مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
مدیریت دانش سازمانی
منبع:
چالش های جهان سال اول پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
63-90
حوزههای تخصصی:
در آستانه ی قرن بیست و یکم، اطلاعات و دانش نقش فزاینده ای در توسعه ی جوامع ایفا می کنند و جهان به سوی عصر دانایی محوری پیش می رود. توسعه ی پایدار بر پایه ی دانایی و توسعه ی فناوری بنا شده است. در این میان در حوزه ی سازمان و مدیریت، مدیریت سرمایه های دانشی و توانایی های ذهنی سازمانی و مفاهیم راهبردی مربوط به آن، به عنوان اجزاء و عناصر مهم بقای سازمان و حفظ موقعیت رقابتی آن در عصر حاضر مورد توجه قرار گرفته اند. زیربنای عصر دانایی و دانش بنیان بر مفاهیم و اصول عصر اطلاعات استوار است؛ اما آن چه این عصر را از عصر اطلاعات متمایز می سازد، نقش بی بدیل دانش در حوزه های مختلف جامعه ی بشری امروز است. بر این اساس، سازمان های آینده نگر، برای رویارویی با تغییر و تحولات محیطی و تداوم حیات و تضمین موفقیت آینده ی خویش به تجدید ساختار سازمانی خود در سطح گسترده پرداخته اند. در چنین سازمان هایی، دانش، مهم ترین سرمایه ی سازمان به شمار می رود و موفقیت سازمان ها به توانایی آن ها در ایجاد، کسب و بهره گیری و انتقال دانش بستگی دارد. از این رو، سازمان ها برای این که بتوانند از فرصت های پیش آمده در محیط پویای کنونی استفاده کرده و مزیت رقابتی به دست آورند، باید منابع دانش را به صورت اثربخش مدیریت کنند. مقاله ی حاضر که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است درصدد تبیین جایگاه مدیریت دانش سازمانی در کسب مزیت رقابتی پایدار است. در این مقاله پس از تعریف مدیریت دانش سازمانی، تاریخچه و علل شکل گیری آن، اهمیت و اهداف مدیریت دانش سازمانی به بحث گذارده شده و در ادامه به عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش در سازمان، پرداخته شده است.
ارزیابی میزان زیرساخت های مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال اول زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳
147 - 184
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی میزان زیرساخت های سازمانی و فناوری مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان از دیدگاه کارکنان شرکت، انجام شد. روش تحقیق حاضر، توصیفی- پیمایشی و جامعه پژوهش، شامل تمام مدیران و کارکنان شرکت پالایش نفت اصفهان با تحصیلات دیپلم و بالاتر (2454 نفر) بود. به منظور تعیین حجم نمونه از فرمول نمونه گیری عمومی کوهن استفاده و تعداد 368 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. روش نمونه گیری، نمونه گیری تصادفی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته، با مقیاس پنج درجه ای لیکرت بود. روایی محتوایی پرسشنامه توسط اساتید و متخصصان موضوعی تأیید و به منظور پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن 93/0 به دست آمد. برای بررسی نتایج از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد؛ در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون های تک نمونه ای و آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که زیرساخت های سازمانی و فناوری مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان وجود دارد (مقدار احتمال کوچک تر از 05/0) اما میزان پیاده سازی آنها کم تر از حد متوسط است. همچنین مقایسه میانگین رتبه ها نشان می دهد که ترتیب میزان پیاده سازی زیرساخت های مدیریت دانش ازنظر کارکنان شرکت پالایش نفت اصفهان براساس: 1. نرم افزار، 2. دانش سازمان، 3. پروتکل، 4. فرهنگ سازمان، 5. سخت افزار و 6. مردم است.
ارائه مدل مدیریت دانش سازمانی در جهت رضایتمندی مشتریان و افزایش سهم بازار با رویکرد فرآیند گرا در بانک صادرات استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از مدیریت دانش سازمانی با رویکرد فرآیند گرا و نه غایت گرا برای بهبود مدیریت ارتباط با مشتری برای سازمان ها فرصت هایی ایجاد می کند که پیامد آن افزایش سهم در بازار و افزایش مزیت رقابتی است. با استفاده از مدیریت دانش سازمانی با رویکرد فرآیند گرا بانک های مختلف بهتر می توانند به نقاط ضعف خود پی برده و در نتیجه نیازهای مشتریان را به نحو بهتری درک کنند و برای رفع آن بکوشند. با توجه به این مهم سؤال اصلی مقاله حاضر این است که مدل فرایند گرا نسبت به مدیریت دانش سازمانی چگونه می تواند باعث ارتقای رضایتمندی مشتریان و افزایش سهم بانک صادرات استان گلستان در بازار شود؟ فرضیه ای را که برای پاسخ گویی به این سؤال اصلی در صدد پاسخ گویی به آن هستیم این است که برای مدیریت دانش سازمانی با رویکرد فرآیند گرا و نه غایت گرا رضایت مشتری مهم است چرا که در آن مجموعه وظایف در نظر گرفته می شود و این که طراحی سازمان فرایند محور منجر به ارتقا کیفیت محصول، ورود سریع به بازار، سرعت در تحویل، بهبود عملکرد مالی و... می گردد که برآیند این ها چیزی نیست جز رضایت مشتری. نتایج این مقاله نیز نشان می دهد که بانک صادرات استان گلستان نیازمند فرهنگ سازی، آموزش کارکنان، کار گروهی کارکنان، برنامه ریزی شفاف برای مدیران شعب، تعریف درست تمام فرآیندها، هماهنگی بین کارکنان برای حرکت به سمت مدیریت دانش سازمانی با رویکرد فرآیند گرا است. با توجه به این مقدمه در این مقاله تلاش می شود با استفاده از منابع کتابخانه ای و نیز مقالات علمی و پژوهشی به تحلیل و تبیین تأثیر به کارگیری مدل فرایند گرا نسبت به مدیریت دانش سازمانی بر ارتقای رضایتمندی مشتریان و افزایش سهم بانک صادرات استان گلستان در بازار پرداخته می شود. Abstract Good governance is a new concept in political management and management towards the development of traditional-oriented management. Its characteristic feature and its special work is also due to its privileged role in all the conflicting dimensions of political, economic and ... life, including in providing security, liberty and social, economic and welfare services of citizens in the 21st century. In the political arena of Iran, in the eleventh and two-day presidential elections, the slogan of good governance in the form of a moderate government with the victory of the elections was held in the country's governing body. The issue of the present paper is that the moderator model, with a realistic view, in the domestic and international arena, is consistent with or at least consistent with the model of good governance? The hypothesis to answer the main question of the article we are trying to analyze it, it seems the features of the moderate model, namely, the belief and commitment to Islam Rahmani, the constitution, the Iranian- Islamic identity, attention to national interests and interests, specialization, meritocracy, wisdom, Sustainable development with moderation and phylogeny with a good governance model, it has relatively high adaptability. The results of this article also show that the state of thought and hope, considering the important variables of the international system and accepting common principles and the basic of realism, which is the assumption of a state government, is the assumption of rationality and the assumption of power, first, sought to balance the forces in the international arena in favor of Iran and this is important at the same time by strengthening the economic and social indicators of good governance inside (because power has different dimensions) and negotiating with world powers in the foreign arena. Given this introduction this paper will attempt to use library resources and scientific and research papers and the use of various maps and diagrams to describe and analyze the topic of research.
بررسی و تحلیل رابطه آینده پژوهی و مدیریت دانش در یک مرکز آموزش عالی نظامی
حوزههای تخصصی:
سرعت تغییر و تحولات، رقابت، مشتریان مطلع و فهیم و نوآوری های روزافزون، چالش ها و عدم قطعیت های جدی پیش روی سازمان ها در آینده می باشد که ضرورت توجه ویژه به موضوع مدیریت دانش و سازگاری آن با شرایط آینده را اثبات می کند. چنانچه در مسیر تعالی مدیریت دانش در یک سازمان، فاقد نگاه آینده پژوهی باشیم، اقدامات توسعه ای مدیریت دانش علاوه بر ناتوانی در حل مسئله، نفعی بر پایه نیازهای دانشی آینده نیز نخواهد داشت. هر دو مفهوم آینده پژوهی و مدیریت دانش درباره شناسایی پیچیدگی و پویایی برخاسته از محیط داخلی و خارجی سازمان ها بوده و به نیازمندی دانشی مدیران برای تصمیم گیری در چنین محیط هایی می پردازند. با نگاه مختصری به نقش آینده در هدف گذاری، برنامه ریزی و تصمیم گیری، می توان به اهمیت آینده پژوهی در مدیریت دانش پی برد. مدیریت دانش یکی از عوامل تأثیرگذار در حوزه آینده پژوهی است. در این پژوهش، سعی بر آن است تا به بررسی رابطه و نقش آینده پژوهی و مدیریت دانش در یک سازمان پرداخته شود. در این تحقیق پژوهشگران با مطالعه موردی با استفاده از مصاحبه عمیق با خبرگان موضوع (که شامل کارکنان، مدیران و اعضای هیئت علمی یک مرکز آموزش عالی نظامی) است، به نحوه پیوند آینده پژوهی با سیر بلوغ مدیریت دانش پرداخته اند که نوآوری آن متکی بر ترکیب روش های آینده پژوهی در مسیر کارآمدسازی الگوی مدیریت دانش سازمانی است. در این مسیر، از روش های مصاحبه، پرسشنامه و مرور ادبیات برای گردآوری داده ها استفاده شده است و از منطق تحلیل چارچوب و گروه متمرکز حول چالش های آینده مدیریت دانش سازمان موردمطالعه به عنوان ابزارهای تجزیه وتحلیل استفاده شده است. با تجزیه وتحلیل روش های آینده پژوهی به مبانی کارکردی آنها، درنهایت مدلی برای توسعه آینده پژوهی برمبنای مدیریت دانش سازمانی به عنوان خروجی پژوهش پیشنهاد شده است.
نقش مؤلفه های جغرافیایی مدیریت دانش سازمانی در ارتقای رضایت مندی مشتریان بانک صادرات؛ مطالعه موردی بانک صادرات استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر سازمان اعم از تولیدی و خدماتی، مهم ترین عامل جهت حفظ و بقای سازمان، مشتریان آن ها هستند. از طرف دیگر بهترین مسیر برای پیروزی در رقابت مشتری مداری و کسب رضایت مشتری است؛ زیرا محرک اصلی در سازمان های تجاری که به دنبال بهبودهای عمده در مسیر پیشرفت خویش هستند، مشتریان آن سازمان ها هستند. از این رو مدیریت دانش سازمانی اهمیت بسیار دارد. هدف اصلی این تحقیق عبارت است بررسی نقش مدیریت دانش سازمانی در افزایش میزان رضایتمندی مشتریان بانک صادرات استان گلستان. سؤال اصلی مقاله این است که آیا مؤلفه های جغرافیایی مدیریت دانش سازمانی در افزایش میزان رضایتمندی مشتریان نقش دارد؟ برای پاسخگویی به این سؤال اصلی فرضیه ای را که در صدد آزمون آن هستیم این است که به نظر می رسد مدیریت دانش سازمانی در افزایش میزان رضایتمندی مشتریان تأثیر مثبت و معنادار دارد. تحقیق حاضر از نظر نوع هدف کاربردی و از نظر نوع روش تحقیق توصیفی- پیمایشی و از نوع همبستگی است. روش کتابخانه ای، عمدتاً به منظور مطالعه ادبیات موضوع و بررسی سابقه تحقیق و آشنایی با تجربیات صورت گرفته و شناخت مدیریت دانش سازمانی در داخل و خارج از ایران مورد استفاده قرار گرفت. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه و به روش خوشه گیری چند مرحله ای جمع آوری شده اند. جامعه آماری تحقیق نیز شامل کارمندان بانک صادرات استان گلستان است. جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق کارمندان بانک صادرات استان گلستان است. برای برآورد حجم نمونه از جدول مورگان استفاده می کنیم. حجم نمونه برابر با 54 نفر تعیین شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که پایایی آن 88/0 بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج پایان نامه نشان داد که مدیریت دانش سازمانی در افزایش میزان رضایتمندی مشتریان بانک صادرات استان گلستان تأثیر مستقیم و معنی داری دارد و همه مؤلفه های جغرافیایی مدیریت دانش سازمانی بر رضایتمندی مشتریان تأثیر مستقیم و معنی داری دارند.
اثر تعدیلی مدیریت دانایی سازمانی بر رابطه سرمایه فکری و پایداری مالی با رویکرد معادلات ساختاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عصر حاضر را می توان عصر مدیریت ها نامید. با توجه به اینکه آثار افشای ابعاد سرمایه های فکری در سطح جهانی در حال رشد است، شرکت ها مزیت رقابتی و متمایز خود را در میزان حاکمیت راهبرد مدیریت دانایی قرار داده اند و در این شرایط، مدیریت دانش باید از سرمایه فکری به عنوان منبعی برای تولید ارزش و اولویت عملکرد سازمان ها استفاده کند. طبق رویکرد ذینفعان، تداوم فعالیت، رقابت شرکت ها و حفظ روابط پایدار با ذینفعان، وابسته به کارکردهای حسابداری پایداری است. لذا، شرکت ها عملیات خود را با استفاده از سازه های مربوطه، پایدارکرده و با گزارشگری پایداری، عملکرد خود را اندازه گیری و اطلاع رسانی می کنند. لذا، ارزشیابی و افشای سرمایه فکری به عنوان ارزشی نوآورانه، مورد توجه ذینفعان با منافع متضاد، قرار گرفته است. هدف این پژوهش، بررسی نقش مدیریت دانایی بر رابطه بین سرمایه فکری و سازه های حسابداری پایداری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی سال های 1394 تا1398 است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان مالی شرکت های مورد بررسی بوده و جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد، پژوهشگر ساخته و صورت های مالی حسابرسی شده استفاده شده است. پس از انجام آزمون های پایایی و روایی داده ها، تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها با استفاده از رویکرد تحلیل مسیر معادلات ساختاری(SEM ) و نرم افزارsmart-pls صورت گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سازه های پایداری حسابداری شرکت ها براساس رابطه ای مستقیم و معنادار تحت تأثیر سنجش و گزارشگری سرمایه فکری قرار می گیرد و مدیریت دانایی سازمانی رابطه مثبت و معنادار موجود را تقویت می کند. سنجش و افشای سرمایه فکری، منجر به دستیابی شرکت ها به سازه های حسابداری پایداری با کیفیت بالاتر می گردد.
مطلوبیت سنجش و گزارشگری ابعاد سرمایه فکری بر ابعاد حسابداری پایداری با تعدیلگری مدیریت دانش سازمانی
حوزههای تخصصی:
امروزه توانایی رقابت مطلق، پایدار و مستقیم بین شرکت ها در میزان حاکمیت استراتژی دانش بر آنها، نهفته است. این استراتژی متمایز، چارچوب کسب و کارها را از اقتصاد صنعتی به اقتصاد دانشی تغییر داده است. با این حال، گزارشگری های مالی فاقد توانایی های لازم جهت ارزشیابی و افشای سرمایه فکری، به عنوان پیشگامان قلمرو دانش میباشند. از طرفی، نظریه های نمایندگی و علامت دهی در شرایط عدم اطمینان به دنبال بهبود یا ثبات در کیفیت گزارشگری می باشند. همچنین، براساس تئوری های قراردادها و ذینفعان، تداوم فعالیت و رقابت شرکت ها و به تبع آن ایجاد، حفظ و بهبود روابط پایدار با ذینفعان، وابسته به کارکردهای حسابداری پایداری است. لذا؛ ارزشیانی و افشای سرمایه فکری به عنوان ارزشی نوآورانه مورد توجه طیف وسیعی از ذینفعان سازمان با منافع ناهمگون قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، تعیین مطلوبیت این تقاضا بر ابعاد حسابداری پایداری با تعدیلگری مدیریت دانش سازمانی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی سال های 1394 تا 1398 می باشد. ارزیابی الگوها و آزمون فرضیه ها به روش تحلیل ضرایب مدل های رگرسیونی چند متغیره انجام شده است. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد، سنجش و افشای ابعاد سرمایه فکری برای ابعاد حسابداری پایداری مالی دارای مطلوبیت نهایی مثبت و معنادار می باشد و با ورود متغیر مدیریت دانش سازمانی جهت غلیه بر موانع و چالش های شناسایی سرمایه فکری، مطلوبیت نهایی و شدت رابطه مستقیم موجود افزایش یافته و شرکت ها می تواند به سطح بالاتری از کیفیت گزارشگری پایداری دست یابند
بررسی تاثیر دارایی های فکری بر عملکرد سازمانی از طریق نقش مدیریت دانش سازمانی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر دارایی های فکری بر عملکرد سازمانی سازمانی از طریق نقش مدیریت دانش در سازمان آموزش وپرورش شهر تهران می پردازد. روش تحقیق مورد استفاده از نوع توصیفی، پیمایشی و همبستگی می باشد. همچنین جامعه آماری تحقیق حاضر شامل، کلیه کارکنان، مدیران و کارشناسان مربوطه در پاسارگاد شهر تهران می باشند. حجم نمونه بااستفاده از فرمول کوکران 250 نفر تعیین گردید و روش نمونه گیری پژوهش حاضر تصادفی ساده می باشد. داده های تحقیق با روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده و ابزار مورد استفاده پرسشنامه بوده است. روایی ابزار تحقیق با استفاده نظرجمعی از صاحب نظران و متخصصان مورد تایید قرار گرفت و پایایی تحقیق 0.883 تایید شد. داده ها نیز با بهره مندی از مدل معادلات ساختاری با نرم افزار Smartpls تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که ابعاد دارایی های فکری (دارایی های انسانی، دارایی های ساختاری و دارایی های مشتری) بر عملکرد سازمانی سازمانی معناداری دارند. این در حالی است که تاثیر دارایی های ساختاری بر عملکرد سازمانی سازمانی نسبت به سایر عوامل بیشتر بوده است. همچنین نتیجه فرضیه میانجی نشان میدهد متغیر مدیریت دانش سازمانی با ضریب تاثیر 0.445 رابطه ی بین متغیر دارایی های فکری و عملکرد سازمانی سازمانی را به طور معنی داری تعدیل (افزایشی) میکند. در نتیجه فرضیه مورد نظر تایید می شود.