مطالعه کیفی ابعاد اجتماعی – حقوقی گرایش دختران و زنان مجرد به فرزندپذیری با تأکید بر قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
290 - 263
حوزه های تخصصی:
در بحث فرزندپذیری با توجه به ترکیب جمعیت کشور و وجود 1496 کودک بی سرپرست و بدسرپرست و 157396 دختر و زن مجرد 30 تا 50 ساله ساکن تهران بر اساس آمار سازمان بهزیستی و سرشماری سال 1397 کشور از یک سوی و تصویب قانون جدید فرزندخواندگی در سال 1392 از سوی دیگر، انتظار می رفت که دختران و زنان مجرد به این قانون اقبال بیشتری نشان دهند، درصورتی که از زمان تصویب این قانون تاکنون حدود 7 درصد از این کودکان پذیرفته شده اند. این تحقیق کیفی با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش جامعه آزمودنی در راستای کاهش موانع متعدد و افزایش عوامل مؤثر بر گرایش به فرزندپذیری این گروه از اعضای جامعه صورت گرفته است. با روش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته در چارچوب «نظریه زمینه ای» داده های لازم از 16 نفر از دختران و زنان مجرد 30 تا 50 ساله ساکن تهران گردآوری و تنظیم شد. پس از تحلیل یافته های پژوهش، «عدم دریافت حمایت نهادی پس از فرزندپذیری» و «نگاه منفی به فرزندداری دختران و زنان مجرد» به عنوان شرایط زمینه ای، «ایماژ اجتماعی منفی نسبت به فرزندخواندگی دختران و زنان مجرد» به عنوان شرط علَی، «تصویب قوانین» به عنوان شرط مداخله گر، «عدم غلبه منافع فرزندپذیری بر معایب آن در مورد دختران و زنان مجرد» به عنوان تعاملات و در نهایت «ضعف استقبال از قانون جدید فرزندخواندگی از سوی دختران و زنان مجرد و نهادهای ذیربط» به عنوان پیامد در گرایش دختران و زنان مجرد به اقبال از قانون جدید فرزندخواندگی مشخص شدند.