مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
تفسیر مجمع البیان
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم آیاتی با ساختار مشابه وجود دارد که در این آیات، گاهی اسلوب تقدیم و تأخیر به کار رفته است و بی شک این اسلوب ها، حامل غرض خاصّی می باشند. با دقّت و بررسی تفاسیر مجمع البیان، المیزان و نمونه، متوجّه این مهم می شویم که عملکرد آنها در برخورد با این دسته از آیات، متفاوت بوده است. بازتاب تفسیر المیزان در پاسخگویی به تقدیم و تأخیر آیات متشابه لفظی، از تفاسیر دیگر بهتر است و پس از آن، عملکرد تفسیر نمونه در مرتبة بعد از المیزان قرار می گیرد. امّا صاحب تفسیر مجمع البیان در این موضوع، رویکرد و تلاش خاصّی انجام نداده است و تنها در مواردی به تشابه میان آیات اشاره کرده است. در این جستار که به روش توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای انجام گرفته، ضمن آنکه نپرداختن تفسیر مجمع البیان به دلایل اسلوب تقدیم و تأخیر در آیات متشابه لفظی را نقص به حساب می آورد، سعی دارد که با بررسی و نقد تفاسیر نامبرده و برخی تفاسیر دیگر در مسئلة تقدیم و تأخیر آیات متشابه لفظی اثبات نماید که تک تک آیات متشابه لفظی قرآن کریم، به ویژه آیاتی که تقدیم و تأخیر در آنان به وقوع پیوسته، دلیل و حکمت منحصر به فردی دارند که تفسیر یکسانی ندارند؛ زیرا در قرآن کریم، تکرار عبثی که منتهی به تفنّن و سرگرمی باشد، وجود ندارد.
تشیع اعتدالی و بازتاب آن در تفسیر شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دو گرایش عمده جریان تشیع، گرایشی است که از آن به عنوان گرایش تشیع اصولی یاد می شود و نقطه مقابل آن نیز گرایشی است که به احادیث و اخبار موجود در منابع شیعی نگاهی ویژه دارد. گرایش اصولی توسط عالمان شیعی بغداد در قرن چهارم و پنجم مانند شیخ مفید، سیدمرتضی و شیخ طوسی پایه گذاری شد و توسط شاگردان اینان به فلات ایران انتقال یافت و تحت تأثیر زمان و مکان تحولاتی را هم تجربه نمود و جریانی به وجود آورد که از آن با عنوان تشیع اعتدالی یاد گردیده است. این جریان در آثار مختلف علمی و ادبی و از جمله تفاسیر شیعی قرآن بازتاب یافت. دوتفسیر مجمع البیان و روض الجنان مهم ترین نمونه های تفسیری از این دست می باشند. مهم ترین ویژگی های این دو تفسیر توجه به تفسیر ظاهر و دوری از تأویل گرایی و نزدیکی بیشتر با دیدگاه های تفسیری و اعتقادی جریان دیگر جهان اسلام اهل سنت می باشد. نوشتار حاضر درصدد معرفی این جریان و نشان دادن جلوه هایی از آن در دو تفسیر یادشده می باشد.
بررسی و نقد تطبیقی اسباب النزول «واحدی نیشابوری» با اشهر تفاسیر شیعی (بررسی موردی آیات امامت)
حوزه های تخصصی:
اسباب النزول یا شناخت مناسبت و علت نزول آیات قرآن، مجموعه اطلاعاتی است که ما را در فهم مکان، زمان و حوادثی که منجر به نزول آیه، یا مجموعه آیاتی متحد الموضوع و یا تشریع حکمی گشته، یاری می رساند به گونه ای که چه بسا عدم درک آنها منجر به انحراف گردد. مشهورترین اثری که با موضوع اسباب النزول نگاشته شده، کتاب «اسباب النزول» نوشته واحدی نیشابوری است. با توجه به اینکه واحدی از قرآن پژوهان اهل سنت است، به نظر می رسد که تعصّب مذهبی , وی مانع از آن شده که منصفانه و همچون یک محقق راستین، سبب نزول برخی از آیات را بیان، و حق آنها را ادا نماید لذا در این پژوهش سعی شده با روش توصیفی – تحلیلی و رویکرد انتقادی، آراء و نظرات واحدی در ذیل آیات مربوط به امامت حضرت علی ذکر و براساس تفاسیر شیعی، مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
تک نگاری فاج درباره مجمع البیان و نکاتی درباره آن
منبع:
آینه پژوهش سال ۲۵ خرداد و تیر ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۴۶)
41 - 48
حوزه های تخصصی:
در اواخر قرن چهارم در بغداد، بحث از قرائت های هفت گانه و مصحف عثمان و روایت های ناظر به جمع و تدوین قرآن، موضوع مناقشه برانگیزی بوده است. اما از آنجا که متن های تفسیری مختلف هنوز منتشر نشده و تفاسیر قرآنی بسیاری از قرن چهارم و پنجم هنوز به صورت خطی باقی مانده، نمی توان به طور کامل از انعکاس مجادلات اخیر و تأثیر آن بر مفسران آن دوران سخن گفت. اما در برخی از تفاسیر منتشر شده از قرن پنجم و هفتم هجری می توان سرنخ هایی از موضوع اخیر یافت. به تازگی بورس فاج در تک نگاری خود درباره مجمع البیان، نکات مفیدی درباره بهره گیری طبرسی از تفاسیر معتزلی آورده است. فاج به تفسیر التهذیب حاکم جشمی اشاره کرده و ابتدا مطالبی درباره او آورده و اشاره نموده که تقریباً قطعی است که طبرسی از التهذیب حاکم جشمی یا منابع مشترکی استفاده کرده اند. نویسنده در نوشتار حاضر بحث وثاقت مصحف عثمانی و قرائت های هفت گانه را مورد مداقه قرار داده است و در این زمینه، دیدگاه فاج را درخصوص تفسیر مجمع البیان ارائه می نماید.
مطالعه تطبیقی شخصیت اجتماعی رسول خدا (ص) از منظر تفسیر جامع البیان و مجمع البیان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اسلام مبنای خود را بر پایه اجتماع قرار داده و رسالت اصلی انبیا : نیز حضور در متن جامعه جهت تربیت انسان است. کامل ترین جلوه این تربیت هم در قرآن و گفتار و رفتار رسول خداj قابل شناسایی است. پژوهش حاضر براساس آیات قرآن به بررسی شخصیت اجتماعی رسول خداj می پردازد و با توجه به این که برخی آیات در مورد پیامبر قابل برداشت ها و تفسیرهای متفاوت اند این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی به مقایسه دیدگاه های طبری؛ از مفسران اهل سنت و نویسنده جامع البیان با دیدگاه های طبرسی؛ از مفسران شیعه و نویسنده مجمع البیان پرداخته است و به این پرسش پاسخ می دهد که «دو مفسر یادشده چه تبیینی از شخصیت اجتماعی رسول خداj داشته اند». برای رسیدن به پاسخ، ابعاد شخصیت اجتماعی رسول خداj از منظرِ رفتار با خانواده، رفتار با عموم مردم، رفتار با مؤمنان، رفتار با منافقان، رفتار با اهل کتاب و رفتار با کفار و مشرکان مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه پژوهش تشابه دیدگاه دو مفسر، در تبیین شخصیت اجتماعی رسول خداj بوده است. به این معنی که رسول خداj با توجه به شرایط فکری، اعتقادی و اجتماعی برای هر یک از گروه های مذکور، شیوه های مناسب و مؤثری را مورد استفاده قرار می دادند و ضمن رعایت نکات اخلاقی و تاثیرگذاری معنوی، در برخی موارد از جمله مسایل اصولی، نرمش نشان نداده و با قاطعیت و سازش ناپذیری عمل می کردند.
بررسی میزان دقت تفاسیر مجمع البیان و کشف الاسرار در دلالت های صرفی واژگان اسمی (نمونه موردی:مصدر میمی ومصدر مره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
191 - 206
تفسیر قرآن کریم به سبب کشف پیچیدگی ها و لایه های پنهانی الفاظ و آیات قرآن به عنوان یکی از دانش های برجسته علوم اسلامی و پر مخاطب علوم انسانی محسوب می شود.، این دانش برای رشد و تعالی و جهت نزدیک ترشدن با حقیقت و مفهوم واقعی آیات قرآنی ناگزیر است از علوم مختلف بهره ببرد؛ یکی از این علوم دانش صرف است که قالب های ساختاری کلمات در زبان عربی را بررسی می نماید و این تغییرات ساختاری در اقسام مختلف کلمه معانی و دلالت های متعددی را نیز می تواند ابلاغ کند، گفتار حاضر به سبب دریافت اهمیت این دانش در تفسیر به روش توصیفی و تحلیلی بر آن شده است تا به این سؤال اساسی پاسخ دهد که آیا مفسران فارسی زبان در تفاسیر چه مقدار به نکات صرفی توجه داشتند و از علم صرف بهره برده اند؟ ازاین-رو دو تفسیر مجمع البیان و کشف الاسرار با تاکید بر دو ساختارصرفی مصدر میمی و مره، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصله نشان می دهد که غالباً این دو تفسیر به دلالت های صرفی این دو قسم از اسامی چندان توجهی مبذول ننموده اند.