مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
لاکاتوش
حوزه های تخصصی:
این مقاله بعد از مرورى کوتاه به زندگى ایمره لاکاتوش، به طرح و معرفى نظریهى معقولیت وى مىپردازد. لاکاتوش روششناسى را به مثابه یک نظریهى معقولیت مىداند. بنابراین روششناسىِ معرفت علمىِ وى، نظریهاى براى معقولیت معرفت علمى محسوب مىشود. بعد از بررسى اجمالى مفهوم معقولیت، مرورى تاریخى به زمینهها و چگونگى نهادینه شدن «معقولیت معرفت علمى» و نقش روشهاى علم در تحقق این امر داشته و سپسبه اختصار به علل تقلیل اهمیت معقولیت معرفت علمى پرداخته مىشود. لاکاتوش که دیدگاه نامعقولگرایى و شکگرایى را به دیدهى خوف و هراس مىنگرد، درصدد تدوین نظریهى معقولیتى است که مشکلات روششناسىهاى قبلى را نداشته باشد و به شکگرایى منجر نشود. او روششناسىاش را به گونهاى تدوین مىکند که از یکسو نگاهى به تاریخ علم داشته باشد و از سوى دیگر، راهى براى پیشرفت علم بگشاید. او روششناسى برنامههاى پژوهش علمى را بسط مىدهد که در اینجا به اختصار به همراه مبانى پاپرى این روششناسى، ساختار، اجزا و ویژگىهاى آن و همچنین ملاکهاى ترجیح نظریات و برنامههاى پژوهشى به رقبایشان مورد بررسى قرار مىگیرد. لاکاتوش تلاش مىکند با ارائهى ملاکهاى دقیق براى ارزیابى نظریات و برنامههاى پژوهشى، نظریهى معقولیتِ بىعیب و نقصى ارائه دهد. او براى ارزیابى روششناسىها، یک فرارَوششناسى ارائه مىدهد که براساس آن، سایر نظریات معقولیت یا روششناسىها را ارزیابى کند. او در نهایت به این نتیجه مىرسد که روششناسى برنامههاى پژوهشى علمىِ وى برترین روششناسى موجود است و مىتواند ما را از خطر شکگرایى برهاند.
تمثیل تخت پروکروستس چارچوبی برای تحلیل چالش های رابطه نظریه و واقعیت در علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
629 - 646
حوزه های تخصصی:
این مقالهبه جای بحث های رایج در خصوص تقدم و تاخر نظریه و واقعیت (Fact)، با استفاده از تمثیل تخت پروکروستسبر آسیب شناسی رابطه نظریه و واقعیت متمرکز می شود. در این جا تمثیل تخت پروکروستس وضعیتی را در علوم سیاسی بازتاب می بخشد که در آن محقین تنها آندسته از واقعیت ها یا فکت ها را برمی گزینند که با نظریه آنها سازگاری دارد، اما واقعیت ها ناسازگار را یا نادیده می گیرند یا آن را به گونه ای جرح و تعدیل می کنند تا با نظریه آنها سازگار درآید. مقاله ضمن نقد این شیوه نگرش، ابطال بلافصل نظریه در صورت مواجهه با واقعیت ها متعارض به شیوه پوپری را نیز رادیکال می بیند و به نفع روش لاکاتوشی استدلال می کند. مقاله با بهره گیری از آموزه های لاکاتوش و بررسی تحول سه نظریه طبقاتی مارکس، صلح دمکراتیک کانت و نظریه نوسازی، معیاری را برای جرح و تعدیل یا ابطال نظریه در علوم سیاسی به دست می دهد. در این جا مقاله استدلال می کند جایی که واقعیت ها متعارض مانند دو نظریه اول، کمربند حفاظتی نظریه را به چالش کشند، محقق مجاز به جرح و تعدیل نظریه است. اما جایی که واقعیات مزبور مانند نظریه سوم، هسته سخت نظریه را مخدوش نمایند محقق ملزم به ابطال نظریه است. مقاله در این جا با توسل به روش چرخشی نشان می دهد چگونه می توان از مرگ یک نظریه تولد نظریه دیگری را رقم زد.
حفظ نظام از دیدگاه امام خمینی و ارتباط آن با ابعاد مختلف فکری ایشان: با استفاده از مدل ایمره لاکاتوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و چهارم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۹۲
57 - 79
مدیریت جوامع انسانی از طریق حکومت یا نظام سیاسی صورت می گیرد. بسیاری از نظریه پردازان در مورد سازوکارهای ایجاد مشروعیت و استمرار نظام سیاسی به واکاوی و طرح فرضیه و نظریه پرداخته اند. با پیروزی انقلاب اسلامی، چگونگی حفظ و استمرار آن از نظرگاه بنیانگذار آن اهمیتی فراوان یافت؛ به خصوص که حفظ نظام اسلامی قلب و مرکز اندیشه امام خمینی محسوب می شود و سایر شئون انقلاب از جمله شأن فرهنگی از این مرکز سیراب می شود. درباره این موضوع در لابه لای کتب نویسندگان و محققان می توان مطالبی را جسته و گریخته پیدا کرد ولی به این مسئله در پژوهشی با الگوی فلسفه علمی نگریسته نشده است. بررسی این موضوع با بهره برداری از مدل فلسفه علم لاکاتوش و نتایج منطقی مترتب بر آن، کوشش این مقاله بوده است. در مدل لاکاتوشی اجزای مهمی به چشم می خورند که می توان به ترتیب تحت عنوان هسته سخت کمربند محافظ و قواعد راهیابانه از آنها نام برد. در این مقاله سعی می شود اندیشه های امام خمینی راجع به حدود و شرایط حفظ نظام در قالب مدل لاکاتوشی به بحث و محاجه گذاشته شود و نتایج آن بررسی گردد.
بررسی رابطه معنادار سیاست گذاری فرهنگی،حفظ نظام سیاسی و امام خمینی بر پایه نظریه لاکاتوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۰
109 - 131
حوزه های تخصصی:
سیاست گذاری فرهنگی و اجرای آن، همواره راهی بوده است تا نظام های سیاسی آرمان و آرزوهای خود را در قالب دستورالعمل های اجرایی به کنشگران اجتماعی منتقل سازند (تاریخچه)؛ اما پژوهشگران از بررسی روشمند علمی ابعاد اجرایی تأثیر سیاست بر فرهنگ، غفلت ورزیده اند (پیشینه). دراین میان، تحلیل آثار سیاست های فرهنگی امام خمینی بر پایه روش شناسی لاکاتوش، ناشناخته باقی مانده است (مسئله). ازاین رو، این پرسش مطرح می شود که چگونه می توان انطباق روش شناسی لاکاتوش بر سیاست های فرهنگی امام خمینی را نشان داد؟ و البته، حاصل این انطباق چیست؟ (سئوال) گمان این مقاله آن است که الگوی لاکاتوش پاسخی روشن به این پرسش می دهد (فرضیه). این نوشتار می کوشد با کاربست الگوی لاکاتوش، به تبیین انطباق نظریه لاکاتوش (روش) و آثار امام خمینی پردازد (هدف). نتیجه به دست آمده این است که هسته اصلی اندیشه سیاسی امام خمینی دارای قابلیت تطبیق با پژوهش های فلسفی معاصر است و حتی می توان جمهوری اسلامی را نیز به منزله یک پروژه تحقیقاتی در نظر گرفت که به شرط تعامل با نظریه های دیگر و افزودن بر غنای معرفتی و متافیزیکی خود، می تواند به حفظ و استمرار خود بیش ازپیش کمک کند (یافته).
شناخت شناسی سلفی گری در ایران (مطالعه موردی: بررسی رویکرد جریان های مذهبی اهل سنت کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال سی ام پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷ (پیاپی ۱۳۷)
173 - 198
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این مقاله چیستی منطق درونی، نگرش و رویکرد جریان های اصلی اهل سنت کشور به مقوله سلفی گری است. دنیای اسلام همواره شاهد شکل گیری جریان های مذهبی در شمایل مختلفی بوده است که هر یک در تلاش اند قرائتی متفاوت از دین به دست دهند. جریان های مرتبط یا نماینده اهل سنت در ایران که عموماً در طیف های جریان های سیاسی ، مذهبی و یا تلفیقی از این دو دسته بندی می شوند، سابقه ظهور و فعالیت طولانی در تاریخ معاصر کشور را ندارند و به دنبال گشایش فضای سیاسی و مذهبی پس از انقلاب اسلامی، در مناطق غرب و شرق کشور تشکیل شدند و به فعالیت سیاسی و اجتماعی روی آورده اند. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که مدلول و مثال سلفی گری در ایران امروز در میان جریان های اصلی اهل سنت به چه صورتی قابل تبیین است؟ نگارنده این تحقیق از برنامه پژوهشی «لاکاتوش» به عنوان روش تحقیق بهره برده و تلاش کرده است جریان های عمده اهل سنت کشور را به مثابه یک «برنامه پژوهشی سلفیت» مورد پرسمان قرار دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که جریان های جماعت تبلیغ، جماعت دعوت و اصلاح و مکتب قرآن، به عنوان جریان های عمده اهل سنت ایران، در چارچوب برنامه پژوهشی سلفیت به تبیین قرائت خود از نظر و عمل مذهبی و سیاسی پرداختند. بنابراین بررسی کیفیت خوانش این جریان ها از سلفی گری به عنوان یکی از ابزارها و منابع هویت ساز در راستای اعلام موجودیت در فضای سیاسی-مذهبی اهل سنت کشور، در اشکال مختلف موضوعیت می یابد. با وجود هم نوایی این جریان ها با سلفی گری، به دلیل جرح و تعدیل های نظری و همچنین تأثیرپذیری از شرایط عینی سیاسی و اجتماعی ملی و فراملی این جریان ها، از هسته سخت سلفی گری که دارای مؤلفه های اساسی چون تک وارگی هویتی، ظاهرگرایی تفسیری، حدیث گرایی صرف، تفسیر افراطی از توحید، جهادگرایی، خشونت، تکفیر دیگر مذاهب، جزمیت اجتماعی و آرمان گرایی مبتنی بر سیاست نجات است، خارج شده و به قرائتی خاص از سلفی گری از نوع میانه رو با مؤلفه های خاص خود در برنامه پژوهشی سلفیت روی آورده اند.
نظم سیاسی کوهنی و لاکاتوشی: منعطف یا سخت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
1 - 27
حوزه های تخصصی:
پارادایم کوهن و برنامه پژوهش علمی لاکاتوش، به عنوان دو سنت روش شناسی رقیب، نگرشی های نو در تاریخ علم و معرفت/ حقیقت ایجاد کردند. این مقاله می کوشد میان روش شناسی این دو مورخ علم با سیاست نظری پیوند برقرار کند و این پرسش ها را طرح می کند: روش شناسی کوهن و لاکاتوش، حاوی چه نظم سیاسی اند؟ آیا این نظم های سیاسی، منعطف هستند یا سخت؟و چگونه تغییر می کنند؟ این مقاله بر اساس اصل سازگاری (سازگاری نتایج با اصول اولیه) می کوشد تا بدین پرسش ها، پاسخ دهد. این مقاله نشان می دهد که نظم سیاسی کوهنی و لاکاتوشی، هر دو بر اساس رقابت و منازعه شکل می گیرند؛ اما به محض تثبیت، هر دو به یک نظم سخت تا نیمه سخت بدل می شوند: یعنی اولی تکثر و تغییرات (اصلاحات) را صرفاً در چهارچوب پارادایم مسلط می پذیرد و دومی صرفا در امور حاشیه ای که خطری برای هسته سخت قدرت نداشته باشد با وجود این، تغییر انقلابی در نظم سیاسی کوهنی، اندکی راحت تر از نظم سیاسی لاکاتوشی اتفاق می افتد. زیرا روش شناسی نسبی گرایانه کوهن می پذیرد که هیچ نظم ذاتی وجود ندارد؛ پس در وضعیت بحرانی یعنی از دست رفتن کارآمدی و اجماع نخبگان، می توان به سوی یک نظم جدید حرکت کرد. اما روش شناسی تاریخ گرای لاکاتوشی، یک نظم محافظه گراتر را ایجاد می کند؛ زیرا تأکید دارد که باید به هسته سخت نظم سیاسی فرصت داد تا تمامی ظرفیت های خود را در بستر تاریخ آشکار نماید و صرفاً در صورت تولید نکردن محتوای تجربی و نظری، می تواند جای خود را به یک نظم سیاسی جدید دهد. در کل هر دو نظم دگراندیش ستیز هستند.