مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
کواترنری
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مواریث اقلیمی کواترنری در ایران، شواهد ژئومورفولوژی یخچالی در مناطق کوهستانی است. بررسی لند فرم های یخچالی و حدود گسترش آن ها در نواحی کوهستانی ایران، بهترین شاهد به منظور شناسایی قلمروهای مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک است. هدف این پژوهش، تعیین و بازسازی مرزهای مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک در آخرین دورة یخچالی وورم و شناسایی مرزهای کنونی این قلمروها در حوضة جاجرود و سرانجام مقایسة نتایج به دست آمده با آرای پژوهشگران پیشین است.
با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای میدانی، موقعیت سیرک های منطقه شناسایی شد. سپس با روش پلتیر مرزهای مورفودینامیکی و مورفوکلیماتیکی کواترنر تعیین شد. در نهایت، نتایج به دست آمده با دیدگاه های محققان دیگر مورد مقایسه قرار گرفت. به طور کلی، ابزارها و داده های تحقیق را نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی و تصاویر ماهواره ای ETM+، داده های اقلیمی دما و بارش ماهانه تشکیل دادند. با استفاده از میانگین دما و بارش ماهانه و سالانة طولانی مدت ایستگاه های هواشناسی منطقه و بازسازی دمای ترازهای ارتفاعی از روش رگرسیون خطی، پهنه های دمایی و بارشی محدودة مورد پژوهش محاسبه شد. سپس با استناد به نظریة بوبک، دما و بارش دورة یخچالی محاسبه شد. در مراحل مختلف تهیه و تحلیل نقشه ها از نرم افزار ArcGIS 9.3 استفاده شد.
نتایج نشان می دهد در حال حاضر، حد پایین قلمرو یخچالی به طور متوسط در ارتفاع 5220 متری، سولی فلوکسیون در ارتفاع 4000 متری، قلمرو پلوویال در ارتفاع 3400 متری و قلمرو پدیمانتاسیون در 1565 متری قرار دارد. در آخرین دورة یخچالی کواترنر (وورم) نیز حد پایین قلمرو یخچالی اغلب در ارتفاع 3900 متر، سولی فلوکسیون در ارتفاع 3000 متر و پلوویال در ارتفاع 2000 متری قرار داشته است. این داده ها از قلمروهایی که پژوهشگران پیشین برای البرز تعیین کرده اند، ارقام بالاتری را نشان می دهد.
اقلیم اختری (ایده ای درحوزه دانش ژئومورفولوژی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه پردازی در ژئومورفولوژی مبحثی بنیادین است والبته نقش فرایندهای زمین ریخت شناسی در ایجاد زمین سیماها را نباید سازوکاری تک انگاشتی تلقی کرد. اگرچه کار های با ارزشی دراین حوزه انجام گرفته ولی در ادبیات ژئومرفولوژی ایران هنوزجای ایده ای که بتواند تنوع زمین شکل های سرزمینی ما را در ساختاری سازمند و قانونمند بیان نماید، خالی است. نگاهی به نوشتارهای ژئومورفولوژی ایران در سده اخیر نشان می دهد که محققان مختلفی در کواترنری ایران تلاش کرده اند تا به بازخوانی حوداث این دوران بپردازند ولی ویژگی بارز این بررسی ها عدم تدوین این مطالب در قالب نظریه ای جامع است که بتواند تاثیر وقایع کواترنری بر مسائل انسانی -اجتماعی و ساکنین این سرزمین را تبیین و تحلیل نماید. اقلیم اختری نظریه ای است که می کوشد چهارچوبی سازمند و مدلی کلان برای مجموعه پدیده های ژئومورفولوژی ایران ارائه دهد. مدلی که در چارچوب آن، رفتار جوامع انسانی مسکون در این فضا معنی می یابد. در این نظریه، سامانه ای تعریف می شود که ضمن تاکیدبر نقش آفرینی عوامل فرسایشی همچون آب و باد، به تشریح سیستم کلانی می پردازد که حاکمیت این نقش آفرینی را بر عهده دارد. هسته اصلی و نظری که در"" اقلیم اختری "" تعریف می شود و از دیدگاه ژئومرفولوژی دارای اهمیت است، چهارچوبه ای است که در محدوده آن، سیستم شکل زایی به وجود آمده و شکل زایی تحت تاثیر آن عمل می کند. به طور کلی مفاهیمی که در حوزه اقلیم اختری، مطرح می شود با مفاهیم اقلیم شناسی متفاوت است. در این نظریه سعی شده است رابطه مکانیسم های شکل زا واقلیم اختری و تاثیری که این پدیده در تحریک ناپایداری ها داشته است بر ملا شود. واژه های اقلیم و اختری هردو از واژگان تعریف شده در مباحث آب و هواشناسی است، ولی باید به این نکته توجه داشت که اقلیم اختری یک واژه اقلیم شناسی نیست بلکه یک اصطلاح واژه سازی شده جدید درژئومرفولوژی است. منظور از اقلیم اختری نه اقلیم محلی است و نه اقلیم سیاره ای، بلکه آنچه از این واژه می باید انتظار داشت بار ژئومرفولوژی آن از یک سو و حامل بودن مفهوم شکل زا در بطن آن است.
بازسازی برف مرزهای آخرین دوره ی یخچالی با شواهد دورههای یخچالی در زاگرس شمال غربی (مطالعه موردی: تاقدیس قلاجه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود لندفرم های یخچالی و مجاور یخچالی در ارتفاعات قلاجه حاکی از تغییرات اقلیمی و تغییرات مرزهای مورفوژنیک است. مسأله ی اصلی این پژوهش شناسایی قلمروهای سرد یخچالی و مجاور یخچالی و برآورد ارتفاع خط برف مرز در زاگرس چین خورده با توجه به فقدان مطالعه در زاگرس چین خورده است. بنابراین هدف مطالعه شناسایی شواهد و اثبات حاکمیت وجود قلمرو مورفوژنز یخچالی و تعیین برف مرز آخرین دوره ی یخچالی در ارتفاعات قلاجه است. نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای IRS و داده های اقلیمی دما و بارش ماهانه، ابزارها و داده های اصلی تحقیق هستند. با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای متعدد میدانی، موقعیت سیرک های منطقه شناسایی شده و به بازسازی خط تعادل برف و یخ گذشته (ELA) اقدام گردید. از روش ارتفاع کف سیرک پورتر و روش رایت برای برآورد حد برف مرز آخرین دوره ی یخچالی وورم و حال حاضر استفاده شد. از آزمون توان دوم کی (پیرسون) برای محاسبه ی رابطه بین گسترش و پراکنش سیرک ها با جهات ناهمواری ها استفاده گردید.
برف مرز دوره ی وورم با استفاده از مدل پورتر در ارتفاع 2019 متری و از روش رایت در ارتفاع 2015 متری به دست آمد. همچنین خط تعادل آب و یخ در دامنه های شمالی و جنوبی به ترتیب در ارتفاع 2033 و 2075 متر به دست آمد و ELAمنطقه برابر با 42 متر است. نتایج آزمون توان دوم کی نشان داد که بین شکل گیری سیرک های موجود در منطقه با جهات جغرافیایی و جهات ناهمواری ها ارتباط معناداری وجود دارد و سیرک های منطقه در دامنه های شمالی گسترش بیشتری داشته اند. بطوری که 7/66 درصد از سیرک های منطقه در دامنه های شمالی و 3/33 درصد سیرک ها در دامنه های جنوبی شکل گرفته اند. مقایسه ی نتایج به دست آمده از مدل های اقلیمی و شواهد ژئومورفولوژیکی آخرین دوره ی یخچالی، اثبات کننده ی حاکمیّت قلمرو یخچالی از ارتفاع 2000 متری به بالا در ارتفاعات قلاجه است.
روابط کمّی بین حجم مخروط افکنه ها و ارتباط آن با تکتوتیک فعّال (نمونه ی موردی: حوضه ی آبخیز کویر دق سرخ در ایران مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخروط افکنه ها یکی از مهم ترین لندفرم های کواترنری شمرده می شوند که می توان از آنها به عنوان پدیده ایی ژئومورفیک، در شناخت میزان فعّالیّت های تکتونیکی بهره جست. در این پژوهش نخست، مخروط افکنه های حوضه ی آبخیز دق سرخ در ایران مرکزی از نظر تعداد، مساحت و نحوه ی پراکنش در ارتباط با ویژگی های فیزیکی حوضه های آبریز بالادست، همچون مساحت، طول، ارتفاع کم، متوسّط و مطلق محاسبه شد. سپس تلاش گردید بر اساس رابطه های موجود، ارتباط معناداری میان میزان فعّالیّت های تکتونیکی و حجم مخروط افکنه ها و مساحت حوضه ی آبریز آنها برقرار شود. در گام بعد با استفاده از 6 شاخص ژئومورفیک، میزان فعّالیّت های تکتونیکی منطقه (Lat) ارزیابی شد. پارامترهای (S)، (R)، (h) با استفاده از نرم افزارهای Arc GIS وAuto CAD به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد، گرچه بین عوامل حجم مخروط افکنه ها (V) و مساحت حوضه ی آبخیز بالادست (BA)، می تواند روابط معنادار بالایی وجود داشته باشد، اما در محدوده ی مطالعاتی، مساحت حوضه های بالادست مخروط افکنه ها (BA) تأثیر معناداری بر حجم آنها (V) ندارد؛ بنابراین با مطالعه ی ویژگی های زمین شناسی، استخراج لایه ها و روی هم اندازی محدوده های حوضه های آبریز بالادست، محدوده ی مخروط افکنه ها و گسل ها، مشخّص شد. بررسی ها نشان داد وجود گسل در حوضه های بالادست مخروط افکنه ها تأثیر زیادی در افزایش حجم آنها ایفا کرده، به گونه ای که در هر حوضه، بالاترین مقدار عامل V مربوط به مخروطی است که در حوضه ی بالادست آن گسل وجود دارد. بنابراین عامل تکتونیک نقش اصلی در افزایش یا کاهش حجم مخروط افکنه ها داشته و مساحت حوضه ی بالا دست(BA) ، به عنوان یک عامل فرعی شمرده می شود.
تعیین قلمروهای آب و هوایی و فرآیندهای شکل زایی حال حاضر و کواترنری در مسیر آزادراه خرم آباد - پل زال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک منطقه مورفوژنتیک (منطقه مورفوکلیماتیک) پهنه ای است که لندفرم های آن توسط فرآیندهای شکل زایی یکسان و یا مشابه، به ویژه فرآیندهای کنترل شده به وسیله اقلیم شکل گرفته و یا می تواند به وجود آید. این مطالعه بر پایه مدل های لوئیس پلتیر استوار است. با هدف پهنه بندی مناطق مورفودینامیک و مورفوکلیماتیک آزادراه خرم آباد پل زال در دوره زمانی حال حاضر و کواترنر پایانی، داده های اقلیمی شامل میانگین دما و بارش دوره سرد سال در 20 ایستگاه همدید و اقلیم شناسی با طول آماری بیش از 30 سال اخذ گردید. با روش رگرسیون خطی همبستگی بین دما و بارش با ارتفاع محاسبه شد. با دستیابی به سطح معناداری قابل قبول پهنه بندی دما و بارش حال حاضر و آخرین دوره یخچالی بر پایه مدل های لوئیس پلتیر و مبتنی بر سطوح ارتفاعی در نرم افزار Arc GIS بازسازی شده است. از روی دامنه های بارش و دمای موجود در مدل، پهنه های مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک حال حاضر و آخرین دوره یخچالی به صورت چهار قلمرو مجاور یخچالی، بوریل، معتدل و نیمه خشک تشخیص داده شد. مدل سازی فرآیندهای شکل زایی از روش نمودار شش گانه پلتیر با تعیین شدّت فعالیت هر کدام از سیستم های شکل زایی در دو دوره زمانی یادشده انجام شد. مقایسه نتایج حاصل از حدود قلمرو مورفوژنتیکی منطقه در عصر حاضر نشان می دهد که حد پایین قلمرو مجاور یخچالی (سولی فلکسیون) به طور متوسط در ارتفاع 2600 متری، قلمرو بوریل در ارتفاع 2000 متری، قلمرو معتدل (پلوویال) در ارتفاع 1250 متری و قلمرو نیمه خشک (پدیمانتاسیون) در ارتفاع 300 متری قرار دارد. همچنین در آخرین دوره یخچالی کواترنر (وورم) حد پایین ارتفاعی قلمرو مجاور یخچالی در 1700 متر، بوریل در 1520 متر، پلوویال در 910 متر و نیمه خشک (پدیمانتاسیون) در پایین تر از 300 متر بازسازی شد. به موازات افزایش یا کاهش مرز این پهنه ها، فعالیت هر یک از سیستم های شکل زایی چون یخبندان، هوازدگی، فرسایش آبی و بادی و تحت تأثیر آن ها فراوانی وقوع ناپایداری های دامنه ای تغییر کرده است.
بازسازی برف مرزهای پلیوستوسن در حوضه ی جاجرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با ماهیّت بنیادی، تلاش دارد تا رابطه ی میان جهت ناهمواری ها و گسترش سیرک های یخچالی را بررسی و سرانجام برف مرزهای آخرین دوره ی یخچالی کواترنری را در حوضه ی آبریز جاجرود تعیین کند. سیرک ها، جریان های یخرفتی و سنگ های سرگردان مهم ترین لندفرم های یخچالی و شواهد تغییرات اقلیمی موجود در حوضه ی مورد مطالعه به شمار می روند. نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای ETM+ و داده های اقلیمی دما و بارش ماهانه، ابزارها و داده های مورد استفاده در این پژوهش هستند. همچنین از نرم افزار Arc GIS 9.3 و سایر نرم افزارها برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است. در این راستا، با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای میدانی، موقعیّت سیرک های منطقه شناسایی شده و برای بازسازی خطّ تعادل برف و یخ گذشته (ELA)، از میان روش های پنج گانه پورتر، روش مطالعه ی ارتفاع کف سیرک و از روش رایت نیز برای برآورد حدّ برف مرز آخرین دوره ی یخچالی استفاده شده است. برای بررسی وجود رابطه میان گسترش و پراکندگی سیرک های منطقه با جهت ناهمواری ها، از آزمون توان دوم کی پیرسون (مجذور X) استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که 8/38 درصد از سیرک های منطقه رو به قطب و 7/24 درصد سیرک ها در دامنه های رو به استوا شکل گرفته اند؛ همچنین خطّ برف مرز وورم با استفاده از روش پورتر، ارتفاع 3072 متر و با استفاده از روش رایت، ارتفاع 3095 متری را نشان می دهد. برف مرز کنونی با استفاده از داده های دما و بارش، ارتفاع 3720 متری را نشان می دهد، درحالی که بیشتر پژوهشگران قبلی این مرز را بالای 4000 متر تعیین کردند.
شواهد ژئومورفولوژیک تغییرات سطح اساس دریای خزر طی کواترنری پسین در محدوده ی رودخانه ی گرگان رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنوب شرقی دریای خزر، یکی از مناسب ترین مکان ها برای مطالعه ی شواهد ژئومورفولوژیک ناشی از تغییرات سطح اساس دریای خزر است. نتایج حاصل از بررسی تصاویر ماهواره ای، وجود چهار تراس دریایی را نشان می دهد که در سطوح ارتفاعی 21-متر، 23- متر ، 24 - متر و 26- متر ، به ترتیب با سن های 24 ± 653، 24 ± 940، 23 ± 478 و 32 سال پیش تشکیل شده اند. مطالعه ی داده های رسوب شناسی و فسیل شناسی در دو مقطع کوره سو و گمیش تپّه، به ترتیب با تراز آب 23- متر و 24- متر نشان میدهد که پیش از 24 ±940 و 24 ± 653 سال پیش، افزایش تراز آب، سبب رشد سدهای ماسه ای در منطقه ی مورد مطالعه شده است و با توجّه به شیب کم منطقه، در پشت آن لاگون بازی شکل گرفته است، اما در اثر پایین رفتن سطح آب دریا، لاگون موجود در پسکرانه ی سدّ ماسه ای خشک شده است. همچنین رودخانه ی گرگان رود در طول کواترنری پسین، تغییراتی مانند تغییر مکان مصب، تغییر رژیم رسوب گذاری و تغییر شکل دلتا داشته است. در سده های اخیر نیز، شواهد مختلفی از تغییر سطح اساس دریای خزر در منطقه برجای مانده است. از بررسی تصاویر ماهواره ای لندست مشخّص شد که دلتای گرگان رود از سال 1975 تا سال 2005 نزدیک به یک کیلومتر به سمت دریا پیشروی داشته است. همچنین وسعت خلیج گرگان در سال 1975، حدود 330 کیلومترمربّع و با بالاآمدن سطح آب دریا در سال 2006 به 458 کیلومتر مربّع افزایش یافته است.
تعیین قلمروهای مورفوکلیماتیک هولوسن در بلندی های غرب استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی کواترنری، آب وهوای زمین بارها دچار تغییر اساسی شده و در این میان ایران نیز تحت تأثیر قرار گرفته است. گسترش یخچال های کوهستانی در البرز، غرب و شمال غرب ایران ازجمله این تغییرات است. در پژوهش پیش رو، مناطق غرب و شمال غرب کردستان مورد مطالعه قرار گرفته است. با توجه به میانگین بارش و دمای سالانه، موقعیت ایستگاه ها در شاخص پلتیر به دست آمد و به هر کدام از ایستگاه ها در محیط Arc GIS وزن داده شد. میان یابی ایستگاه ها به روش وزن دهی (IDW) انجام گرفت. در ادامه نتایج طبقه بندی شدند و پس از محاسبه برف مرز، بر اساس نتایج شیب دما و بارش حال حاضر و همچنین اعمال ارتفاع برف مرز گذشته، داده های بارش و دمای وورم برای ایستگاه ها محاسبه شد. در مرحله بعد، بر اساس روش ذکرشده مناطق مورفوکلیماتیک وورم بازسازی شدند. نتایج نشان داد که سیستم شکل زای فرسایش یخچالی در ارتفاع بالاتر از 2000 متر، مجاور یخچالی تا ارتفاع 1600 متر و فلوویال در ارتفاعات پایین تر از 1600 متر، به ویژه در حاشیه غربی استان کردستان، در دوره وورم حاکمیت داشته اند. نتایج حاصل از پهنه بندی هوازدگی با مناطق مورفوکلیماتیک انطباق دارد.
مناطق مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک کنونی و آخرین دوره یخچالی درکوهستان بیدخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد ژئومورفولوژی یخچالی در مناطق کوهستانی نقش بسزایی در شناخت وضعیت اقلیمی گذشته و بازسازی شرایط مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک حاکم در کواترنری پسین دارد. هدف این پژوهش، تعیین و بازسازی مرزهای مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک در آخرین دوره یخچالی وورم و شناسایی مرزهای این قلمروها در کوهستان بیدخوان می باشد. به این منظور، از روش های توصیفی و مطالعه ی کتابخانه ای، بازدیدهای میدانی برای شناسایی اشکال و درنهایت روش تحلیلی استفاده شده است. نقشه های توپوگرافی1:25000 ، عکس های هوایی منطقه به مقیاس 1:55000 سال 1334 و 1:20000 سال 1344 و داده های اقلیمی دما و بارش ماهانه و نرم افزار Arc GIS 9.3ابزارها و داده های مورداستفاده در پژوهش هستند. در این راستا، با استفاده از عکس های هوایی و بازدیدهای میدانی، تعداد 32 سیرک در منطقه شناسایی شد. سپس از میان روش های پنج گانه پورتر برای بازسازی خطّ تعادل برف و یخ گذشته، روش ارتفاع کف سیرک برای برآورد حد برف مرز آخرین دوره یخچالی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد در حال حاضر مرز پائین قلمرو قاره ای خشک به طور متوسط در ارتفاع 3150 متری، قلمرو نیمه خشک ارتفاعات 2500 تا 3150 متری را شامل می شود. بر اساس مرز برف تعیین شده در آخرین دوره یخچالی کواترنر حد پائینی قلمرو مجاور یخچالی 3166 متر می باشد که منطبق با برف مرز پیشین می باشد و ارتفاعات کمتر از 3166 متر تحت قلمرو قاره ای خشک بوده اند.
تحولات شکل زایی چاله لوت در کواترنر ( با تأکید بر بازسازی پادگانه های دریاچه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دشت لوت با وسعتی حدود 54000 کیلومتر مربع به صورت چاله ای بیضی شکل با امتداد شمالی– جنوبی یکی از پدیده های ژئومرفیک منحصر به فرد در جهان است و با تأثیر از تحولات اقلیمی و تکتونیکی دوران چهارم ، تغییرات زیادی را تجربه کرده است. این پدیده ها در منطقه همواره این پرسش را مطرح می کند که علت تفاوت در فرم سازی در این بخش از ایران چیست. پاسخ به این پرسش با اتکا به شواهد عینی و تحلیل های دیداری و رقومی و نقشه های منطقه بر ما روشن می کند که اولاً این منطقه با شرایط متفاوت اقلیمی و تحولات متعددی در دوران کواترنر رو به رو بوده است و ثانیاً شرایط اقلیمی حاکم بر این منطقه بر خلاف مناطق دیگر ایران که اغلب با برودت و فعالیت های یخچالی همراه بوده است، بیشتر متأثر از اقلیم مرطوب و گرم مشابه با اقلیم های موسمی امروز است و از این رو سیستم های شکلزا درآن، نسبت به دیگر مناطق ایران تفاوت های چشمگیر داشته است؛ به طوری که شواهد ژئومرفیک بررسی شده در منطقه شاهدی برحاکمیت دوره های مرطوب است. نتیجه حاکمیت اقلیم موسمی در این بخش از ایران که به مراتب قوی تر و گسترده تر از اقلیم موسمی فعلی حاکم در جنوب شرق ایران بوده است، تشکیل دریاچه بزرگ لوت به عنوان شاهد دریاچه های بارانی در دوران چهارم را توجیه می کند. نتایج بررسی های ژئومرفیک درحاشیه این دریاچه خشک شده که بیشتر متکی به ممیزه های دیداری و تحلیل های تصاویر ماهواره ای بوده است، حکایت از شناسایی هفت سطح فرسایشی و یا به عبارتی پادگانه های دریاچه ای در بخش شرقی و شمالی آن است و بر اساس اصل انطباق [1]این سطوح به خوبی از وقوع دوره های مرطوب با شدت و ضعف های متعدد پرده بر می دارد. نکته قابل ذکر دیگر، فعالیت های تکتونیکی بسیار جدیدی است که بخش غربی این دریاچه را متحول می کند و سبب جا به جایی و از میان رفتن تراس ها شده است. این شواهد خود دالّ بر جوان تر بودن فعالیت های تکتونیکی از دوره های مرطوب قابل ردیابی در لوت است و وجود شکستگی های متعدد در دامنه مخروطه افکنه ها و تغییر کانون های همگرای آنها به خوبی حکایت از تعدد فاز های تکتونیکی در خلال تحولات و تغییرات اقلیمی در این ناحیه دارد. حکایت باد (جهت و سرعت) نیز مسئله مهم و قابل توجهی بوده است و قسمت دشت لوت در قلمرو وزش بادهایی از جهت شمال، جنوب، شرق و غرب مانند امروز قرار داشته با این تفاوت که شدت آن بسیار بیشتر بوده و تأثیر بسیاری بر فرم های منطقه داشته است .
بررسی شواهد رسوبی نوسانات سطح آب دریاچه ارومیه در کواترنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پادگانه های دریاچه ای و خطوط ساحلی قدیمی دریاچه ارومیه یکی از مهم ترین شواهد ژئومورفولوژیکی دریاچه ارومیه هستند که بررسی آن ها ازلحاظ پراکندگی و تغییرات ارتفاعی و همچنین ماهیت رسوب شناختی آن ها می تواند اطلاعات بسیار ارزشمندی را در رابطه با نوسانات دیرینه سطح آب دریاچه ارومیه و همچنین شرایط محیطی و تغییرات آن در زمان رسوب گذاری در اختیار محققین علوم زمین در اختیار قرار دهد.این تحقیق باهدف مطالعه پادگانه ها و خطوط ساحلی قدیمی دریاچه ارومیه از دیدگاه رسوب شناسی با بررسی دانه بندی با استفاده از الک شیکر مرطوب و تجزیه وتحلیل آن ها در نرم افزار گردیستات و همچنین بررسی آنالیز عنصری و ژئوشیمی رسوبی رسوبات پادگانه های دریاچه ای از طریق انجام آزمایش های ICP و XRF و بررسی تغییرات آن ها هم زمان با نوسانات سطح آب دریاچه ارومیه انجام گرفت. نتایج مطالعات دانه بندی رسوبات نشان می دهد، همزمان با بالا آمدن سطح آب دریاچه ،رسوبات ریزدانه در حد سیلت و رس در پادگانه های دریاچه ای نهشته شده است و با پسروی سطح آب دریاچه دانه بندی رسوبات به ماسه و گراول تغییریافته است. با بالا آمدن سطح آب دریاچه و همزمان شکل گیری پادگانه های دریاچه ای ارومیه، مقدار CaO افزایش یافته که علت آن را می توان با بالا رفتن مقدار کربنات کلسیم رسوبات شیمیایی و بیوشیمیایی ازجمله پوسته های صدف موجود در پادگانه های دریاچه ای در ارتباط دانست. عناصر اصلی سیلیس (SiO2) ، آلومینیم (Al2O3) ، اکسید منیزیم (MgO) ، اکسید آهن ( (Fe2O3 ، تیتان (TiO2) ، اکسید پتاسیم (K2O) ، اکسید سدیم (Na2O) و اکسید سولفور (SO3) همزمان با افزایش سطح آب دریاچه کاهش می یابد که نشان دهنده تأثیر کمتر رسوبات حمل شده با منشأ خشکی در پادگانه های دریاچه ای بوده است و در زمان پس روی آب دریاچه این عناصر روندی معکوس را نشان می دهند. در این میان محتوی بیولوژیک نقش بسیار زیادی در تغییرات بافت رسوبات و همچنین تغییر در مقدار عناصر رسوبی همزمان با بالا آمدن سطح آب دریاچه را در رسوبات پادگانه های دریاچه ای ارومیه نشان می دهند.
بازشناسی تکامل دیرینه ژئومرفولوژیک کواترنری حوضه آبخیز گزازچای خلخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه آبخیز گزازچای به عنوان یکی از زیرحوضه های رودخانه قزل اوزن در ارتفاعات تالش شامل مجموعه ای از نهشته ها و لندفرم های با ماهیت، سن و موقعیت های متفاوت است. این حوضه بخشی از تاریخ طبیعی کواترنر ارتفاعات یاد شده را در خود جای داده است. بازشناسی این تاریخ و اشکال و لندفرم های دیرینه شکل گرفته در بستر زمانی و مکانی آن هدف اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. این پژوهش از لحاظ روش از نوع بنیادی است که تجزیه و تحلیل آن بر پایه روش تحلیلی استوار بوده و طی آن عوامل و متغیرهایی مورد پژوهش قرار گرفته اند که حداقل از کواترنر تا عصر حاضر به ویژه در طول هولوسن در شکل زایی حوضه تاثیرگذار بوده اند. تراس های زمین ساختی در طبقات متفاوت ارتفاعی، نهشته های دریاچه ای سدی هولوسن با تناوب دوره های آب وهوایی خشک و نیمه خشک تا مرطوب، توالی عمودی نهشته های رودخانه ای در لابلای نهشته های دریاچه ای و نمود آن ها به صورت یک سطح بازمانده، نهشته های پوششی و قرارگیری آن ها بر روی نهشته های دریاچه ای و زمین لغزش دیرینه مهم ترین اشکال و لندفرم های موروثی در سطح حوضه هستند. شکل گیری این اشکال و لندفرم های موروثی ارتباط مستقیمی با فرارفت سطح حوضه و فرونشست سطح اساس ناحیه ای آن یعنی حوضه کاسپین جنوبی دارد. مهم ترین تاثیر این فرارفت متروک ماندن تراس های زمین ساختی به عنوان بخشی از سیسم گزازچای و اختلاف ارتفاع زیاد آن ها با بستر کنونی رودخانه است. بدین ترتیب در طول تکوین حوضه برتری با فازهای کاوشی بوده است.
تکامل لندفرم های اواخر کواترنری در پاسخ به تغییرات تکتونیکی فعال سطح اساس در منطقه طبس، ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی شواهد و آثار زمین ساخت فعال در اطراف کویر طبس پرداخته شده است. برای تحلیل های کمّی لندفرم ها از تصاویر سنتینل و نقشه های زمین شناسی استفاده شده است. ژئومورفومتری رقومی شامل اندازه گیری میزان جابه جایی و بالاآمدگی رسوبات و کانال ها، تحلیل نیمرخ های عرضی و طولی چشم اندازها، و ارتباط آن ها با داده های لرزه ای اساس کار بوده است. نتایج پژوهش نشان دهنده فعالیت های شدید تکتونیکی طی کواترنری تا زمان حاضر در منطقه است. مقایسه الگوی تغییرشکل لندفرم های کواترنری پهنه پژوهش از قبیل مخروط افکنه ها، مسیل ها و زهکش ها، پرتگاه های گسلی، و چین ه ای فعال با شکل نیمرخ عمقی کانون های زمین لرزه ها بیانگر وجود سیستم گسلی معکوس مدفون در حد فاصل کوهستان شتری- پلایای طبس در منطقه هستند. فعالیت این سیستم گسلی فعال، علاوه بر جابه جایی مسیل ها، چین خوردگی رسوبات کواترنر، رشد چین ها، ایجاد پرتگاه ها، تقطیع مخروط افکنه ها، و پیدایش درّه های بسیار عمیق کانیونی، موجب مهاجرت تحمیلی مخروط افکنه ها از جبهه کوهستان به طرف پلایای طبس (از قدیم به جدید) شده است. تداوم چنین تغییرشکل هایی به میزان بالا را می توان عامل اصلی تشکیل حوزه تنشی و توسعه و گسترش شکستگی ها و در نتیجه علت اصلی ایجاد زمین لرزه هایی با بزرگای بالا دانست که احتمال وقوع آن ها در آینده دور از انتظار نیست.
توزیع فضایی ارتفاع برف مرز کواترنری واحدهای ژئومورفیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
81 - 104
حوزه های تخصصی:
موقعیت کنونی ایران و تسلط شرایط خشک و نیمه خشک، وجود حاکمیت یخچال ها را در این کشور با تردید همراه کرده است؛ با این حال وجود شواهد و آثار ژئومورفولوژیکی یخچال ها در مناطق مختلف ایران، عملکرد یخچال ها را نشان می دهد. برای بررسی ارتفاع برف مرز کواترنری در ابتدای کار بیش از 174 قله بالای 3000 متر در ایران شناسایی و سپس مرتفع ترین قله هر واحد ژئومورفیک برای برآورد ارتفاع برف مرز انتخاب شد. پس ازآن DEM ایران در نرم افزار ARC GIS برای هر واحد ژئومورفیک و حوضه های آبریز متأثر از قله های شناسایی شده برش زده شد. براساس نقشه های توپوگرافی و تصاویر ماهواره ای SRTM سیرک های هر واحد شناسایی و ارتفاع برف مرز به روش های رایت، ارتفاع کف سیرک، نسبت های ارتفاعی، پنجه به دیواره (رایت و پورتر) محاسبه و سیرک های شناسایی شده ازنظر جهت در دامنه های نگار و نسار با توجه به امتداد ناهمواری ها تفکیک و بررسی شد. فرایند یخچالی در تحول ناهمواری های کوهستانی ۶ واحد ژئومورفیک نقش اساسی داشته است. ارتفاع برف مرز 13 قله مرتفع ایران به این شرح است: بل 2946 متر، الوند 2700 متر، توچال 2691 متر، هزار 2936 متر، بینالود 2529 متر، دماوند 2832 متر، سردشت 2719 متر، بغروداغ 2026 متر، شاهو 1997 متر، سبلان 2872 متر، بلقیس 2621 متر، شیرکوه 2959 متر و زردکوه 2862 متر.
برآورد ارتفاع برف مرز واحد ژئومورفیک ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
193 - 210
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر این است که ارتفاع برف مرز ایران مرکزی با روش های رایت، ارتفاع کف سیرک، نسبت پنجه به دیواره و نسبت های ارتفاعی برآورد گردد و بهترین روش برای برآورد ارتفاع برف مرز دائمی معرفی شود. در بررسی اثرگذاری مقدار شیب دامنه های کوهستانی و حداکثر ارتفاع قلل بر ارتفاع برف مرز دائمی برآورد شده، روابط خطی این پارامترها در روش های مذکور در دامنه های نسار و نگار مرتفع ترین قلل این واحد کوهستانی محاسبه شد. بر اساس فرم خطوط منحنی میزان در نقشه های توپوگرافی بیش از 3300 سیرک در ایران مرکزی شناسایی گردید. امتداد ناهمواری ها در بیشتر مناطق ایران مرکزی، شمال غربی- جنوب شرقی و گاهی به صورت غربی- شرقی است و بیشتر سیرک های یخچالی در دامنه های شمال شرق یا جنوب غرب شکل گرفته اند. نحوه پراکندگی سیرک ها حاکی از این است که دامنه های نسار (شمال شرقی) واحد ژئومورفیک ایران مرکزی شرایط بهتری برای شکل گیری سیرک های یخچالی داشته و 7/57% از سیرک ها در دامنه شمال شرقی شناسایی شده است. تجزیه وتحلیل ارتفاع برف مرزهای برآورد شده در روش نسبت پنجه به دیواره با اعمال روش رایت هم ازنظر ارتفاع و هم ازنظر اثر جهت بر تفاوت ارتفاع برف مرز با شرایط محیطی انطباق بیشتری دارد. ارتفاع برف مرز در این واحد بین 2743 متر تا 3098 متر متغیر برآورد گردید. متوسط ارتفاع برف مرز کواترنری واحد ایران مرکزی 2853 متر بوده است. تجزیه وتحلیل اثر مقدار شیب و ارتفاع قلل بر تفاوت ارتفاع مرز حاکی از آن است که 77% از اثرگذاری مقدار شیب در دامنه نگار و 35% از اثرگذاری ارتفاع قله مسلط به سیرک در دامنه نسار قابل تبیین است.
تجزیه و تحلیل روش های برآورد ارتفاع برف مرز دائمی یخچال های کواترنری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
239-262
حوزه های تخصصی:
تغییرات اقلیمی کواترنری موجب جابه جایی ارتفاع برف مرز در نواحی کوهستانی ایران شده است. با توجه به گستردگی ایران در عرض های جغرافیایی مختلف و امتداد متنوع ناهمواری های آن، بررسی تغییرات این ارتفاع به صورت یک واحد امکان پذیر نیست. بر این اساس در حوضه های آبریز درجه 2 ایران به تفکیک، آثار یخچال های کواترنری شناسایی شد. ارتفاع برف مرز به روش های رایت، ارتفاع کف سیرک پورتر، نسبت پنجه به دیواره رایت و پورتر و نسبت های ارتفاعی برآورد گردید. نتایج حاکی از آن است که ارتفاع برف مرز برآورد شده با روش رایت در بسیاری از حوضه های آبریز با روش های دیگر همخوانی ندارد. از اعمال این روش در برآورد ارتفاع برف مرز دائمی در چنین حوضه های آبریزی صرف نظر شد. در مجموع از 21 حوضه آبریز دارای آثار سیرک یخچالی کواترنری، ارتفاع برف مرز 9 حوضه آبریز با روش نسبت های ارتفاعی، 6 حوضه آبریز با روش ارتفاع کف سیرک پورتر، 5 حوضه آبریز با روش نسبت پنجه به دیواره رایت و 1 حوضه آبریز با روش نسبت پنجه به دیواره پورتر همخوانی بیشتری دارد. بالاترین ارتفاع برف مرز کواترنری برآورد شده، در حوضه آبریز کویر درانجیر در واحد ژئومورفیک ایران مرکزی 3098 متر و پایین ترین آن در حوضه آبریز تالش- مرداب انزلی در واحد ژئومورفیک شمال 2033 متر است. اختلاف ارتفاع برف مرز دائمی کواترنری ناهمواری های ایران، 1065 متر بوده است. این ارتفاع بین 2030 تا 3100 متر متغیر بوده است. در بین واحدهای ژئومورفیک بالاترین ارتفاع برف مرز کواترنری متعلق به ایران مرکزی (2853 متر) و پایین ترین آن در واحد ژئومورفیک شمال شرق (2424 متر) بوده است.
بررسی وضعیت شاخص های کیفیت زندگی از نظر شهروندان (مطالعه موردی: منطقه دو شهر اردبیل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه مطالعات کیفیت زندگی عمدتاً بر محیط شهری و کیفیت زندگی شهری تمرکز کرده است و بررسی آن از ضرورت و اهمیت بسزایی برخوردار است که این امر همواره کانون اصلی توجه برنامه ریزان بوده است. بر این اساس تمایل جمعیت در سرتاسر جهان برای تمرکز در شهرها، یکی از دلایل اصلی توجه به مفهوم کیفیت زندگی در مطالعات است. کیفیت زندگی یک فرد میزان برخورداری او را نشان می دهد، البته نه فقط به چیزهایی که به آن ها دست یافته است، بلکه تمام گزینه هایی که شخص فرصت انتخاب آن ها دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت شاخص های کیفیت زندگی محلات منطقه دو شهر اردبیل از نظر شهروندان می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی، روش جمع آوری اطلاعات میدانی (پرسشنامه) و اسنادی (کتابخانه ای) و روش مطالعه و بررسی با توجه به اهداف مورد نظر، موضوع و ماهیت پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری مورد نظر محلات یازده گانه منطقه دو شهر اردبیل می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، 385 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و با انتخاب 6 شاخص امنیت، بهزیستی فردی و رفاه اجتماعی، اقتصاد، ارتباطات (حمل و نقل)، مسکن و محیط زیست که با استفاده از آنتروپی شانون وزن دهی و برای بررسی وضعیت شاخص های کیفیت زندگی از روش saw استفاده شده است همچنین از روش ضریب پراکندگی برای نشان دادن اختلاف و نابرابری بین شاخص-ها و اینکه کدام شاخص بیشترین نابرابری را دارد، نتایج نشان می دهد بین محلات منطقه دو شهر اردبیل از لحاظ برخورداری از شاخص های کیفیت زندگی تفاوت زیادی وجود دارد و بیشترین اختلاف و نا برابری مربوط به شاخص بهزیستی فردی و رفاه اجتماعی می باشد.
بررسی خصوصیات فیزیوگرافی زیرحوضه های زاگرس در ارتباط با شرایط کارستی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشترین تأکید ژئومورفولوژیست ها بر این است که با شناسایی و بررسی اشکال زمین شناختی، تأثیراتی را بررسی کنند که این گونه اشکال از اقلیم گرفته اند یا برعکس بر آن اثر گذاشته اند. کارست به مثابه یک سیستم ژئومورفولوژی همواره متأثر از اقلیم و تغییرات آن بوده است. با توجه به پراکندگی سنگ های کربناته در زاگرس با استناد به منابع اسنادی مانند نقشه های زمین شناسی لایه مدل رقومی ارتفاع و نقشه های توپوگرافی، نخست زیرحوضه های واقع در این نوع لیتولوژی در نرم افزار Arc GIS تفکیک و سپس پارامترهای فیزیوگرافی مورد نیاز زیرحوضه ها در همین نرم افزار و همچنین در Mapper Global برآورد شد. در ادامه اطلاعات دما و بارش از پایگاه داده های 49ساله اسفزاری استخراج و داده های فیزیوگرافی و اقلیمی در نرم افزار MATLAB تجزیه و تحلیل و روابط رگرسیونی مورد نیاز برآورد شد. نتایج حاصل از بررسی پراکندگی و خصوصیات فیزیوگرافی زیرحوضه های کارستی در طبقات اقلیمی زاگرس نشان داد شرایط مختلف اقلیمی موجب تغییر عملکرد انحلال و درنتیجه تغییر شکل فیزیوگرافی زیرحوضه های کارستی شده است؛ به این صورت که در مناطق مرتفع تر به دلیل دمای پایین تر، عمل انحلال بیشتر در عمق متمرکز شده تا در سطح، و اشکال کارستی- یخچالی ایجاد کرده است و در ارتفاعات پایین تر به دلیل تأثیر آب فراوان بر فرایند کارستی- فیکاسیون، انحلال در سطح بیشتر از عمق شده، ضریب ناهمواری کاهش یافته و شکل عارضه کارستی به دایره نزدیک تر شده است. زمانی که شرایط کارستی- فیکاسیون ازلحاظ اقلیمی مساعدتر باشد، شکل حوضه های کارستی از حالت دایره ای خارج می شود و بیشتر حالت کشیده به خود می گیرد.
بررسی تغییرات اقلیمی و محیطی کواترنری پایانی با استفاده از کانی شناسی رس ها در پلایای گاوخونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهت بررسی تغییرات اقلیمی براساس کانی شناسی رس ها 16 مغزه رسوبی با استفاده از مغزه گیر دستی از رسوبات بستر پلایای گاوخونی و زمین های اطراف برداشت شد. تعداد 90 نمونه از 9 مغزه رسوبی برداشت و جهت آنالیز پراش اشعه ایکس به آزمایشگاه ارسال شد. نتایج حاصل از پراش اشعه ایکس، نشان می دهد که رسوبات در پلایای گاوخونی به ترتیب فراوانی حاوی کانی های رسی ایلیت، کلریت، مونت موریلونیت، کائولینیت می باشد. همچنین به عنوان کانی های اصلی، کوارتز، کلسیت، فلدسپار، کانی های تبخیری و دولومیت نیز در پیک گراف ها دیده میشوند. آنالیز سن سنجی به روش ایزوتوپی کربن 14 ، نرخ رسوبگذاری در بخش های غربی حدود 4/0 میلی متر و بخش های شرقی را 25/0 میلی متر درسال نشان داد. با توجه به نرخ رسوبگذاری و عمق مغزه های برداشت شده، تغییرات اقلیمی حداکثر در 40 هزار سال گذشته بازسازی شد. در پلیستوسن پسین اقلیم منطقه گاوخونی مرطوب تر از زمان حال بوده است. این شرایط که با حضور کانی های کائولینیت و مونت مورلونیت تا 18 هزار سال گذشته ادامه داشته و باعث پیشروی خطوط ساحلی شده است. بعد از آن تا اوایل هولوسن (12 هزار سال گذشته) با کاهش تدریجی رطوبت و پسروی ساحل همراه بوده است. با شروع هولوسن دوره خشک بصورت تدریجی ایجاد شده است و در حدود 8 هزار سال قبل به اوج خود رسیده است. در هولوسن میانی و پسین مجددا شرایط رطوبتی بوجود آمده و همچنین در حدود هزار سال پیش اقلیم نیمه خشک حاکم شده است که با افزایش در میزان نهشته های تبخیری همراه بوده است.
ارزیابی نقش ساختارهای تکتونیکی در چینه شناسی و فوران های پلیوکواترنری آتشفشان سهند (استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
29 - 52
حوزه های تخصصی:
مطالعه ساختارهای تکتونیکی مناطق آتشفشانی در کنترل مخاطرات ناشی از فعالیت دوباره آنها بسیار تأثیرگذار می باشد. در این تحقیق ضمن معرفی دقیق انواع مختلف محصول های آتشفشانی سهند و نحوه رسوبگذاری آنها در مناطق اطراف این آتشفشان، چینه شناسی، لیتولوژی و نحوه رسوبگذاری این نهشته ها در دره های مختلف سهند با استفاده از مطالعه های صحرایی و آزمایشگاهی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. بر طبق شواهد صحرایی، مجموعه آتشفشانی سهند در یک محیط قاره ای با دریاچه های محلی کم عمق وآرام به مساحت 7200 کیلومتر مربع با حداکثر ارتفاع 3595 متر از سطح دریا در شمال غرب ایران بین تبریز و مراغه تشکیل شده است .فعالیت این توده آتشفشانی از اواسط میوسن شروع شده و تا اواخر پلئیستوسن ادامه دارد. منطقه مورد مطالعه در زون البرزغربی- آذربایجان قرار داشته و بخش مهمی از منطقه برخوردی پلیت های عربی- اوراسیا محسوب می شود. بعد از بسته شدن نئوتتیس در اواخر کرتاسه و ادامه همگرایی پلیت ها و تشدید آن در پلیوسن کوتاه شدگی، ضخیم شدگی و بالاآمدگی قابل توجهی در پوسته شمال غرب ایران و شرق ترکیه بوجود آمد و همزمان فعالیت های آتشفشانی گسترده پلیو- کواترنری شکل گرفت. دراثر بالا آمدگی، شکستگی ها و گسل های متعددی در حد فاصل مناطق خرد شده بوجود آمد و در اثر حاکمیت نیروهای کششی و حرکت در امتداد گسل ها بویژه گسل های امتداد لغز و حوضه های کشیده شده، محل تقاطع گسل ها و محور های چین های جوان فوران های آتشفشانی صورت گرفت. مقادیر برآورد شده ضریب کیفیت در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد بیشتر نواحی منطقه مورد بررسی از دید جایگاه زمین ساختی و لرزه زمین ساختی از جمله مناطق فعال به شمار می آیند. رابطه ضریب کیفیت برای گسل شمال تبریز و نواحی پیرامون آن از جمله آتشفشان سهند Qc= 49.00 ƒ132 برآورد شده است که کاهیدگی به مراتب بیشتری از نواحی دیگر دارد که این نشان دهنده ناهمگنی بالا و جریان گرمایی گوشته بالایی در پهنه فعال و لرزه خیز گسل شمال تبریز و نواحی پیرامون آن است.