مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظریه سوی انشعاب


۱.

ترتیب واژه در زبان ارمنی شرقی برمبنای نظریه سوی انشعاب درایر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۶۹ تعداد دانلود : ۲۰۳
ترتیب واژه در پژوهش حاضر با هدف تعیین رده زبانی زبان ارمنی شرقی نسبت به گروه زبان های «اروپا آسیا» و «جهان» برمبنای «نظریه سوی انشعاب» درایر (1992) مورد توجه قرار گرفته است. درایر (1992) در این مقاله با عنوان «هم بستگی های ترتیب واژه گرینبرگی»، 23 جفت هم بستگی «هم الگو با فعل» و «هم الگو با مفعول» را برای تعیین ترتیب واژه در زبان ها معرفی کرده و نیز «نظریه هسته وابسته» گرینبرگ (1963) را موردانتقاد قرار داده و با ارائه «نظریه سوی انشعاب» به این نتیجه رسیده است که زبان ها تمایل دارند راست انشعاب یا چپ انشعاب باشند. بر این مبنا در پژوهش حاضر بر روی زبان ارمنی شرقی برآنیم تا به پرسش زیر بپردازیم: زبان ارمنی شرقی در مقایسه با زبان های اروپا آسیا و همچنین در مقایسه با زبان های جهان به کدام یک از رده های مفعول فعل یا فعل مفعول تعلق دارد؟ در رسیدن به هدف پژوهش، نوزده جفت از هم بستگی های درایر که در گونه ارمنی شرقی دارای مصداق هستند، با استناد بر داده های زبانیِ گردآوری شده به روش مصاحبه و نیز از متون مکتوب این گونه زبانی، موردبررسی قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نمایانگر آن است که زبان ارمنی شرقی نسبت به زبان های «اروپا آسیا»، چهارده مؤلفه از مؤلفه های زبان های با ترتیب مفعول فعل قوی و پانزده مؤلفه از مؤلفه های زبان های با ترتیب فعل مفعول قوی و در مقایسه با زبان های «جهان»، چهارده مؤلفه از مؤلفه های زبان های با ترتیب مفعول فعل قوی و 14 مؤلفه از مؤلفه های زبان های با ترتیب فعل مفعول قوی را دارد. نتایج همچنین نشان می دهند که ارمنی شرقی در مقایسه با زبان های «اروپا آسیا» به زبان های با ترتیب فعل مفعول قوی و در مقایسه با زبان های «جهان»، به هر دو گروه زبان های با ترتیب مفعول فعل قوی و فعل مفعول قوی گرایش دارد. برمبنای نتایج پژوهش می توان اذعان داشت که زبان ارمنی شرقی برخلاف ادعای درایر (1992) تمایل به راست انشعاب بودن یا چپ انشعاب بودن ندارد و می توان وضعیتی بین این دو یعنی رده «بینابین» را به عنوان رده ای مستقل برای ارمنی شرقی درنظر گرفت.
۲.

مقایسه آرایش سازه های داستان سغدی رستم با پنج داستان کوتاه سغدی مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سغدی آرایش سازه نظریه سوی انشعاب راست انشعابی چپ انشعابی جفت عنصر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۱۲۰
داستان سغدی رستم، از میان متون غیردینی و پنج داستان کوتاه از میان متون سغدی مانوی برگزیده شدند تا از منظر رده شناسی آرایش سازه و مبتنی بر نظریه «سوی انشعاب» درایر بررسی و با هم مقایسه شوند. بر مبنای نظریه «سوی انشعاب(BDT)»، سازه هم الگو با فعل «مقوله غیرگروهی(غیرانشعابی)» و سازه هم الگو با مفعول «مقوله گروهی(انشعابی)» است، بنابراین دو وضعیت بنا به سوی انشعاب برای زبان ها در نظرگرفته می شود: «راست انشعابی» و «چپ انشعابی». در پژوهش پیش رو، 28 مؤلفه مبتنی بر جفت عنصرهای درایر و مؤلفه های دبیرمقدم، اساس مقایسه قرار گرفته اند. 722 جفت عنصر در کل پیکره این پژوهش یافت شد که 369 جفت عنصر راست انشعابی و 353 جفت عنصر چپ انشعابی بودند. از 240 جفت عنصر یافت شده از داستان رستم، 152 مورد راست انشعابی و 88 مورد چپ انشعابی و از 482 جفت عنصر یافت شده از پنج داستان کوتاه مانوی، 217 مورد راست انشعابی و 265 مورد چپ انشعابی بودند. بنابراین بر پایه نظریه «سوی انشعاب»، آرایش سازه های متن داستان رستم، «راست انشعابی» و آرایش سازه های پنج داستان کوتاه مانوی، با اختلافی اندک «چپ انشعابی»اند.
۳.

تحلیل تاریخی حروف اضافه در متون فارسی میانه و فارسی نو برپایه مؤلفه یک نظریه سوی انشعاب درایر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رده شناسی درایر حروف اضافه نظریه سوی انشعاب فارسی میانه فارسی نو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۹
رده شناسی زبان با درنظر گرفتن شباهت و تفاوت میان زبان ها در پی تعیین رده های زبانی است. در رده شناسیِ تاریخی، با استناد به نظریه ها و جهانی های ردهشناختی، رده زبانی هر زبان در دوره های تاریخی بررسی می شود. در پژوهش حاضر با مدنظر قراردادن مؤلفه یک نظریه سوی انشعاب درایر (1992)، کاربرد نوع حروف اضافه در متن فارسی میانه کارنامه اردشیر بابکان و متن فارسی نو آخرین سفر زرتشت بررسی شده و تحلیلی آماری از کاربرد این مؤلفه داده شده؛ همچنین، شواهدی برای بررسی بیشتر فرضیه 34 دبیرمقدم (1392) و سایر آثارِ مدعیِ تغییر رده فارسی ارائه شده است. به علاوه، سعی شده به این پرسش پاسخ داده شود که چرا فارسی در در دو دوره میانه و نو، به طور یکپارچه، زبانی هسته آغازی یا هسته پایانی نبوده و زبانی است با ویژگی های رده شناختی بینابین که هر دو شقّ این مؤلفه را دارد. یافته ها نشان می دهد گرچه به طور کلی، تمایل غالب هر دو اثر به کاربرد پیش اضافه است، شمار کمیِّ پس اضافه ها در فارسی میانه بیشتر از فارسی نو است که تمایل غالب آن به زبان های vo را نیز تأیید می کند. این نتیجه گیری نشان می دهد زبان فارسی در مرحله تغییر رده نبوده و صرفاً مسیری مشابه فارسی میانه را طی کرده است.