مطالب مرتبط با کلیدواژه

تعامل والد-فرزند


۱.

ارتباط ذهن آگاهی و خودکارآمدی مادران با تعاملات والد-فرزند کودکان دبستانی در دوره قرنطینه خانگی ناشی از کرونا ویروس (کووید-19)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۸۴
در حال حاضر پاندمی کرونا یکی از مسائل مهم و اصلی بهداشت و درمان در ایران و تمام دنیا می باشد و قرنطینه خانگی ناشی از آن، خانواده، و روابط اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار داده است. ﻫﺪف ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ تعیین ارتباط ذهن آگاهی و خودکارآمدی مادران با تعاملات والد-فرزند کودکان دبستانی در دوره قرنطینه خانگی ناشی از کرونا ویروس بود. ﻃﺮح ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﻮﺻیﻔی و از ﻧﻮع ﻫﻤﺒﺴﺘﮕی ﺑﻮد. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﭘﮋوﻫﺶ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻤﺎﻣی ﻣﺎدران دارای کﻮدک6 تا 12 ساله شهر رشت در زمستان سال 1399بود که از میان آنها، با روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔیﺮی دردسترس تعداد 205 نفر انتخاب گردیدند و مقیاس ذهن آگاهی فرایبورگ(FMI-SF) ، مقیاس خودکارآمدی والدگری دومکا (PSAM)، مقیاس رابطه مادر-کودک( MCRE) را تکمیل کردند. دادهﻫﺎ ﺑﺎ کمک ﻧﺮم اﻓﺰار 24 SPSS و با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد بین ذهن آگاهی والدین با رابطه مادر و فرزند رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (P<0/01)، و همچنین در ادامه تحلیل نشان داد که بین خودکارآمدی والدین با رابطه مادر و فرزند رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (P<0/01)که در نهایت تحلیل داده های موجود نشان داد ارتباط ذهن آگاهی و خودکارآمدی والدین با رابطه مادر و فرزند مثبت و معنادار است. ذهن اگاهی و خودکارآمدی والدین نقش معناداری در تبیین رابطه مادر و فرزند دارند(01/0>P). نتایج پژوهش حاضر برای روان شناسان و مشاوران خانواده دارای تلویحات کاربردی بوده و با ارتقای سطح ذهن آگاهی و خودکارآمدی مادران میتوان کیفیت روابط والد-فرزند را بهبود بخشید.
۲.

اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تعامل والد-فرزند و نشخوار فکری مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش تنظیم هیجان تعامل والد-فرزند کم توانی ذهنی نشخوار فکری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۶۶
زمینه و هدف: زندگی با کودک با کم توانی ذهنی برای والدین به خصوص مادران در مقام مراقبان اصلی بسیار چالش برانگیز است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تعامل والد- فرزند و نشخوار فکری مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی مراجعهک ننده به مدارس استثنایی شهر رشت در سال تحصیلی 99 - 1398 بود. از این بین نمونه ای به صورت دردسترس به حجم 30 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شد. سپس به تصادف به دو گروه آزمایشی ) n=15 ( و گواه ) n=15 ( اختصاص یافتند و پرسشنامه های تعامل والد-فرزند پیانتا ) 1994 ( و نشخوار فکری نولن و هوکسما ) 1991 ( را تکمیل کردند. برنامه مداخله ای بر 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان براساس الگوی تنظیم هیجان گراس ) 2002 ( استوار بود که توسط پژوهشگر برای مادران کودکان با کم توانی ذهنی اجرا شد. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس تک و چندمتغیری پردازش شد. یافته ها: آموزش تنظیم هیجان بر افزایش تعامل والد-فرزند و مؤلفه ی نزدیکی و کاهش مؤلفه های تعارض و وابستگی مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی به طورمعنا داری مؤثر بود ) 05 / P>0 (. همچنین این آموزش بر کاهش نشخوار فکری مادران این کودکان مؤثر بود ) 01 / .)P>0 نتیجه گیری: این نتایج، کاربردهای بالینی مستقیم و ضمنی مهمی در زمینه افزایش تعامل والد-فرزند و کاهش نشخوار فکری در مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی از طریق آموزش تنظیم هیجان دارد.
۳.

نقش تعدیل کننده تعامل والد-فرزند در ارتباط شیوه های فرزندپروری با مشکلات رفتاری دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرزند پروری تعامل والد-فرزند مشکلات رفتاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۱۹
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده ی تعامل والد - فرزند در ارتباط شیوه های فرزندپروری با مشکلات رفتاری دانش آموزان ابتدایی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری تحقیق شامل همه ی دانش آموزان دوره ی دوم ابتدایی شهر بجنورد و والدین آنها بود. تعداد 372 دانش آموز دوره ی دوم ابتدایی به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. پرسش نامه های فرزندپروری آلاباما (فریک، 1991)، تعامل والد فرزندی (لانگ و همکاران، 2002) و مقیاس درجه بندی مشکلات رفتاری (کانرز، 1990) توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده ها از طریق همبستگی و تحلیل رگرسیون «هایس» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ابعاد تنبیه بدنی و عدم نظارت فرزندپروری به طور مثبت و ابعاد فرزندپروری مثبت و مشارکت به طور منفی با مشکلات رفتاری همبستگی داشت. همچنین تعامل والد- فرزند به طور منفی با مشکلات رفتاری مرتبط بود. نتایج تحلیل رگرسیون هایس نشان داد که تعامل والد با فرزند، تعامل فرزند با مادر و تعامل فرزند با پدر روابط بین ابعاد فرزندپروری ضعف نظارت، تنبیه جسمانی، مشارکت والدین و فرزندپروری مثبت و مشکلات رفتاری را تعدیل می کند. نتایج حاکی از آن است که زمانی که تعامل والدین و فرزندان قوی باشد، شیوه های ناکارآمد نظارت ضعیف و تنبیه جمسانی، مشکلات رفتاری را افزایش نمی دهد. همچنین با وجود فرزندپروری مثبت، اگر تعامل قوی با فرزندان وجود نداشته باشد، مشکلات رفتاری کاهش نمی یابد. بنابراین میزان تأثیرگذاری فرزندپروری بر مشکلات رفتاری تحت تأثیر نحوه تعامل والد-فرزند است.