مطالب مرتبط با کلیدواژه

رنج و لذت


۱.

شوپنهاور؛ بدبینی و سرشت ایجابی شر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده اصل دلیل کافی خرد خیر و شر رنج و لذت ملال ستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۷ تعداد دانلود : ۸۴۷
خوشبینی و بدبینی نظری پیآمد تعیین نسبت وجودی و اخلاقی خیر و شرِ جهان بر حسب دیدگاهی خاص و ارائه ادلهای پسینی یا پیشینی در توجیه آن است. هرچند شوپنهاور بنا به دیدگاه پیشینیاش بر وجود شر و نفی هر گونه تلقی وجودی خیر اصرار ورزیده و از اینرو یک بدبین است، اما خوبی و خیر را ابژهای خاص با تلاش معین اراده، و بدی و شر را به عدم چنین مناسبتی « مناسبت » در سپهر پدیداری به تعریف میکند. رویکرد شوپنهاور به مسأله شر گرچه موکول به متافیزیک اراده و بازنمود او است، اما در امتداد تاریخ فلسفه، در بطن سنت مسیحی و در ربطی دوسویه با سرگذشت و اوضاع زمانه او است. از مجموع تعاریفی که شوپنهاور از مفاهیمی چون رنج، لذت، سعادت، فضیلت، ستم و حق به دست میدهد این گونه به ذهن متبادر میشود که او هر یک از این مفاهیم را مصداقاً با مفاهیم خیر و شر درهم تنیده میداند و از هر یک به دیگری نقب میزند. وانگهی، وی بر آن است که به رغم خردستیزی و پوچی این بدترین جهان ممکن، میتوان با تعمق زیباییشناسانه تسلی یافت، با شفقت پرده پندار را درید، و با انکار اراده به نجات رسید.
۲.

دیدگاه مشکل آفرین کانت درباره وجود وناکامی رویکرد منطقی در حل آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده اصل دلیل کافی خرد خیر و شر رنج و لذت ملال ستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۵ تعداد دانلود : ۳۰۴
جِرُمی شیفر نشان داد که رویکرد کانت به مسئله وجود، دست کم دو نتیجه مشکل آفرین به بار می آورد. بر مبنای مشکل نخست، که «مشکل تناقض» نام گذاری شده است، نتیجه رویکرد کانت این است که «وجود»، هم محمولِ واقعی باشد، هم محمولِ غیرواقعی. بر مبنای مشکل دوم، موسوم به «مشکل بیهوده گویی»، دیدگاه کانت منجر به این نتیجه غیرقابل قبول می شود که موضوع هیچ گزاره ای مصداق دقیقی در خارج ندارد، یا هیچ حملی، حمل واقعی نیست. مقاله با صورت بندی این دو مشکل، شروع می شود. سپس آراء ریچارد کَمپِل و نیکلاس اِوِریت، ذیل عنوان «رویکرد منطقی»، توضیح داده می شوند. این دو فیلسوف، به کمک برخی حیله های منطقی، چون لحاظِ «وجود» به عنوان محمولی صرفاً رابطی یا معرفی معیار تمییز بین محمول های واقعی و غیرواقعی، تلاش کرده اند راه حلی برای مشکلات پیش گفته بیابند. در این مقاله نشان داده می شود که راه حل های این دو فیلسوف، که می شود گفت از بهترین راه حل های منطقی هستند که تاکنون ارائه شده اند، رضایت بخش و مشکل گشا نیستند.
۳.

بررسی تأثیر دیدگاه های انسان شناختی و معرفت شناختی دیوید هیوم بر مفهوم «جرم» در اندیشه بنتام و میل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مفهوم جرم انکار عقل فقدان ضرورت در اخلاق رنج و لذت اصل ضرر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۴ تعداد دانلود : ۲۷۸
به منظور درک مفهوم جرم باید به مبانی هر نظام حقوقی مراجعه نمود. انسان شناسی از جمله حوزههای مطالعات مبنایی است که پیوند وثیقی با حقوق کیفری دارد. دیوید هیوم به مثابه یکی از تأثیرگذارترین فلاسفه دوره روشنگری، رویکردی جدید نسبت به انسان مطرح نموده است. این طرز تلقی جدید از انسان ها و چگونگی حصول شناخت برای آنها، آثار مهمی به ویژه در اخلاق به همراه داشت. هیوم با انکار نقش آفرینی عقل در حوزه اخلاق، قواعد مرتبط با عدالت و نظم حقوقی را نتیجه فرایندهای تاریخی و تجربیات دانست. پیگیری اندیشه هیوم توسط پیروان او، تأثیرات ماندگاری بر مفهوم جرم داشته است. با انکار تعاریف متافیزیکی و عقلی از اخلاق توسط هیوم، مفهوم جرم به سمت فایده گرایی سوق پیدا کرد؛ فایده گرایی در اندیشه ی بنتام با رویکردی کمّی و با تعریف جرم بر پایه لذت و الم ظاهر شد؛ این رویکرد با محوریت یافتن مفهوم «آزادی» و ارائه «اصل ضرر» به عنوان معیار جرم انگاری در اندیشه میل تعدیل شد. در این مقاله چگونگی تغییر مفهوم جرم در نزد بنتام و میل ذیل آراء هیوم در اخلاق، بررسی شده است. «جرم» در این رویکرد، کشف نمیشود بلکه ساخته میشود و سنتها و تجربیات بشری در این مسیر انسان ها را راهنمایی می نمایند.