مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
تقاضای القایی
حوزههای تخصصی:
بر اساس قانون روئمر، به دلیل وجود تقاضای القایی سلامت، با افزایش تعداد تخت های بیمارستانی و حتی پزشکان، مخارج سلامت بالا خواهد رفت. در این پژوهش سعی شده است با استفاده از داده های تابلویی استان های ایران در دوره 1388-1379 وجود تقاضای القایی توسط پزشکان در استان های ایران مورد بررسی قرار گیرد. نتایج حاصل از برآورد مدل نشان می دهد که تغییر تعداد پزشکان تأثیر مثبت و معنی داری بر میزان مخارج سلامت استان ها دارد. بنابراین وجود تقاضای القایی در بخش سلامت که به قانون روئمر معروف است، در استان های کشور تأیید می شود. اما در رابطه با تراکم تخت های بیمارستانی این نتیجه حاصل شده است که تقاضای القایی از جانب عرضه کننده وجود ندارد و رابطه معکوسی بین این متغیر و مخارج سلامت مشاهده می گردد. به علاوه نتایج حاصل از برآورد مدل، حاکی از آن است که متغیرهای تولید ناخالص داخلی و نرخ مرگ و میر رابطه مثبت و معنی دار و متغیرهای آموزش، بیکاری و نرخ زاد و ولد رابطه معکوس و معنی داری با مخارج سلامت استان ها دارند. نسبت جمعیت بالای 65 سال و درجه شهرنشینی نیز اثر معنی داری بر مخارج سلامت نداشته اند.
فرضیه تقاضای القایی پزشکان در ایران: تاثیر تراکم پزشکان بر هزینه درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فروش خدمات غیرضروری به بیماران، فشار زیادی را به سازمانهای بیمه ای وارد می آورد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر افزایش رقابت پزشکان و به تبع آن، افزایش تقاضای القایی بر مخارج سلامت انجام شد. این مطالعه، کاربردی و از نوع توصیفی – تحلیلی است که با استفاده از داده های پانلی در یک دوره زمانی هشت ساله (1385-1392) انجام شد. پس از انجام آزمونهای اقتصادسنجی متناسب، درنهایت مدل با استفاده از آزمون دریسکول – کارای برآورد شد. طبق نتایج، با افزایش نسبت سرانه پزشکان، مخارج بهداشت و درمان در یک معادله درجه سه افزایش یافته و در این صورت، فرضیه تقاضای القایی مبنی بر تأثیرگذاری افزایش عرضه پزشک بر مخارج سلامت در ایران طی سالهای مطالعه پذیرفته می شود. طبق این یافته با افزایش یک درصدی نسبت پزشکان به جمعیت، مخارج بهداشت و درمان به میزان 38/0 درصد افزایش می یابد. با توجه به وجود رابطه معنی دار بین سرانه پزشک به جمعیت و هزینه های سلامت و همچنین نقطه تغییر تقعر تابع به دست آمده، به نظر می رسد، تصمیم گیران در این حوزه همچون بیمه های درمان، به عنوان خریدار خدمات می بایست به کنترل این موضوع در این بیمه نامه ها توجه بیشتری کنند.
بررسی تقاضای القایی روانپزشکان در استان آذربایجان شرقی: رویکرد مدل سازی خطی سلسله مراتبی (HLM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مدل سازی اقتصادی بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۱
165-196
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، به دلیل رشد غیرضروری مخارج سلامت کشورهای در حال توسعه و نیز اهمیت رفتار پزشکان در بازار سلامت، بررسی عوامل مؤثر بر مخارج سلامت از یک سو و نظریه تقاضای القایی پزشکان از سوی دیگر به یکی از موضوعات مهم حوزه اقتصاد سلامت، تبدیل شده است. بنابراین این پژوهش با به کارگیری داده های جمع آوری شده از طریق تکمیل فرم های جمع آوری اطلاعات توسط روانپزشکان و بیماران در استان آذربایجان شرقی در سال 1395 و با استفاده از روش الگوسازی سلسله مراتبی خطی (HLM) به بررسی عوامل مؤثر بر مخارج متوسط حاصل از یک بار مراجعه به پزشک و فرضیه تقاضای القایی توسط روان پزشکان در استان آذربایجان شرقی پرداخته است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که در بخش روان پزشکی با وجود این که روان پزشکان از نوع «پزشکان متمایل به سود نقدی» هستند، القای تقاضای غیرضروری توسط پزشکان (PID) وجود ندارد. همچنین نتایج این مطالعه حاکی از آن است که درآمد بیمار، میزان تحصیلات بیمار و شرایط بیماری بر مخارج متوسط حاصل از هر بار مراجعه به پزشک اثر معنی داری دارند. بر اساس نتایج مذکور پیشنهاد می شود در راستای کاهش مخارج غیرضروری، سیاست گذاری های لازم جهت افزایش اطلاعات بیماران در مورد مراقبت های پزشکی انجام گیرد و نظارت و کنترل دولت بر سیستم سلامت کشور افزایش یابد.
عوامل تعیین کننده مدت زمان ویزیت بیمار توسط متخصصین زنان در استان آذربایجان شرقی با تأکید بر تقاضای القایی پزشک: رویکرد مدلسازی خطی سلسله مراتبی (HLM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های کاربردی اقتصاد سال پنجم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
127-148
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، به دلیل رشد غیرضروری مخارج سلامت در کشورهای در حال توسعه و نیز اهمیت رفتار پزشکان در بازار سلامت، عوامل مؤثر بر کیفیت و مدت زمان معاینه بیماران از یک سو و نظریه تقاضای القایی پزشکان از سوی دیگر به یکی از مهم ترین مباحث مطرح شده در حوزه اقتصاد سلامت تبدیل شده است. بنابراین مطالعه حاضر با استفاده از داده های پرسشنامه ای در سال 1395 و به کارگیری مدل نظری جاقر و جگرز (2000) و روش الگوسازی سلسله مراتبی خطی (HLM) به ارزیابی عوامل مؤثر بر مدت زمان سپری شده در اتاق معاینه و بررسی فرضیه تقاضای القایی در بین متخصصین زنان استان آذربایجان شرقی پرداخته است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که در بخش زنان القای تقاضای غیرضروری توسط پزشکان (PID) وجود دارد. همچنین نتایج این مطالعه حاکی از آن است که متخصصین زنان از نوع «پزشکان متمایل به سود» هستند. این مطالعه وجود اثر دسترسی بیماران را تأیید می کند. با توجه به نتایج مذکور پیشنهاد می-شود در راستای کاهش رقابت و از بین بردن اثر القایی، پذیرش دانشجویان رشته تخصصی زنان کاهش یابد، سیاست گذاری های لازم جهت افزایش اطلاعات بیماران در مورد مراقبتهای پزشکی انجام گیرد و نظارت و کنترل دولت بر سیستم سلامت کشور افزایش یابد.
تقاضای القایی پزشکی ازسوی ارائه کنندگان خدمات سلامت در ایران (سیاستگذاری و کنترل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۹۶
321 - 343
پزشکان به نمایندگی از بیماران در مورد مراقبت های درمانی تصمیم گیری می کنند به همین دلیل می توانند تقاضای بیمار را به صورت غیرضروری افزایش دهند. پزشکان در همه موارد نقش نمایندگی را به درستی اجرا نمی کنند (نمایندگی غیرکامل) و توصیه های آنها تحت تأثیر منافع شخصی شان قرار دارد. آن بخشی از تقاضا که در جهت منافع پزشک (عرضه کننده) به جای منافع بیمار ایجاد شده است را تقاضای القایی ازطرف عرضه کننده می نامند. این پژوهش یک مطالعه کیفی و کمی به روش آمیخته و با استفاده از روش تحلیل تم و مدل های تصمیم گیری چند شاخصه انجام شده است که نشان می دهد بیشترین علل مربوط به ارائه دهندگان خدمات سلامت مؤثر بر تقاضای القایی (علل ناشی از عملکرد پزشکان) عبارت بودند از: تشویق پزشک به کار بیشتر، آزادی پزشکان در ارائه خدمات مختلف، تجویز بی مورد و زیاد از حد دارو، فقدان وابستگی پزشک به قرارداد بیمه ها عدم تمایل پزشک به ارائه خدمت صحیح به بیمار در بخش دولتی. مهمترین راه کاهش تقاضای القایی ایجاد شده توسط پزشک، اجرای کامل نظام ارجاع مبتنی بر پزشک خانواده در کشور است. البته باید راهنماهای بالینی پزشکی به خوبی تدوین شود و پزشکان موظف به رعایت آن باشند. بنابراین پیشنهاد می شود قانونی دائمی براساس تکلیف دولت بر ایجاد سامانه «خدمات جامع و همگانی سلامت» مبتنی بر مراقبت های اولیه سلامت با محوریت پزشک خانواده و نظام ارجاع و تکلیف نظام بیمه ای بر انحصار خرید خدمت از این سامانه به تصویب برسد.
نقش اطلاعات نامتقارن در القای تقاضا: مطالعه موردی خدمات پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۰ شماره ۴۳
۴۲-۳۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه : تئوری تقاضای القایی پزشک از مهم ترین مباحثی است که در اقتصاد سلامت و اطلاعات مطرح می شود. بررسی ها نشان می دهند که پزشکن غیر رسمی نسبت به پزشکان شاغل در بیمارستان ها و درمانگاه ها که از درآمد ثابتی برخوردارند، انگیزه بیشتری برای ترغیب بیماران خود به استفاده از مراقبت های بهداشتی و دارویی غیر ضرور دارند. روش کار : برای مقایسه تقاضای القایی میان پزشکان رسمی و غیررسمی 300 پرسشنامه تهیه و توسط 300 پزشک ساکن در شهر تهران تکمیل گردید. از این تعداد 70 پزشک به علت اینکه هم در استخدام رسمی دولت بوده و هم مطب شخصی داشتند از مطالعه حذف شدند. متغیرهای زمان هر ملاقات با پزشک و متوسط تعداد آزمایش هایی که پزشک برای هر بیمار تجویز می کند را به عنوان متغیرهای وابسته و متغیرهای جنس ، سن بیمار، نوع مدرک، تجربه و ترجیح درآمد به فراغت پزشکان و ارائه خدمات خاص از جانب آن ها را به عنوان متغیرهای توضیحی در نظر گرفتیم. لذا برازش را یکبار برای پزشکان استخدام رسمی و یکبار برای پزشکان غیر رسمی و شاغل در مطب شخصی انجام داده و با استفاده از روش لاجیت به بررسی پرداختیم. یافته ها : هر چند که متوسط تعداد آزمایشات تجویز شده توسط پزشک و زمان هر ملاقات با وی متأثر از جنس و سن بیمار می باشد، اما به خصوص در مورد پزشکان استخدام غیر رسمی، متغیرهای ترجیح درآمد به فراغت ، تجربه و انجام خدمات خاص روی افزایش تعداد آزمایشات تجویز شده و زمان هر ملاقات با پزشک مؤثر بودند. همچنین یافته های بررسی حاکی از این است که القاء تقاضا برای استفاده از خدمات دارویی و درمانی از جانب پزشکان عمومی بیشتر است. بحث : نتایج این مقاله حاکی از این است که ایجاد انگیزه در بیماران جهت استفاده از انواع خدمات بهداشتی و درمانی از جانب پزشکان عمومی غیر رسمی در مقایسه با پزشکان عمومی استخدام رسمی بیشتر می باشد. لذا تصویب استانداردها و قوانینی جهت نظارت بر عملکرد پزشکان دارای مطب خصوصی می تواند تا حدود زیادی از هزینه های درمانی غیر ضرور صرف شده توسط بیماران بکاهد.
راهکارهای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت: یک مرور حیطه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تقاضای القایی عبارت است از ارائه مراقبت یا خدمت غیر ضروری به بیماران و مراجعین نظام سلامت با اعمال قدرت و سفارش افراد متخصص. تقاضای القایی باعث افزایش هزینه های سلامت و کاهش کارایی نظام سلامت می شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت انجام شد. روش ها: این مطالعه با روش مرور حیطه ای انجام شد. کلیه مقالات منتشر شده در زمینه راهکارهای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت تا 22 بهمن 1401 خورشیدی در نه پایگاه داده ای و موتور جستجوگر Google Scholar جستجو و جمع آوری شدند. در نهایت، تعداد 36 مقاله مناسب انتخاب شد. داده ها با روش تحلیل موضوعی با استفاده از نرم افزار MAXQDA10 تحلیل شد. یافته ها: تعداد 44 راهکار برای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت شناسایی شد. این راهکارها در سه سطح کلان (نظام سلامت)، میانی (سازمان های بهداشتی و درمانی) و خرد (ارائه کنندگان و گیرندگان خدمات سلامت) گروه بندی شدند. اجرای نظام ارجاع، به کارگیری راهنماهای بالینی، اصلاح روش پرداخت به ارائه کنندگان خدمات سلامت، تعیین سقف تعداد خدمات برای پزشکان، رعایت اخلاق پزشکی از طرف ارائه کنندگان خدمات سلامت، آموزش ارائه کنندگان و گیرندگان خدمات سلامت و نظارت و کنترل وزارت بهداشت از پرتکرارترین راهکارهای کاهش تقاضای القایی در نظام سلامت در مطالعات قبلی بود. نتیجه گیری: تقاضای القایی برای کالاها و خدمات سلامت، ماهیتی پیچیده دارد و در اثر رفتارهای سیاستگذاران و مدیران سلامت، ارائه کنندگان و دریافت کنندگان خدمات سلامت و در نهایت، پرداخت کنندگان هزینه خدمات سلامت ایجاد می شود. بنابراین، راهکارهای کاهش تقاضای القایی باید در سه سطح نظام سلامت، سازمان های بهداشتی و درمانی و ارائه کنندگان و گیرندگان خدمات سلامت به طور سیستمی بکار گرفته شوند تا نتایج بهتری داشته باشند.