شناخت جامعه هم از طریق شناسایی ویژگی های مشابه و همگرایانه آن ممکن است و هم از طریق ویژگی های فرهنگی واگرایانه، همچنین برای شناخت جامعه هم می توان از ساختارها شروع کرد و هم می توان از سطح خرد به جامعه نگریست. نویسندگان مقاله در پی شناختی واگرایانه از جامعه و آن هم از منظر زندگی روزمره هستند.
در این مقاله با بهره مندی از الگوی تبیینی بوردیو به بررسی تطبیقی دو سبک زندگی اصول گرایی انقلابی و پسامدرن می پردازیم. جامعه آماری، جوانان منطقه 3 تهران هستند که به طور متناوب به کافی شاپ ها یا بسیج مساجد این منطقه مراجعه می کنند. در این پژوهش از دو روش پیمایش و مشاهده استفاده شده است و تاثیر متغیرهای مستقل سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، نوع گرایش دینی و سیاسی و همچنین میزان اعتقاد به نگرش پدرسالارانه در خانواده بر گزینش سبک زندگی بررسی شده است.