانش هرمنوتیک نزدیک می شود؛ این درحالی است که صوفیه، در جریان تأویل، علایق خود را دخالت نمی دهد، بلکه منتظر وقت می ماند. ازطرفی، تأویلات صوفیه مبتنی بر درک زبان شناسانه است، درحالی که اسماعیلیه چون براساس دانش هرمنوتیک به متن می نگرند، تأویلاتشان زبان شناسانه نیست.

تبلیغات