مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
مدل کسب وکار
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
212 - 230
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی مدل های کسب وکار در پلتفرم ها، یکی از حوزه های پژوهشی پلتفرم هاست. این پژوهش به بررسی و طراحی مدل کسب وکار پلتفرم های پژوهشی می پردازد که هدف اصلی آن، تجاری سازی دستاوردهای پژوهشی و حفظ رضایت ذی نفعان است. در دنیای امروز با افزایش رقابت در حوزه های علمی و پژوهشی، نیاز به ایجاد مدل های کسب وکار کارآمد و پایدار، برای پلتفرم های پژوهشی بیش از پیش احساس می شود. این پژوهش تلاش می کند که با شناسایی و تحلیل نیازهای ذی نفعان، راه کارهایی برای بهینه سازی فرایندهای تجاری سازی ارائه دهد.روش: پژوهش حاضر با رویکرد کاربردی انجام شده است. با مرور مقاله های مرتبط با مدل های کسب وکار، مدل تسهیم درآمد پلتفرم های پژوهشی طراحی شد. در این راستا، از روش گروه کانونی برای شناسایی و تعیین شرکای کلیدی، ساختار هزینه ها و مدل درآمدی پلتفرم همانندجو استفاده شد. این روش به پژوهشگران امکان می دهد که نظرها و تجربه های مختلف ذی نفعان را جمع آوری کند و به یک مدل جامع و کارآمد دست یابند.یافته ها: از مهم ترین دستاوردهای کاربرد این مدل برای پلتفرم های پژوهشی، می توان به تأثیر کیفیت پژوهش ها بر درآمد حاصل از این گونه پلتفرم ها اشاره کرد؛ به طوری که در این پژوهش، هرچه کیفیت پایان نامه ها و رساله ها در مؤسسه های آموزشی و پژوهشی بهتر باشد، سهم آن مؤسسه از درآمد حاصل از همانندجویی نیز بیشتر خواهد بود. این یافته ها نشان دهنده اهمیت توجه به کیفیت پژوهش ها و تأثیر آن بر موفقیت مالی پلتفرم های پژوهشی است.نتیجه گیری: طراحی مدل پیشنهادی می تواند به بهبود کیفیت پژوهش ها و افزایش درآمد مؤسسه های آموزشی و پژوهشی در طراحی پلتفرم های پژوهشی کمک کند و در نهایت، به حفظ رضایت ذی نفعان منجر شود. با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاد می شود که مؤسسه های آموزشی و پژوهشی، به سرمایه گذاری در بهبود کیفیت پژوهش ها و ایجاد همکاری های مؤثر با پلتفرم های پژوهشی بپردازند تا از مزیت های مالی و علمی بیشتری بهره مند شوند. این رویکرد، نه تنها به نفع مؤسسه ها خواهد بود، بلکه به ارتقای سطح علمی جامعه نیز کمک خواهد کرد.
ارائه مدل کسب و کار GHORBANI در بنگاه های خرد به منظور توانمندسازی جوامع محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
310 - 325
حوزههای تخصصی:
اگر کسب وکارها در جوامع محلی بخواهند موفق باشند، باید مدل های کسب وکار کارآمدی را ایجاد کنند چراکه این تنها راه بقای آن ها در بازار متلاطم امروزی است. مدل کسب وکار پارادایمی است که ازطریق آن سازمان ها باید فرایندهای کسب وکار را به صورتی سامان دهند تا بتوانند ارزش آفرینی کرده، درآمدزایی کنند و کسب وکار را به سمت پایداری و بقا سوق دهند. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر این است که عوامل موجود در کسب وکارهای کوچک شناسایی شوند، به صاحبان کسب وکارها در استفاده از استراتژی های بهینه جهت بهبود عملیات کسب وکار و ارتقای عملکرد کسب وکارشان کمک شود و درنهایت یک مدل کسب وکار جدید برای کسب وکارهای کوچک (GHORBANI Business Model) ارائه شود. بدین منظور، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و ازطریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته، داده های 35 نفر از اعضای هیئت مدیره صندوق های توسعه روستایی در شهرستان قلعه گنج از توابع استان کرمان گردآوری شد و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت؛ سپس با استفاده از روش نظریه داده بنیاد، مدل کسب وکارهای کوچک طراحی شد. یافته های این تحقیق کیفی نشان می دهند که مؤلفه های مدل کسب وکارهای کوچک شامل محصولات تحت ضمانت دولت (G)، سرمایه انسانی (H)، سازمان ها و روش ها (O)، روش های ایجاد درآمد (R)، بانک وام دهنده (B)، فعالیت ها (A)، هزینه های خالص (N)، و مشتریان داخلی (I) است.
تخمین نقطه تغییر پله ای در مدل های کسب وکار با در نظر گرفتن هم زمان شاخص های گسسته و پیوسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جامعه امروز باوجود رقابت شدید بازار برای درآمد بیشتر، نیاز هست که مدل های کسب وکار مورداستفاده، مدل های به روز و متناسب باشند. در خیلی از موارد به مرورزمان دیگر مدل کسب وکار پاسخگو نیازها نمی باشد که مدیران متوجه می شوند که مدل کسب وکار احتیاج به تغییر دارد.و باید عامل اصلی ایجاد تغییر را یافت که این امر متحمل هزینه های هنگفتی برای کسب وکار خواهد بود. بنابراین نیاز هست که زمان دقیق ایجاد تغییرات یافت شود تا بتوان دونقطه تغییر اصلی، به دنبال عوامل ایجاد تغییر بود. بنابراین هدف از این پژوهش یافتن نقطه تغییر در مدل کسب وکار و ارائه رویکردی جدید برای مطالعه و بررسی زمان ایجاد تغییر در هر کسب وکار و انجام اقدامات اصلاحی برای بهبود عملکرد مدل می باشد. در بسیاری از کسب وکارها عوامل موردبررسی هم از نوع گسسته و هم از نوع پیوسته می باشد به همین دلیل در این پژوهش به بررسی هم زمان این شاخص ها پرداخته شده است.در این مقاله، روش درستنمایی ماکزیمم به منظور تخمین نقطه تغییر در یک مدل کسب وکار با داده های پیوسته و گسسته آمیخته توسعه داده می شود. برای این منظور از روش معکوس نورتا برای تبدیل داده ها و نمودار کنترل مربع تی برای پایش مدل استفاده خواهد شد. برای این منظور نوع تغییر از نوع پله ای در نظر گرفته می شود و از یک مثال واقعی مربوط به یک شرکت فعال در زمینه های محیط زیستی برای نشان دادن قابلیت مدل ارائه شده در تخمین نقطه تغییر استفاده می شود. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که مدل ارائه شده از دقت و صحت کافی برای تخمین نقطه تغییر تحت تغییرات مختلف در مدل برخوردار است.
فرا ترکیب پیشران های مدل کسب و کار چرخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از طریق ترکیب تحقیقات پیشین با هدف ارائه ی تصویری جامع از مولفه ها و مفاهیم پیشران های مدل کسب و کار چرخشی انجام گرفت. روش شناسی پژوهش، کیفی با رویکرد فراترکیب است. بر این اساس، پس از جستجو در پایگاه های اطلاعاتی معتبر داخلی و خارجی، در محدوده ی زمانی 1395 تا 1402 برای پژوهش های داخلی و 2010 تا 2023 برای پژوهش های خارجی، تعداد 97 مطالعه مرتبط ارزیابی و در نهایت، پس از بررسی 42 مقاله انتخاب گردید. با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو، یافته های 42 پژوهش پیشین مرتبط با اهداف پژوهش، بررسی، تجمیع، ترکیب و تفسیر شد. با استفاده از روش کدگذاری تعداد 27 کد، 8 مفهوم و 3 مؤلفه شناسایی و اعتبار هریک، از طریق آزمون کاپای کوهن تأیید گردید و الگوی پیشران های مدل کسب وکار چرخشی ارائه و ترسیم شد. نتایج این پژوهش نشان داد که طیف وسیعی از پیشران ها را می توان برای گذار مدل های کسب وکار خطی و سنتی به سمت مدل های کسب وکار چرخشی به کار برد و با در نظر گرفتن و فهم دقیق این پیشران ها می توان موجب تقویت آن ها و نهایتاً تسهیل پیاده سازی مدل های کسب وکار چرخشی موفق شد. در پایان، هم راستا با نتایج پژوهش، پیشنهاداتی کاربردی که می تواند راهنمایی بینشی ارزشمند به افراد و مدیران کسب وکار و سیاست گذارانی که درصدد بهبود کارآفرینی چرخشی و افزایش رفتار کارآفرینانه جامعه هستند و در سطوح عملیاتی توسط بازیگرانی که کارآفرینی چرخشی همراهی می کنند، ارائه گردید.
اولویت بندی راهکارهای توسعه کارت تخفیف هواداران و مشتریان ورزشی با نظرسنجی از مشتریان، مجریان و زنجیره تأمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، مقایسه و اولویت بندی نظر مشتریان، مجریان و زنجیره تأمین در خصوص راهکارهای توسعه کارت تخفیف ورزشی بود. بدین منظور پرسشنامه نه مؤلفه ای بین سه گروه نمونه تحقیق شامل مجریان (65N = )، مشتریان (283N = ) و زنجیره تأمین (139N = ) اجرا شد. روایی سازه پرسشنامه با استفاده از مدل اندازه گیری و روش تحلیل عاملی اکتشافی بررسی شد که از لحاظ شاخص های برازش، مناسب ارزیابی شد. همچنین پایایی آلفای کرونباخ 0/88 و پایایی زمانی به روش همبستگی پیرسون برابر 0/74 به دست آمد. یافته ها نشان داد تفاوت معناداری بین میانگین رتبه های متغیر اصلی راهکارهای توسعه بین سه گروه وجود داشته (0/001≥P، 24/994=X2) و اولویت مؤلفه های نه گانه راهکارهای توسعه در بین آنها، تفاوت معناداری نیز داشته است؛ بدین صورت که مشتریان بیشترین اولویت را به ارتباط با مشتریان نسبت داده اند (0/001≥P، 228/634=X2)، درحالی که زنجیره تأمین به کانال توزیع (0/001≥P، 92/576=X2) و مجریان به فعالیت کلیدی (0/001≥P، 253/822=X2) بیشترین اولویت را داده اند. نتایج این تحقیق را می توان برای طراحی مجدد فرایندها و اجرای سیستم اطلاعاتی یکپارچه این کسب وکار استفاده کرد که به رضایت بیشتر مشتریان و توسعه وفاداری و تحقق هدف اصلی، یعنی تسهیل ورزش همگانی منجر می شود.