مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
عصر صفویه
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
95 - 114
سیاحان اروپایی دیدار کننده از ایران در عصر صفوی به لحاظ مأموریت و نیز اشتیاقی که به شناخت ایران و بازتاب آن در غرب داشتند، به بررسی اوضاع گوناگون سرزمینی، جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، فرهنگی، علمی و دیگر وجوه حیات زیستی و تمدنی ایران آن عصر پرداخته و آگاهی های ارزشمندی را ارائه داده اند. یکی از موضوع های مورد توجه آن ها وضعیت علمی جامعه ایران بوده که با رویکردی مقایسه ای با وضعیت علمی اروپا، به بررسی و نقد آن پرداخته اند. نگاه این سیاحان به عنوان ناظران جستجوگر بیرونی در ارزیابی این موضوع می تواند در شناخت برخی از وجوه تمدنی ایران اسلامی سودمند باشد. در این مقاله، هدف بررسی موقعیت علمی ایران در عصر صفویه از خلال گزارش های سیاحان اروپایی است که بر اساس مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی، انجام شده است. پرسشی که در این پژوهش طرح شده این است که سیاحان اروپایی، وضعیت علمی جامعه ایران عصر صفویه را چگونه بازتاب داده اند؟ یافته های پژوهش نشان داده است که گزارش های سیاحان ترسیمی از وضعیت علمی ایران عصر صفوی و نگرش ایرانیان به علم و دانش را به دست می دهد که افزون بر بیان مزیت ها و برتری های حوزه دانشی، ضعف ها و نقایص و عقب ماندگی های علمی آن را نیز مطرح کرده و در واقع با دیدی مقایسه ای و انتقادی به این موضوع پرداخته اند.
دلایل گسترش روسپیگری در جامعه اصفهانِ عصر صفوی و سیاست شاه عباس اول در مدیریت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
137 - 157
حوزه های تخصصی:
روسپیگری در جامعه ایران همواره پدیده ای مذموم و ناهنجار بوده است. براساس اطلاعات تاریخی، در دوره شاه عباس اول (حک . 996-1038ق/ 1578-1629م) این پدیده اجتماعی در اصفهان (پایتخت) رشد و گسترش می یابد. هدف این مقاله مطالعه وضعیت و دلایل رواج روسپیگری در این دوره و تبیین سیاست مدیریتی شاه عباس در مواجهه با آن است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده و مبتنی بر جامعه شناسیِ تاریخیِ تفسیری است. شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. یافته ها نشان می دهد قبح این پدیده در این دوره از بین رفت و سه عامل «رشد و توسعه جامعه شهرنشینی و تنوع جمعیتی فرهنگی در اصفهان»، «افزایش ثروت رجال درباری»، و «مهاجرت اجباری زنان قفقازی به اصفهان» باعث گسترش آن در جامعه شد. شاه عباس به جای منع شرعی و قانونی روسپیگری، دو سیاست در پیش گرفت: اخذ مالیات از روسپیان به عنوان خرده فرهنگ انحرافی یا معارض و صَرف پول حاصل از آن در مراسم آتش و آتش بازی. این اقدامات با پیشینه دینی ایرانیان و شرع اسلام سنخیتی نداشت، اما شاه عباس در سایه قدرت بلامنازع سیاسی، مذهبی و اجتماعی اش موفق به اجرای آن شد.
تکالیف کارکردی زنان شیعه عصر صفوی در ساختار کنش اجتماعی بر اساس متغیرهای الگویی سایبرنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
599 - 626
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به روش اسنادی و به شیوه توصیفی-تحلیلی، و به استناد داده های تاریخی موجود درخصوص زنان در عصر صفویه، وضعیت آنان را براساس متغیرهای الگویی پیشنهادشده در نظریه کارکردگرایی ساختاری تالکوت پارسونز بازترسیم می کند تا مفروضاتی را آزمون کند. همچنین مقدماتی از تمرین تحلیلی یک امر تاریخی به استناد داده های تاریخی و براساس مبانی نظری مشخص را به سنتی میان رشته ای بدل سازد که علم تاریخ را به سایر دپارتمان های علوم اجتماعی متصل می کند. سؤال اصلی پژوهش آن است که زنان در عصر صفوی چگونه توانسته اند در سیستم اجتماعی عصر خود مؤثر باشند. فرضیه پژوهش آن است که زنان نقشی مؤثر در گذار جامعه وقت از وضعیت سنتی به پساسنتی داشته اند و این نقش را با عبور از نقش های انتسابی و عاطفی و عام گرا و کیفیتی، به نقش های اکتسابی و فراعاطفی و خاص گرا و عملکردی، تا حدودی فراهم ساختند و به تبدیل جامعه عصر صفوی به یک جامعه شبه انتقالی و پویا کمک کردند. نتایج نشان می دهد این گذار مقدماتی سبب شده است که انتقال انرژی و اطلاعات از نظام ها و خرده نظام ها با نقش آفرینی زنان، به جای آنکه صرفاً از طریق نقش های انتسابی و خاص گرا و... صورت بگیرد، از طریق نقش های اکتسابی و عام گرا و... نیز صورت بگیرد و مقدمات پیکره بندی جدیدی از سایبرنتیک سیستم عصر صفوی ایجاد شود.
مطالعه تطبیقی جایگاه و کارکردهای علم نجوم و تنجیم در دو قلمرو صفویه و عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۰
۱۰۲-۷۹
حوزه های تخصصی:
علم نجوم در ادوار مختلف تاریخی به دلیل جنبه کاربردی در زندگی انسان ها و نیز تمایل و گرایش دانشمندان برای فعالیت در این عرصه علمی مورد توجه حاکمان و عامه مردم بوده است. این اقبال و توجه به نجوم در دوره صفویه و عثمانی نیز تداوم یافت و دانشمندان این عرصه آثار متعددی در زمینه نجوم از خود برجای گذاشتند که نشان دهنده توجه و گرایش آن ها به نجوم در این روزگار است. پژوهش پیش رو در چارچوب جایگاه و کارکردهای علم نجوم و تنجیم در دو قلمرو صفویه و عثمانی، به روش تطبیقی و برمبنای منابع دست اول تاریخی و منابع تحقیقاتی معتبر به بررسی و تحلیل این موضوع می پردازد که در عصر مورد مطالعه (از قرن دهم تا نیمه قرن دوازدهم هجری/ قرن شانزدهم تا نیمه قرن هجدهم میلادی) حاکمان و عامه مردم به نجوم گرایش بیشتری داشتند یا تنجیم؟ چه عواملی بسترساز این گرایش و اقبال بود؟ و تحولاتی که در علم نجوم مقارن با همین ایام در اروپا اتفاق افتاد چه تأثیری بر فعالیت های نجومی این عصر نهاد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد در قلمرو صفویه و سرزمین عثمانی چه در دربار و چه در نزد عامه مردم، هیچ گونه تفکیک و تمایزی میان آنچه در حوزه نجوم علمی بود و آنچه شبه نجوم و تنجیم بوده صورت نگرفت و این امر موجب رشد اوهام و خرافات در جامعه گردید. سطح پایین دانش و آگاهی جامعه، گرایش افراطی بعضی از حاکمان به خرافاتی که توسط درباریان ترویج و تقویت می شد، از علل مهمی بودند که مسلمانان این عصر را از تلاش برای دستیابی به دانش نجومی جدید که اروپا در حال گذر از آن بود، بازداشت.
ایالت گیلان و هیرکانی در دوره صفوی بر مبنای نقشه جغرافیایی آدام اولئاریوس در1656م./1066ق. در تطابق با کتاب مختصر مفید 1087ق.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه اولئاریوس را در تاریخ ایران پرآوازه کرده، سفرنامه و نقشه ایران از اوست که الهام بخش اروپاییان در ترسیم ها و نگارش ها درباره ایران در دهه ها و قرن های بعد شده است. از اولئاریوس اما، یک نقشه منطقه ای گیلان برجای مانده که حاکی از اهمیت این قسمت از ایران در دوره صفوی است. در شرایطی که در منابع عصر صفوی در اطلاق واژه هایی چون ایالت و ولایت بر مناطق ایران ابهام وجود دارد، ایالت گیلان برای نخستین بار با دقت بالایی ترسیم شده است. آنچه بر ارزش نقشه او افزوده مشاهدات شخصی و تحقیق میدانی وی از آگاهان محلی در گذر از گیلان بوده که سندیت نقشه گیلان را به عنوان اسناد معتبر شناخت جغرافیای تاریخی این منطقه در قرن هفدهم میلادی دوچندان کرده است. نقشه سال 1656م الئاریوس، قدیمی ترین و شاید نخستین نقشه مستقل منطقه ای گیلان در کارتوگرافی نوین اروپا است که به تصحیح داده های پیش از خود پرداخته است. از دوره صفوی نقشه ای برجای نمانده و لاجرم مفاهیم نقشه با مهم ترین و شاید تنها منبع جغرافیایی عصر صفوی یعنی کتاب مختصر مفید تطابق داده داده شده تا وجوه تمایز نگاه از درون و بیرون به یک نطقه جغرافیایی مشخص گردد. تطابق این اطلاعات با جغرافیای گیلان در کنار نام شناسی این منطقه از اهداف پژوهش به یاری روش تحقیق تاریخی و جستجوی کتابخانه ای است. یافته ها نشان می دهد اطلاعات درج شده در نقشه اولئاریوس ازنظر کمیت و درج جزییات به میزان قابل توجهی بیشتر از متن جغرافیایی مختصر مفید است.
بازآفرینی فضایل شاهی سیاستنامه خواجه نظام الملک در آثار تاریخ نویسان عصر صفوی (907-1136ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با استقرار حکومت صفوی (907 ق.)، تاریخ نویسان عصر در فضای فکری و گفتمان جدید، وظیفه ای را به عهده گرفتند که تاریخ نویسان پیش از این، کمتر به آن پرداخته بودند و آن به کارگیری فضایل شاه آرمانی سیاستنامه ها، برای مشروعیت بخشی به پادشاهان هم عصرشان بوده است. از ویژگی های اصلی سیاستنامه ها یا سیرالملوک ها، یکی از حوزه های اصیل فکرى در اندیشه سیاسى ایران دوران اسلامی، به خصوص در دوران میانه، توجیه گرى سیاسى و مشروعیت بخشی و تایید حکومت ها و شاهان عصر بوده است. این آثار با توجه به شرایط تاریخى سیاسى ظهور آن ها، خصایص ویژه اى داشته و به منظور راهنمایى عملى امیر یا سلطان خاص نوشته شده اند. پژوهش حاضر در پی آن است که تاریخ نویسان عصر صفوی کدام یک از فضایل شاه آرمانی سیاستنامه نظام الملک، از منابع اصیل طرح و انتقال اندیشه شاه آرمانی در دوره میانه را برای توصیف پادشاه هم عصرشان به کار برده اند؟ و اهداف تاریخ نویسان از توجه به آثار سیاستنامه ای چه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که تاریخ نویسان این عصر تحت تاثیر سنت های فکری ایرانی و زمینه های تاریخی، جهت مشروعیت بخشی به سلاطین صفوی از فضایلی چون برگزیده بودن، ایجاد کننده امنیت، بوجود آورنده سعادت و نیکبختی، عدالت و دادگری، دینداری و حمایت از دین، سیاست و اداره امور، دانش نظامی و دارا بودن صفات ظاهری شایسته را به صورت غیر دستوری و انتسابی استفاده کرده اند. هدف اصلی این پژوهش که با روش توصیفی - تحلیلی و بهره گیری از منابع تاریخی عصر صفوی نگاشته شده، بازآفرینی فضایل شاه آرمانی یکی از مهم ترین سیاستنامه های دوران اسلامی در آثار تاریخ نویسان عصر صفوی است.
دگرگونی های گفتمان سیاسی صفوی؛ حرکت بین خطوط تصوف، سلطنت و فقاهت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
273 - 298
حوزه های تخصصی:
تصور غالب درباره گفتمان صفویان به سیطره تشیع و فقه شیعی در جایگاه نیروی سیاسی برتر مربوط می شود؛ اما صفویان ریشه و مَنِشی صوفیانه داشتند که پس از سلطنت با فقاهت شیعی پیوند خورده است.بنابراین، شاهان صفوی از سه شأن مرشدی صوفی، شاه ایرانی و فرمانرای شیعه برخوردار بوده اند. در این چارچوب، مسئله پژوهش حاضر بر نحوه تعامل این سه و ماهیت این سه نیرو و شأن سیاسی حاکمان صفوی متمرکز است و برای بررسی آن، این پرسش مطرح شده است که دگرگونی های تاریخی در جایگاه سیاسی و اجتماعی صفویه چه تأثیری بر روی نیروهای سیاسی عمده و حاکمیت سیاسی آموزه های آنان داشته است؟ عمده ترین یافته پژوهش برای پاسخ بدین پرسش نشان داده است که ماهیت سیاسی صفویه و آموزه های آن از آغاز حیات فرقه تا پایان حکومتش چندرگه بود که از وجهی کاملاً صوفی گرایانه به سلطنت تغییر کرد که به معنای حذف کامل آموزه ها و برخی شئون صوفیانه نبود و توانایی سیاسی نیروی علما و آموزه های فقاهت شیعی را با سلطنت همراه کرد که احیای سلطنت ایرانی و تداوم آن را در پی داشت و نه سلطه سیاسی یک نیروی سیاسی جدید با حاکمیت فقاهت. بنابراین، به نظر می رسد که تصور غالب مبنی بر تسلط سیاسی فقاهت موضوعیت ندارد.