مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
قاضی عبدالجبار معتزلی
حوزه های تخصصی:
درستی و نادرستی اعمال به نظر قاضی عبدالجبار ناشی از ذات اعمال است، یا به تعبیر خودش ناشی از وجوه و عللی است که اعمال بر آن واقع میشود. مثلاً ظلم به دلیل ظلم بودن، نادرست است و عدالت به دلیل عدالت بودن، درست. عبدالجبار وجوه و علل درست ساز و نادرست ساز عمل را به دو بخش تقسیم میکند: وجوهی که اصول محسنات و مقبحات هستند و علم به آنها ضرورتاً موجب علم به درستی و نادرستی اعمال است (مانند عدل و ظلم) و وجوهی که با علم به آنها تنها علم به درستی و نادرستی در نگاه نخستِ عمل حاصل میشود که ممکن است در شرایط عمل، به خلاف آنها حکم شود؛ مانند ضرر که در نگاه نخست، وجه نادرست ساز عمل است، ولی اگر از روی استحقاق و جزا باشد، وجه درست ساز عمل است. عبدالجبار وظیفه گرایی قاعده نگر و شهودگرایی مبناگراست.
معناشناسی اوصاف الاهی از دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی و ویلیام پی. آلستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
بحث زبان دین یکی از مهم ترین و جذاب ترین مباحث فلسفه ی دین است. از آن جایی که این بحث به معناداری و معناشناسی اوصاف الاهی مربوط می شود، برای متدینان، از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ زیرا معقول بودن گزاره های ناظر به خداوند، در گرو معناداری آن هاست. به طور کلی می توان گفت در این زمینه، با دو پرسش اساسی مواجهیم:
۱. آیا گزاره های ناظر به خداوند معنادارند یا نه؟
۲. در صورت معناداری گزاره های مذکور، درک معنای آن ها برای انسان ممکن است یا نه؟
در این مقاله آنچه بررسی کرده ایم، پاسخ قاضی عبدالجبار معتزلی و ویلیام پی. آلستون به سؤالات بالاست؛ زیرا گرچه آنان به دو فضای فکری و زمانی مختلف تعلق دارند، در باب معناشناسی، اوصاف کمالی مانند علم و قدرت و... و اوصاف فعلی نظیر درک کردن، ساختن و...، دیدگاه نزدیکی به یک دیگر دارند که از آن، می توان با عنوان رویکرد کارکردگروی یاد کرد.
مقایسه مبانی معرفت شناسانه و روش شناسانه قاضی عبدالجبار معتزلی و قاضی ابوبکر باقلانی در معرفت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاضی عبدالجبار معتزلی و قاضی ابوبکر باقلانی ضمن آن که در امکان و ضرورت معرفت خدای سبحان و وجوب تفکر و ضرورت استدلال در شناخت خدا هم رأی هستند، اما در پاره ای از مبانی معرفت شناختی و روش شناختی اختلاف نظر دارند. مهم ترین اختلاف نظر این دو در زمینه معرفت شناسی متمرکز بر پاسخ به این سؤالات است: «آیا وجوب معرفت الله را عقل به ما می گوید یا شرع؟»، «آیا رابطه تفکر و معرفت تولیدی است یا استلزامی؟». در پاسخ به این سؤالات قاضی عبدالجبار رأی به «وجوب عقلی» معرفت الله می دهد، رابطه تفکر و معرفت را نیز «تولیدی» می داند و تولید علم را بر تفکر، که فعل اختیاری انسان است، مستقر می کند. اما قاضی ابوبکر باقلانی بر «وجوب شرعی» معرفت الله تأکید می کند و رابطه تفکر و معرفت را نیز «استلزامی» می داند، تولید علم را نیز بر قدرت محدثه، که به نظریه کسب اشعری برمی گردد، متکی می کند. در روش شناسی نیز اگرچه دو متکلم در اعتبار روش های حسی، عقلی و نقلی در کلام اشتراک دارند، در میزان اعتبار و تقدم هر یک از این روش ها بین آن دو اختلاف نظر است.
مواجهه قاضی عبدالجبار با شکاکیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکاکیت به عنوان رویکردی همیشگی در تفکر بشر مورد توجه قاضی عبدالجبار معتزلی نیز بوده است . او به نقد شکاکیت فراگیر و حیطه ای پرداخته و سعی کرده به اشکالات سوفسطاییان ، ذهنیت گرایان ، منکران معرفت عقلی و منکران متواترات پاسخ دهد . در مواجهه با سوفسطاییان ضمن ناصواب دانستن رویکرد ابوعلی جبایی و بلخی در برخورد با آن ها ، روش استاد خویش ابوهاشم مبنی بر عدم بحث را پیش گرفته و راهکار را تنبّه و توجه دادن آن ها به واقعیات می داند . همچنین او با ردّ دیدگاه ذهنیت گرایی، این دیدگاه را متضمّن تناقض صریح دانسته و دیدگاه منکران معرفت عقلی و منکران متواترات را نیز دارای ناسازواری می داند و معتقد است که این دیدگاه ها در نهایت، به انکارِ کلیه منابع معرفتی می انجامد . او با به رسمیت شناختنِ معرفت عقلی و همچنین دانشی که از راه گواهی و متواترات حاصل می شود ، سعی دارد نشان دهد که هیچ یک از انواع شکاکیت، جز شکاکیت دستوری، نمی تواند مورد پذیرش عُقلا باشد.
مقایسه تفسیر آیات 5 طه و 22 و 23 قیامت با تأکید بر روش شناسی فهم متشابهات از منظر قاضی عبدالجبار و ابن شهرآشوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
۱۵۰-۱۳۱
حوزه های تخصصی:
معروف ترین آثار قدما در زمینه متشابهات کتاب «متشابه القرآن» عبد الجبار و «متشابه القرآن و مختلفه» ابن شهرآشوب مازندرانی است. تعاریف آنان از محکم و متشابه مشترک بوده و بر لزوم پی بردن به مقصود آیات متشابه، به کمک دیگر ادله و رجوع به محکمات استوار است.در مبانی تفسیری عبدالجبار معتزلی، عقل، مقدم بر نقل است، اما در دیدگاه ابن شهرآشوب، عقل و نقل مکمل یکدیگرند. هر دو مفسر، در آیات 22 و 23 قیامت، «نظر» را به معنای انتظار دانسته اند. البته عبدالجبار در آیه 5 طه «استواء» را به معنای استیلاء و اقتدار گرفته اما ابن شهرآشوب با استناد به روایتی از امام صادق× به معنای نسبت یکسان با همه چیز می داند. از این رو عبدالجبار غالباً با محوریت عقل و بی اعتنایی به روایات، اما ابن شهرآشوب، با بهره گیری از گفتمان کلامی اهل بیت^ به تأویل آیات صفات خبری خداوند پرداخته اند.