مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
عملکرد توسعه محصول جدید
حوزه های تخصصی:
در شرایط پرتلاطم گذار از دوره فراصنعتی، صرفاً تکیه شرکت ها به اهرم های سنتی رقابت مبتنی بر رویکرد درون گرا به منابع داخلی کافی نبوده، بلکه کسب قابلیت های رقابتی برگرفته از دیدگاه برون گرا به بازار در تولید محصول جدید از اهمیت دوچندانی برخوردار شده است. در عین حال واضح است که بدون طراحی یک نظام ساختاری منطبق با نیاز گروه های مشتریان، تأکید محض به قابلیت های سازمانی گره ای از مشکلات شرکت ها باز نخواهد کرد. از این رو پژوهش حاضر به شناسایی اثربخش ترین قابلیت های بازاریابی برون گرای مؤثر در عملکرد تولید محصول جدید با در نظر گرفتن نقش تعدیل گری ساختار مشتری بنیاد بر مبنای رویکردی ترکیبی و تحت مطالعه ای توصیفی-همبستگی پرداخته است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان برخی از شرکت های تولیدی فعال در صنایع غذایی و خودرو با حداقل مدرک کارشناسی به تعداد 1239 نفر می باشد. به منظور اندازه گیری نقش متغیر تعدیل گر، با انجام تحلیل آماری جامعه به دو نمونه کارکنان شرکت های با ساختار مشتری بنیاد و غیر مشتری بنیاد تقسیم گردید و از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها در مرحله اول مصاحبه نیمه ساختاریافته با رویکرد دلفی سه مرحله ای برای شناسایی قابلیت های بازاریابی برون گرا و در مرحله دوم پرسشنامه 24 سؤالی برای سنجش روابط بین متغیرها در مدل ساختاری پژوهش بوده است. براساس نظرات مصاحبه شوندگان، اثربخش ترین قابلیت های بازاریابی مؤثر در تولید محصول جدید شامل تعامل با مشتری، شناسایی بازار و ارتباط با شرکا بوده اند که نتایج مدلسازی تأثیر آنان را تأئید نمود. سایر یافته ها بیانگر نقش تعدیل گری مثبت ساختار مشتری بنیاد در رابطه بین قابلیت های بازاریابی با عملکرد تولید محصول جدید بوده است. به عبارت دیگر علی رغم وجود قابلیت های بازاریابی در برخی شرکت ها، فقدان توجه به طراحی یک ساختار مشتری بنیاد، موفقیت چندانی در تولید محصول جدید برای آنان به همراه نداشته است.
تبیین نقش دوسوتوانی سازمانی در تأثیرگذاری فرهنگ نوآور و حافظه سازمانی بر عملکرد توسعه محصول جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ارائه بهترین عملکرد توسعه محصولات جدید، به اساسی ترین دغدغه مدیران شرکت های دانش بنیان مبدل شده و می کوشند تا با بهره گیری از تکنیک های مختلف، به عملکرد برتر دست یابند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر فرهنگ نوآور و حافظه سازمانی بر عملکرد توسعه محصول جدید با تبیین نقش میانجی دوسوتوانی سازمانی می باشد. پژوهش حاضر بر اساس هدف، یک تحقیق کاربردی و براساس چگونگی به دست آوردن داده های مورد نیاز، از نوع پژوهش های توصیفی می باشد. جامعه آماری پژوهش، شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران بود. برای به دست آوردن حجم نمونه از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و فرمول کوکران استفاده شد. برای جمع آوری داده ها نیز از 5 پرسشنامه محقق ساخته و با اقتباس از پژوهش های لی و همکاران (2016 و 2017)، دونهام و بورت (2014)، هاروی (2012)، چن و همکاران (2015) و پارکر و بری (2015) استفاده شد که روایی آن از طریق روایی صوری و پایایی آن نیز با آلفای کرونباخ محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار LISREL استفاده شده است. یافته ها نشان داد که فرهنگ نوآور و حافظه سازمانی به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق دوسوتوانی سازمانی) بر عملکرد توسعه محصول جدید تأثیر معناداری دارد و فرهنگ نوآور بر حافظه سازمانی تأثیر مثبت دارد. علاوه بر این، یافته ها موید آن است که فرهنگ نوآور و حافظه سازمانی می توانند از طریق اکتشاف و بهره برداری به بهبود عملکرد توسعه محصول جدید در شرکت های دانش بنیان بیانجامند.
تأثیر ابعاد سرمایه فکری بر عملکرد توسعه محصول جدید با نقش تعدیلی رکود دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکردی کمّی سعی دارد تأثیر مؤلفه های سرمایه فکری بر قابلیت یادگیری سازمانی و نوآوری به عنوان متغیر میانجی و سپس ارتباط آن با عملکرد توسعه محصول جدید به عنوان متغیر وابسته اصلی پژوهش را آزمون کند؛ همچنین در این پژوهش بر تأثیر تعدیلی متغیر ایستایی دانش تأکید می شود. 10 فرضیه، تبیین کننده روابط این متغیرها است. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS19 و SmartPLS2 استفاده شده است. جامعه موردمطالعه، شرکت های فعال در مراکز رشد واحدهای فناوری تهران است که نمونه ای 124 تایی به روش تصادفی انتخاب شد. پرسشنامه ای با طیف پنج گانه لیکرت که از منابع معتبر برای طراحی آن استفاده شده و روایی آن با نظر اساتید به تأیید رسید در این مؤسسه ها توزیع و به روش خود گزارشی تکمیل شد. پایایی ابزار مورداستفاده با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برای بخش سرمایه فکری 910/0، قابلیت یادگیری سازمانی 916/0، نوآوری 896/0 عملکرد توسعه محصول جدید 881/0 و رکود دانش 517/0 به دست آمد که نشان دهنده مطلوبیت مناسب ابزار است. الگوی پژوهش با استفاده از روش الگوی معادلات ساختاری و با رویکرد حداقل مربعات جزئی آزمون شد. نتایج، ضمن برازش خوب الگو، همه فرضیه های پژوهش به جز یک مورد را تأیید کرد.
تاثیرنوآوری باز برعملکرد توسعه محصول جدید با تاکید برتأثیرظرفیت جذب دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
55 - 78
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر نوآوری باز بر عملکرد توسعه محصول جدید با تاکید بر نقش تعدیلگری ظرفیت جذب دانش در شرکت های دانش بنیان استان تهران است. پس از مرور ادبیات پژوهش در حوزه نوآوری باز و عملکرد توسعه محصول جدید و ظرفیت جذب دانش، مدل مفهومی و فرضیه های پژوهش تدوین گردید. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی است. برای سنجش ابعاد نوآوری باز و موفقیت توسعه محصول جدید و ظرفیت جذب دانش پرسش نامه ای طراحی و توزیع شد. ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺁﻣﺎﺭﻯ ﺍیﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺷﺎﻣﻞ 121 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ مدیران شرکت های دانش بنیان پارک علم و فناوری دانشگاه تهران کﻪ ﺍﺯ ﺑیﻦ ﺁﻧﻬﺎ 92 ﻧﻔﺮ به ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺼﺎﺩﻓﻰ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺟﺪﻭﻝ ﻣﻮﺭﮔﺎﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪﻧﺪ. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تأییدی و مدل ساختاری استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که نوآوری باز بر عملکرد توسعه محصول جدید تاثیر معنادار دارد و ظرفیت جذب دانش، رابطه میان نوآوری باز و عملکرد توسعه محصول جدید را تعدیل می کند.
طراحی مدل ارتباطی چیره دستی سازمانی و عملکرد توسعه محصول جدید با نقش میانجی ماژولاریتی محصول در شرکت های تولیدکننده تجهیزات بدن سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی بهمن و اسفند ۱۳۹۸ شماره ۵۸
65-84
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از انجام این پژوهش، طراحی رابطة میان چیره دستی سازمانی و عملکرد توسعة محصول جدید با نقش میانجی ماژولاریتی محصول در شرکت های تولیدکنندة تجهیزات بدن سازی بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی بود که درزمرة پژوهش های توصیفی پیمایشی قرار می گیرد. ازنظر فلسفه، این مطالعه یک پژوهش قیاسی است که برمبنای پارادایم اثبات گرایی انجام شده است. ازنظر شاخص زمانی، پژوهش حاضر از پژوهش های مقطعی به شمار می آید. جامعة آماری پژوهش مدیران ارشد و کارمندان کارخانجات و شرکت های تولیدی تجهیزات بدن سازی کشور در سال 1397 به تعداد 147 نفر بودند. برای نمونه گیری از روش تمام شماری استفاده شده است. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسش نامه های چیره دستی سازمانی هوآنگ و لی (2017)، ماژولاریتی محصول یاژیائو و همکاران (2018) و عملکرد توسعة محصول جدید چنگ و کروم ویده (2018) استفاده شده است. پایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ تأیید شد و برای تحلیل داده های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار پی.ال.اس. استفاده شد. نتایج نشان داد که چیره دستی سازمانی تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد توسعة محصول جدید داشت و ماژولاریتی محصول به عنوان متغیر میانجی در رابطه با چیره دستی سازمانی و عملکرد توسعة محصول جدید عمل کرد.
بررسی تاثیر نوآوری های باز بر عملکرد نوآورانه اقتصادی و پایدار در واحدهای تحقیق و توسعه گروه مپنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
3 - 12
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر نوآوری های باز بر عملکرد نوآورانه اقتصادی و پایدار در واحدهای تحقیق و توسعه گروه مپنا با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری، انجام گرفت.این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی و به روش پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری این مطالعه را مدیران و کارشناسان واحدهای تحقیق و توسعه گروه بین المللی مپنا (تولیدی، صنعتی و بازرگانی) شامل می شود. انتخاب افراد نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. براساس فرمول کوکران 143 نفر به عنوان حجم نمونه برآورد گردیدند. داده های مورد نیاز در این مطالعه با استفاده از ابزار پرسشنامه برگرفته از شاخص های ارائه شده در پژوهش روتر و همکاران(2018) گردآوری گردید. آنالیز داده ها و آزمون فرضیه های توسط نرم افزار SPSS و smart pls صورت گرفت. یافته ها نشان داد که 614/0 از تغییرات متغیر عملکرد نوآورانه اقتصادی تحت تاثیر متغیر نوآوری های باز قرار دارد. 412/0 از تغییرات متغیر عملکرد نوآورانه پایدار تحت تاثیر متغیر نوآوری های باز قرار دارد. همچنین بر اساس نتایج حاصله 342/0 از تغییرات متغیر عملکرد نوآورانه پایدار تحت تاثیر متغیر عملکرد نوآوری های اقتصادی قرار دارد.
ارزیابی تأثیر ریسک های زنجیره تأمین بر عملکرد توسعه محصول جدید با استفاده از شبکه بیزین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
161 - 198
حوزه های تخصصی:
افزایش هزینه ها و پیچیدگی های موجود در سازمان ها از یک سو و افزایش ریسک های موجود از سوی دیگر، باعث شده که مدیران به منظور کاهش انحراف از اهداف تعیین شده، ارزیابی و مدیریت ریسک را سرلوحه فعالیت های خود قرار دهند؛ بنابراین ریسک یکی از چالش های بسیار مهم زنجیره تأمین است که می تواند بر عملکرد توسعه محصول جدید تأثیرگذار باشد. در این پژوهش با توجه به بررسی های صورت گرفته در خط تولید کارخانه پوشاک هپی لند، فرآیند تولید "پک کامل سیسمونی" به عنوان فرآیند توسعه محصول جدید درنظرگرفته شد؛ سپس با بررسی پیشینه پژوهشی، هر یک از ریسک های زنجیره تأمین و ابعاد عملکردی محصول شناسایی شدند. به منظور انتخاب مهم ترین ریسک های این زنجیره، از تکنیک دلفی و به کمک ابزار پرسشنامه و به منظور استخراج روابط بین معیارهای اصلی ریسک از روش تجزیه وتحلیل اثر متقابل با استفاده از نرم افزار MicMac استفاده شده است. درنهایت با استفاده از شبکه بیزین و با کمک نرم افزارAgenaRisk 10، به بررسی تأثیرگذاری ریسک های شناسایی شده بر عملکرد محصول جدید منتخب، تحت تحلیل حساسیت و تجزیه و تحلیل سناریو پرداخته شد. یافته ها نشان می دهند که احتمال وقوع ریسک های محیطی و تأمین به ترتیب 4/74% و 56% است که نسبت به سایر ریسک ها احتمال وقوع بالاتری دارند و سه ریسک عملیاتی، توزیع و تقاضا با تأثیرپذیری از ریسک های محیطی و تأمین به طور مستقیم بیشترین تأثیرگذاری را بر عملکرد توسعه محصول جدید به خصوص بعد عملکردی کیفیت داشته اند.