هدف:هدف این پژوهش بررسی تفاوت نگرش هایِی که از تأثیرگذارترین روش های فلسفه تعلیم وتربیت یعنی نئو پراگماتیسم رورتی و به تبع آن پراگماتیسم در دنیای غرب به ویژه در آموزش وپرورش ایالات متحده ومقایسه آن باشیوه تربیتی است که ازتعالیم اسلام بدست آمده است. روش شناسی: روش پژوهش به صورت کیفی و از نوع بررسی اسنادی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که اصلِ فلسفه تربیتی نو عملگرایی طرد موضوع حقیقتی فرای زبان وعینیت داشتن حقایق است و به همین لحاظ برای پرکردن شکاف هایی که باعث نسبی گرایی درحلت نازعات می گردد، دست به دامان اصولی شده است که این خلل هارا پرکند اما به این دلیل که نمی توان اصلیت فرد را درجامعیت یک فلسفه ی تربیتی جامع تبیین نمود بنابراین اصل برساخت زبان نوین را که طرحی آرمانی وایده هآ است مطرح می کند؛ و این موضوع بدین لحاظ که اصلی آینده نگراست نمی تواند مبنایی براین فلسفه تربیتی که اصولی عملی را پیشنهاد می دهد، باشد. نتیجه گیری: باید توجه نمود که بدون تحقیق و بررسی جوانبِ اصلی هیچ نوع فلسفه ی تربیتی غربی و مقایسه آن با فلسفه ی تربیتی اسلام که سالیانی بسیار در موردِ انسان و توجه به ابعاد دنیوی و معنوی آن پرداخته است، نمی توان نسخه ای برای شیوه های تعلیم و تربیت در ایران به دست داد.