مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
علم عمران
حوزه های تخصصی:
روش شناسی ابن خلدون
حوزه های تخصصی:
تأمل در آثار و منابع علمی قدما، که غالباً به طور پیشینی توجه درخوری به مقولة متدولوژی و اعمال آگاهانه روش ها و تکنیکهای پژوهشی، قواعد بازی و استانداردهای مطالعات علمی به سبک و سیاق امروزیها مبذول نمیکردند، فعالیتی ارزشمند است که در جامعة علمی ما از سابقة چندانی برخوردار نیست. این نوشتار، درصدد است تا با تعمق و ژرف کاوی در یکی از منابع گرانسنگ علمی، یعنی «مقدمه ابن خلدون»، قواعد و اصول روش شناختی مورد استفادة مؤلف آن در مقام گردآوری اطلاعات، تحلیل داده ها، ارزیابی و نقد آرای دیگران و منقولات تاریخی در چارچوب علم جدیدالتأسیس خود موسوم به علم «عمران» را شناسایی، استخراج، طبقه بندی و شرح و تفسیر نماید. پیش از ورود به بحث روش ها، مبانی معرفت شناختی و رئوس کلی اندیشه های جامعه شناختی و تاریخ نگاشتی مؤلف که نقش مقدمی دربحث روش ها دارد، به اجمال بررسی شده اند.
زیرساخت های دینی اندیشه های اجتماعی ابن خلدون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اندیشه های اجتماعی ابن خلدون توجه صاحب نظران بسیاری را به خود جلب کرده است. برداشت های صورت گرفته از آرای ابن خلدون متفاوت و بعضاً متناقض است. برخی پژوهشگران، رویکرد ابن خلدون در طرح موضوعات اجتماعی و پایه گذاری علم عمران را ناشی از گسست وی از منظومه فکری اسلامی میدانند. گروهی دیگر، تأملات اجتماعی وی را برخاسته از مبانی معرفت دینی او میدانند. عده ای نیز در این میان، علل ظهور و افول تمدن اسلامی، ویژگیهای شخصیتی و گستردگی مطالعات وی را از دغدغه های تعیین کننده در رویکرد ابن خلدون به طرح موضوعات اجتماعی و تأسیس علم عمران میدانند.
هدف مقاله توصیفی تحلیلی حاضر، که با استفاده از روش تحقیق کتابخانه ای انجام گرفته، بررسی نظری دلالت های معرفت شناختی اندیشه های اجتماعی ابن خلدون است. پرسش اصلی مقاله این است که اندیشه های اجتماعی وی چه نسبتی با مبانی معرفتی دینی او دارد. یافته های نظری نشان میدهد که اندیشه های اجتماعی ابن خلدون و بنیان نهادن علم عمران، تحت تأثیر نگرش های اسلامی او بوده است.
شناخت چیستی «جامعه» و طبقه بندی اجتماعی در پویش های فکری عصر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی سده های میانه در پهنة جغرافیایی خلافت اسلامی، تمدنی پدیدار شد که بعدها به نام تمدن اسلامی نامیده شد. در این دوران، اندیشه ورزان این حوزة تمدنی، گام های بلندی را در فراگیری، باز تفسیر، تولید و توزیع علوم و فنون برداشتند و حاصل آن نیز عرضة آثار و متون علمی با ارزشی در حوزه های مختلف علمی بود. در میان شاخه های مختلف علوم، حوزة معارف انسان شناسی از ویژگی قابل تأملی برخوردار بود و مسائلی نظیر چیستی انسان و جامعه، ویژگی ها و ممیزات انسان و حیات اجتماعی وی نسبت به دیگر موجودات، سرشت زندگی اجتماعی و قوانین حاکم بر حیات اجتماعی انسان، حرکت تاریخ، جهت و مضمون آن، مجموعاً گوشه هایی از معضله های فکری دانشمندان مسلمان را در این حوزه بازتاب می داد. مسئلة تحقیق عبارت است از این که کوشش های نظرورزانة اندیشمندان این عصر در بارة چیستی جامعه، علم الاجتماع و طبقه بندی اجتماعی در کدام سرمشق های عصری صورت پذیرفت و این تلاش ها نهایتاً منجر به کدام اشکال فهم نظری جامعه و طبقه بندی آن گردید؟ به لحاظ روشی، تحقیق حاضر متکی بر روش اندیشه شناسی در رویکرد تاریخ پژوهی صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از تحقیق آشکار می کند که اولاً مواجهة نظری قدما با امر اجتماعی یا شناخت «جامعه» در عصر اسلامی، با دو زمینة الگوی علم شناسی قدما و مبانی انسان شناسی ارتباط وثیقی دارد و ثانیاً در نتیجه نظرورزی در این افق فکری، تأمل در زمینة چیستی جامعه و طبقه بندی اجتماعی تنها ذیل رویکرد حکمایی صورت پذیرفت و به دلیل غلبة اندیشة افلاطونی، در این حوزه، دانش اجتماعی به حکمت مدنی تحویل شد و در نتیجه از ساحت رویکردی انضمامی به امور اجتماعی به عرصة مواجهة انتزاعی با آن موضوعات تغییر منظر داد در نهایت نیز، جز در مورد استثنایی مانند ابن خلدون، در طرح شناخت بنیادهای اجتماعی و در حوزة مسائل اجتماعی عصر خویش نتوانست دستاورد جدی در پی داشته باشد.
آسیب شناسى روش ابن خلدون در کشف قوانین اجتماعى (علم عمران)با تأکید بر دولت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبدالرحمن بن خلدون، با هدف شناخت اخبار صحیح تاریخى از اخبار کذب، به بررسى اجتماع انسانى پرداخته است تا طبایع و قوانین این اجتماع را به دست آورد. وى در این زمینه، در ابتداى کتاب تاریخى «العبر» خویش، علمى را به نام «عمران» بنیان نهاده است. مسائل این علم، قوانین حاکم بر اجتماع انسان ها مى باشد که ابن خلدون ادعاى کشف آنها را به روش «برهانى» دارد. مهم ترین ایرادِ مقدمه ابن خلدون، وجود نقض در موارد متعددى از قوانین اجتماعى بیان شده به ویژه درباره دولت ها مى باشد. منشأ این ایراد، به روش وى در استخراج قوانین بازمى گردد. ایراد اساسى روشى به قوانین ابن خلدون، دو چیز است: الف) عدم پایبندى بر قلمرو روش ها و استفاده از روش تعقلى در قلمرو روش تجربى؛ ب) عدم رعایت شرایط هر روش در مقام عمل. مقاله حاضر به روش تحلیلى توصیفى به این موضوع مى پردازد.
نظم اجتماعی در آراء ابن خلدون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علم عمران ابن خلدون، نوعی اندیشه اجتماعی است. گاهی هم از سنخ دیگر نظریات جامعه شناسی مدرن درک می شود. با این حال، اگر پاسخ نظریات جامعه شناسی مدرن به مسئله نظم اجتماعی مطلوب را در نظر بگیریم، آنگاه به تفاوت ماهوی پاسخ ابن خلدون به مسئله نظم اجتماعی نسبت به جامعه شناسان مدرن پی خواهیم برد. این مقاله ابتدا نشان داده است که نظریات جامعه شناسی مدرن، به دلیل اینکه تمامی مبادی دینی یا متافیزیکی را کنار می گذارند، ماهیت سکولار دارند. با بررسی منطق علم عمران و جایگاه آن در تمدن اسلامی، پاسخ آن به مسئله نظم اجتماعی را با پاسخ نظریات جامعه شناسی به این مسئله مقایسه کرده است. در نهایت، به این نتیجه رهنمون شده است که هرچند ابن خلدون، عقل را همچون جامعه شناسان مدرنی مانند کنت، تجربی- تاریخی می پندارد و از این رو، علم عمران او از حکمت عملی فیلسوفان مسلمان متمایز می شود، اما هستی شناسی و انسان شناسی او مانع از این می شود که علم عمران، نوعی از نظریات جامعه شناسی مدرن تلقی شود.
امکان سنجی تبیین ظهور و سقوط حکومت های معاصر براساس نظریه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
27 - 41
بررسی و علت یابی چگونگی پدیدآمدن حکومت ها و نیز زوال و سقوط آنها از جمله مهم ترین موضوعات مورد توجه اندیشمندان علوم انسانی بوده است. یکی از این اندیشمندان، ابن خلدون، متفکر مسلمان قرن هشتم هجری است که پس از مطالعات گسترده تاریخی، نظریه خود را با عنوان «علم جدید عمران» ارائه کرد. با این نظریه می توان ظهور و سقوط حکومت های گذشته را تبیین نمود؛ ولی آیا با این نظریه می توان ظهور و سقوط حکومت های معاصر را هم تبیین کرد؟ در پاسخ می توان گفت با وجود اینکه شاخص های (عوامل) تعیین شده از سوی ابن خلدون در مورد ظهور و سقوط حکومت ها که با نگاه واقع گرایانه تدوین شده، فرازمانی بوده است و امروزه هم کاربرد دارد؛ ولی با توجه به تغییر عصبیت ها و ظهور عصبیت های نوین و نیز نقش سازمان های بین المللی و دولت های خارجی و فناوری های جدید، به ویژه رسانه ها در ظهور، ثبات و سقوط حکومت ها می بایست این نظریه بازبینی شده و اصلاحاتی را در کاربرد این نظریه به کار گرفت تا امکان تبیین دقیق تر و واقعی تر ظهور و سقوط حکومت های معاصر براساس این نظریه فراهم شود.