جوزف کمپبل با توجه به شباهت های ساختاری قصه ها و افسانه های کهن، با طرح نظریه «تک اسطوره» و «سفر قهرمان»، مبتنی بر نظریات گوستاو یونگ نقد کهن الگویی را به گونه ای نو مطرح و الگویی واحد برای تمام داستان ها ترسیم کرد. به ویژه افسانه ها و حماسه هایی که در آن پهلوان برای حصول به هدف، مراحلی را طی می نماید. افسانه بانوی حصاری یکی از هفت داستانی است که نظامی در هفت پیکر، به رشته نظم کشیده است. سؤال اساسی در این پژوهش بر این استوار است که افسانه بانوی حصاری هفت پیکر نظامی، چه اندازه قابلیت تطبیق با این الگو را دارد؟ نتایج حاصل از پژوهش که به روش تحلیل محتوا انجام گردیده، بیانگر آن است که قهرمان افسانه، ضمن پیروزی در مأموریت خویش و به دست آوردن پاداش مادّی به نوعی کمال معنوی دست می یابد که منطبق بر خویشکاری اصلی در کهن الگوی «سفر قهرمان» کمپبل است.